رفتن به محتوای اصلی

جناب آ. ائلیار

جناب آ. ائلیار
ناشناس

جناب آ. ائلیار
من هر چه در مورد شما بیان داشته و می دارم «عین حقیقت» بوده و در داخل مطلب برای تمامی گفته هایم ادله ی مستند و متقن نیز ارائه می نمایم. «دروغ بافی»، «تزویر و ریاکاری»، «تحریف واقعیت»، «وارونه نمایی»، «تخریب»، «توهم نگاری» و «بازی با کلمات» چیزی است که به وفور در درون نوشته های شما یافت میشود که بیرون کشیدن تمامی این موارد مثنوی صد من کاغذ می طلبد. اینجا صحبت از «شخص» یا «اشخاص» نیست بلکه سخن از «ایده» یا «ایده ها» می رود. مهران بهاری هم بعنوان یک «متفکر» نگرش خاص خود را دارد و البته اندیشه ی ایشان هم مثل همه ی متفکرین دیگر قابل نقد و بررسی می باشد. مشخصاً شما حتی

جناب آ. ائلیار
من هر چه در مورد شما بیان داشته و می دارم «عین حقیقت» بوده و در داخل مطلب برای تمامی گفته هایم ادله ی مستند و متقن نیز ارائه می نمایم. «دروغ بافی»، «تزویر و ریاکاری»، «تحریف واقعیت»، «وارونه نمایی»، «تخریب»، «توهم نگاری» و «بازی با کلمات» چیزی است که به وفور در درون نوشته های شما یافت میشود که بیرون کشیدن تمامی این موارد مثنوی صد من کاغذ می طلبد. اینجا صحبت از «شخص» یا «اشخاص» نیست بلکه سخن از «ایده» یا «ایده ها» می رود. مهران بهاری هم بعنوان یک «متفکر» نگرش خاص خود را دارد و البته اندیشه ی ایشان هم مثل همه ی متفکرین دیگر قابل نقد و بررسی می باشد. مشخصاً شما حتی تعریف «پانتورکیسم» را هم نمی دانید و فقط از آن بعنوان «دستاویزی» جهت به پیش راندن «تخیلات موهوم» خود «استفاده» و یا «سوء استفاده» می نمایید «پانتورکیسم» که «فارس پرستان» با درست نمودن یک «لولو خورخوره از آن» آن را همچون چماقی بر سر آزادیخواهان آزربایجان و سایر تورکهای ایران می کوبند هیچگاه فراتر از «یک تفکر محفلی» نبوده و هیچوقت با تبدیل شدن از «ایده به عمل» گام به مرحله ی حاکمیت سیاسی نیز نگذاشته است اما در مقابل «پان فارسیسم» بعنوان «ویروسی واگیردار» دهها میلیون نفر را در ایران، از جمله شما را آلوده بخود نموده و بعنوان مانعی اساسی در راه دستیابی جامعه ی ایران به «آزادی» و «دموکراسی» ایفای نقش می نماید. نگاه از منظر «تئوری توطئه» و چسباندن برچسبهای گوناگون به پیشانی مخالفان در جامعه ی استبداد زده ایران دارای سابقه ای بس طولانی می باشد که «گرفتار شدگان در باتلاق ناسیونالیسم فارسی» چنگ انداختن به آن را راهی ساده جهت خلاص شدن از شر رهپویان آزادی ملل غیر فارس از «اسارتگاه ایران» تشخیص داده اند و با پیروی از چنین رویکردی طبیعی است شمایی هم که رویای «حفظ تمامیت ارضی ایران به هر قیمت ممکن» را در سر می پرورانید «تکفیر» هر گونه حرکت استقلال طلبانه با انگهایی مانند «پان تورکیسم یا تورکیسم» و یا مارکهای کذایی دیگر را ساده ترین راه ممکن برای مقابله با «بالکانیزه شدن ایران» تشخیص دهید. اینکه چه ارتباطی بین «استقلال آزربایجان جنوبی» و «پان تورکیسم» وجود دارد را فقط «تردستانی» مثل شما بخوبی می توانند بیان نمایند! من فقط از شمایی که «حکم مطلق» در خصوص اینکه «ناسیونالیسم» نه به «فدرالیسم»، نه به «استقلال» و نه به هیچ چیز دیگر نمی تواند منجر شود صادر می نمایید یک سؤال ساده دارم چگونه است در تمامی نقاط جهان «ناسیونالیسم» می تواند ملل مختلف را به این خواسته ها برساند اما فقط در «ایران» نمی تواند؟ آیا ایران تافته ای جدا بافته از تمام جهان می باشد؟ در استقلال کدام ملت در جهان «ناسیونالیسم» اثرگذار نبوده است؟ مگر در استقلال آزربایجان شمالی از بند استعمار روس چیزی غیر از «ناسیونالیسم آزربایجانی» ایفای نقش نموده است؟ اینجاست که «مخاطب» می ماند دم خروس را باور نماید یا قسم حضرت عباس را؟

در جامعه ی غرق در استبداد ایران غالب افراد با قایم شدن پشت واژه ی «نقد» برای «انهدام دیدگاه طرف مقابل» و یا «ترور شخصیتش» «مشروعیت» می تراشند. «نقد» کاری علمی بوده که چارچوب مشخص خود را دارد. مفهوم «نقد» تشخیص «سره از ناسره» بوده و منتقد باید در خصوص «موضوع مورد نقد» متخصص بوده و با پایبندی به «رعایت انصاف»، بر روی آنچه که می نویسد و می گوید «مسئولیت پذیری لازم» را داشته باشد و با «آمیختن احساسات و توهمات خود به همدیگر» معجونی شلم شوربا گونه را به اسم «نقد» به خورد مخاطب ندهد که متأسفانه در کشورهای جهان عقب افتاده اغلب با «رویه ای خصمانه و مغرضانه» نه فقط اندیشه ی مخالف به رگبار مسلسل بسته شده و تا حد امکان به «تخریب» و «لجن مال نمودن» آن جهت «حذف» و «ریشه کنی اش» اقدام میشود بلکه برای منهدم نمودن کامل آن از «ترور شخصیتش» نیز ابایی نمیشود چیزی که در نوشته های شما به فراوانی یافت میشود.