رفتن به محتوای اصلی

سیروس آموزگار دیشب در بیمارستان تاب عمل جراحی را نیاورد و در گذشت

سیروس آموزگار دیشب در بیمارستان تاب عمل جراحی را نیاورد و در گذشت
 

سیروس آموزگار (با نام کامل سیروس آموزگار یگانه) (زاده ۱۳۱۳- بابل) روزنامه‌نگار، نویسنده و تحلیل‌گر ایرانی است. وی در مجله خواندنیها، و همچنین مجله روشنفکر فعالیت داشت. یکی از داستان‌هایی که نوشت «تکیه گاه خورشید» نام داشت.

آموزگار کودکی خود را در شهر خوی استان آذربایجان غربی و دوران ابتدایی و متوسطه را در خوی گذراند و از دبیرستان رازی این شهر به اخذ دیپلم نایل گشت.

سیروس آموزگار دارای دکترای اقتصاد و حقوق از انگلستان است و پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ایران استاد دانشگاه‌های ایران بوده‌است.

او در کنار نگارش مقالات فراوان سیاسی و اقتصادی در روزنامه‌ها و نشریات متعدد، در زمینه ادبیات نیز نویسنده پرکاری است و ۲۶ داستان بلند، ۲ اپرا، شش نمایشنامه و نزدیک به صد داستان کوتاه و بیش از هزار نمایشنامه رادیویی نوشته‌است.

سیروس آموزگار سرپرست وزارت اطلاعات و جهانگردی در کابینه شاپور بختیار بوده‌است. وی بعد از انقلاب مدتی را در زندان گذراند. وی هم اینک ساکن پاریس است.

برنامه اش در تلویزیون ایران فردا ( ای ادم ها ادم ها نام داشت )
 
همه انهایی که ایشان را می شناختند در تاسفی بسر میبرند که تحمل خبر شوخ طبعی خود این استاد بزرگ است ، این بزرگ مرد مطبوعات در کار قلمزنی که از نو جوانی آغاز کرد تا همین چند هفته پیش بکارش عشق ورزید و ادامه داد . من شانس این را داشتم که نزیک به ۸ سال در تهیه برنامه گذری و نظری که یک ربع ان را ایشان با عنوان ای ادم ها ادم ها به عهده داشت حضور داشته باشم ، اقای اسیروس اموزگار از کوتاه نویسی ، تا سردبیری بزرگترین نشریات و یا نمایشنامه نویسی کار کرد ، وزیر ۳۷ روزه دولت اقای شاپور بختیار بود ، نزدیک به شش ماه در زندان جمهوری اسلامی به سر بود از پاک سرشتی اش که همین شنبه عصر تلفنی با هم صحبت کردیم امید دادن به دیگران بود ، شاید کمتر کسی بداند او سالها برای امرار معاش یک مغازه روزنامه فروشی در محله ۱۱ پاریس باز کرد تا هزینه زندگی اش را یک تنه تامین کند ، او مانند سه همکار دیگرش از تلویزیون ایران فردا حقوقی دریافت نمیکرد ، ، میگفت روزی که برای مجوز داشتن روزنامه فروشی به اداره مربوطه مراجعه کردم طرف با لحن خاصی از من پرسید رابطه شما با مطبوعات چه هست و چه بوده و من به اوگفتم در این راه همه کار کردم حتی وزیرش هم شدم فقط مانده بود که روزنامه فروشی هم بکنم ،مسئول از پشت میزش بلند شد و به این سمت امد و دست من را فشرد ، اقای اموزگار یکربع پیش دخترتان خبر ناگوار را بمن داد و در این لحظه سخت دلتنگتان هستم جانشین ندارید . در اینجا از کسانی که احتمالا تلفنی با آقای احرار در خانه سالمندان در تماس تلفنی هستند استدعا میکنم از آسمانی شدن آقای آموزگار که ۶۷ سال دوست و یار هم بودند چیزی به آقای احرار نگویند

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید