رفتن به محتوای اصلی

سرکار خانم نویسنده.. سری به

سرکار خانم نویسنده.. سری به
ناشناس

سرکار خانم نویسنده.. سری به وبلاگ من بزنید آدرس آنرا در بالا آورده ام. دو مقاله آخرین یکی در مورد شعبان جعفری یا بقول شماها شعبون بیمخ و دیگری در مورد دکتر مصدق که نویسنده اش دکتر پیروز مجتهدزاده است. ضمنا آخرین آثار علی میرفطروس در مورد مصدق را هم یک نگاهی بیاندازید. از مصدق بت نسازید. مصدق هم یک انسانی بود مانند دیگر آدمهای آن زمان. مثل شاه و بسیاری دیگر از مردان آن دوران دارای محاسن و خودخواهی ها و معایب مخصوص خودش بود. هم او و هم شاه خیر ایران را میخواستند اما هرکدام میخواست به روش خودش کار را پیش ببرد. مصدق با سیاست بازی و حیله و حتا فریب اطرافیانش چون قدرت نداشت و شاه پس از 28 مرداد با دیکتاتوری. همین سخن شما که میگویید مصدق میخواست زمان رضاشاه دمکراسی نوپای

ایران را که از دوران مشروطه بجای مانده بود پاسداری کند نشان میدهد که شما به اندازه چند تا جزوه هم از شرایط جامعه ایرانی در انقلاب مشروطیت اطلاع ندارید. شما و بسیاری مانند شما یک حرفهایی غیر علمی و مطالعه نشده میزنید و شعاری میدهید که مصدق چنین و چنان بود بدون آنکه مطالعه جامعه شناسی سیاسی لازم را در این مورد بعمل آورده باشید و ادبیات هردو طرف درگیری را بدقت مطالعه کرده باشید. کدام دمکراسی نوپای زمان مشروطه؟ آنچه که شما از آن بعنوان دمکراسی نوپا یاد میکنید یک نقاشی ناشیانه از دمکراسی غربی بود که ایرانی آن زمان بطور متوسط فاقد فهم و درک آن بود چه برسد به آنکه بخواهد به آن عمل کند. جای توضیح بیشتر نیست. کتابهای ماشالله آجودانی، علی میرفطروس، ما چگونه ما شدیم از صادق زیبا کلام و چندتایی نظیر آنرا مطالعه بفرمایید یه کم گوشی دست تان می آید. یکی دوتا کتاب از کسروی که اوضاع زمان خودش را شرح میدهد که مردم چقدر عقبمانده بودند را باید بخوانید بعد کلاه تان را قاضی کنید که این مردم همان نبودند که بقول ناصرالدین شاه نمیدانستند بروکسل نوعی از سبزیجات مثل کلم است یا شهری در اروپا. این مردم چه میفهمیدند دمکراسی یعنی چه که مصدق بخواهد از آن پاسداری کند؟ کدام دمکراسی؟ همه برگزیدگان مجلس موسسان بزرگان و خانها و گردن کلفتها بودند و بعدها هم در مجلس شورایملی همین وضع بود. مردم اصلا از حقوق خودشان آگاه نبودند که به اندازه آن گردن کلفت حق انتخاب شدن دارند. و شما خیال میکنید که آن «منتخبین» مجلس موسسان یا سایر قدرتمدران آتی اجازه میدادند که از میان توده مردم کسی به اهرم های قدرت نزدیک شود؟ بحث اش بسیار است که اینجا نمی گنجد اما باید اول مطالعه کرد.