رفتن به محتوای اصلی

1-سیاست این رژیم اشغالگر

1-سیاست این رژیم اشغالگر
ناشناس

1-سیاست این رژیم اشغالگر کاملا مشخص است از برپایی راهیان گور حزب الله سپاه و نیروهای خمینیست از ابتدای شورش 57 احساس بی ابرویی خاصی نسبت به دیگر گروه ها واحزاب شهری میکردند زیرا در مبارزات سیاسی نظامی برای فروپاشی پهلوی نقشی نداشتند هیچ کار مثبتی برای مردم نکرده بودند نسبت به گروه های ملی و چپ شدیدا احساس خودکم بینی میکردند هم خواصشان هم ان بخش مردم لومپن ودهگریزفرصت طلب که به خیابان ها ریختند وکفه تحولات را به سودخمینی وجریان روستایی سنگین کردند همان امت اسلامی که در خیابان ها شعار های حکومت اسلامی سر میدادند

این بدنه مردمی نظام حدود 5 تا 10 میلیون نفراز نظر پایگاه طبقاتی مربوط به اقشارلومپن وفرومایه وپست جامعه بودند افرادی بودند که از روستاها بخاطر تبلی یافرار کرده بودند یا بخاطر فساد اخلاقی از روستاها اخراج شده بودندودر دهاتشان هیچ اعتباری نداشتند میشود انهارا طبقه اخراجی از روستاها دانست که حاضر به کار پرزحمت وسالم کشاورزی ودامپروری در روستاها نبودندو بخصوص پس از سال 42 که اصلاحات ارضی شد و خروج از روستاها ازاد شد وکنترل خان ها بر افتاد به شهرها و البته حاشیه شهرها سرازیر شدند ویژگی رفتاری این طبقه تعصب و تظاهر شدید به شیعه گری عدم پایبندی به اخلاقیات افراط و تفریط مصرفگرایی زندگی پرخرج و تجملی بدون کار مولد واحساس خودکم بینی وحقارت شدید بود والبته نفرت زیاد از شهر نشین ها وهر انچه نشانی از شهر نشینی دارد و البته ارادت شدید به اخوندان اتفاقا این طبقه پس از اشغال شهرها اکثرا پسران خودرا برای تحصیل اخوندی به مدارس حوزوی فرستادند بخش زیادی ازین افراد بخاطر دریدگی زرنگی وچاکر مسلکی و حالت پلیس بودن برای دیگران با گرفتن دیپلم یا سیکل جذب ارتش شاهی یا ساواک وادرات شدند تمامیشان خبرچین وچاکر مسلک بودند وبخاطر همین خصلتشان زود پیشرفت میکردند ساواک ازین طبقه عضوگیری های بسیار کرد بخش زیادی از خبرچینان ازاد ساواک هم ازین طبقه بودند بخش های دیگری ازین طبقه به لومپنیسم شهری ومشاغل مربوط به ان پیوستند مانند باج گیری سرقت کار کردن در میدان های بار فروشی عرق فروشی ها قاچاق موادمخدر خونفروشی خودفروشی وکار در فاحشه خانه ها بعد از شورش 57 که رزیم فروپاشید این طبقه ورهبرانشان مانند خمینی وبهشتی ومطهری و... غیره دیدند هیچ سابقه مثبتی برای عرضه به مردم ندارند دربرابر انها احزاب شهری چپ وراست قدرتنمایی میکردند که همه اعضایشان از افراد زحمتکش شهر و روستا وتحصیلکردگان و افراد منضبط اخللاق مند و ایدوئولوزیک بود که خیلی هاشان سابقه سالها زندان و شکنجه و مبارزات چریکی را بارزیم سابق داشتند ویژگی مشترک این افراد اعتقاد به شهریگری و تمدن مدرن بود وارز شهای مدرن جهانی مانند ملی گرایی سوسیالیسم سکولاریسم دموکراسی اکثرا یا دانشجو بودند یا کارگر یا استاد دانشگاه یا پیشه ور شهری و همه باسواد کتاب خوانده وآشنا با فرهنگ بومی ایران وفرهنگ مدرن غرب و شرق در مقابل خمینی وامتش بودندکه بی طبقه بیکاره بی اصالت بی ایدئولوژی بی باور به فرهنگ بومی ایران وارزش های مدرن شهری غرب وشرق یک ادم بی سواد عامی بود ویک اخوند که جواب تمام سوالات ای ادم عامی را از رساله اش میداد این ادم عامی امتی هیچ فکری از خودنداشت وهرچه این اخوند میگفت دربست قبول میکرد وحکم الله میدانست وبخاطرش تظاهرات میکرد تخریب میکرد کشتار میکرد این دوطبقه یعنی امت اوباش خمینی از یکطرف واحزاب شهری ومردم باورمند به ارز ش های شهری وشهری های استخوانداراز طرف دیگر در برابر هم صف ارایی کردند یک طبقه ابرومند ومفتخر طبقه دیگر بی ابرو وبی گذشته افتخار افرین .رژیم و امتش وقتی دیدند نمیتوانند این طبقه شهری را دربرابر خود ببینید شروع به حذف ان کردند واز فردای شورش 57 اعدام ها ونسل کشی ها درایالات شروع شد کوردستان خوزستان تورکمن صحرا اذربایجان....از طرف دیگر رهبران رزیم برای حل مشکل بی ابرویی حزب الله و امتش دست به کار طراحی جنگ با عراق شدند ونیز چون احساس میکردند باید جنوب ایران را دوباره اشغال کنند وحاکمیت غیر بومی خورا بر جنوب تحمیل کنند وماموریت داشتند نفت را رایگان به اربابان غربی خود بدهند در کنار نسل کشی شهری ها تحریکات را در جنوب ایران اغاز کردند ودر عراق تادر شهریور 59 عراق پاسخ داد وخاک جنوب اشغال شد .ادامه دارد...