رفتن به محتوای اصلی

پاورقی خاطرات خالد حردانی از زندان رجایی شهر پس از هشت سال دوری از برادرش

پاورقی خاطرات خالد حردانی از زندان رجایی شهر پس از هشت سال دوری از برادرش
هشت سال دوری از برادرش

پاورقی خاطرات خالد حردانی از زندان رجایی شهر پس از هشت سال دوری از برادرش
ایران گلوبال– خالد حردانی در پاورقی خاطراتش از هشت سال دوری و عدم اجازه ملاقات با برادرش نوشته است.

متن کامل این پاورقی به شرح زیر می‌باشد:

حرف‌هایم رنگ سکوت گرفته بود و هر شب با خودم ترانه‌ای زمزمه می‌کردم، دلم تنگه برادرجان برادر جان دلم تنگه دلم خوش نیست غمگینم برادر جان از این تکرار بی رویا و بی لبخند چه تنهایی غمگینی که غیر از من همه خوشبخت وعاشق عاشق و خرسند به فردا دل خوشم شاید که با فردا طلوع خوب خوشبختیه من باشه، شب و با رنج تنهایی من سرکن شاید فردا روز عاشق شدن باشه دلم تنگه برادر جان برادر جان دلم تنگه روزها پشت هم سپری می‌شدند و من در حسرت دیدار برادرم می‌سوختم هشت سال تکرار نبودن‌ها، تاب و تحمل را از هر کسی می‌گیرد. اما من هر روز که می‌گذشت دلتنگی‌هایم را به قاصدک‌های خیالم می‌سپردم، که پشت ابرها پنهانشان کنند که مبادا اشک شوند، که مبادا بغض راه گلویم را ببندد بغض مسموم و تلخ دوری‌اش را هشت سال تاب آوردم تا لحظه شیرین دیدارمان محیا شد به اندازه تمام لحظه لحظه‌های دوریمان در آغوش کشیدمش آنقدر در آغوش هم ماندیم که انتقام ثانیه ثانیه‌های دوریمان را در همان لحظه بگیریم.

پاورقی خاطرات خالد حردانی
۱۱ دی ۱۳۹۴ زندان رجایی شهر

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

منبع:
زندان رجایی شهر

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید