رفتن به محتوای اصلی

گاو مشدی حسن مرده، دیگر شیردهت نیست

گاو مشدی حسن مرده، دیگر شیردهت نیست
زبان سرخ تبعیض دیدگان

 

 

-(( ایران پرستی تو 
چون دینامیتی قلب ایران را متلاشی کرده است!
اما قدرت درک آن را نداری
چون کبکی سر در برف فرو برده ، چیزی  نمی بینی 
و ادای دایی جان ناپلئون درمیاوری
که «کار، کار انگلیسی هاست».

بلوج حق اش را میخواهد، و عرب نیز
کرد حق اش را میخواهد، و ترک و ترکمن نیز
و هرکس بدنبال حقوق خود است!

میدانی یعنی چه؟
می توانی معنی این جملات ساده را بفهمی؟
نه نمی توانی، نتوانتستی!

وقتی ساعدی معنی کرد درک نکردی
وقتی براهنی معنی کرد نفهمیدی 
نتوانستی درک کنی
و  نخواستی بفهمی.

ساعدی بهت گفت: « در این سن و سال خودم را بی هویت احساس میکنم.»
براهنی گفت: « نوشته ام را  لیسیدم»
و صمد و دیگران چه ها که نگفتند....

اما تو! تو نخواستی درک کنی 
چون ایران پرستی تو
خرد از دستت ربوده بود.

 نربوده بود؟ یعنی میتوانی درک کنی  :
ایران پرستی تو، یعنی شاه 
ایران پرستی تو، یعنی خمینی ؟

نه نمی توانی، نتوانستی
و گرنه میدانستی : 
 وقتی هر مردمی به دنبال حقوق خود است
 ایران تجزیه شده است!

یعنی ایران پرستی تو: 
شاه و خمینی!

و چون دینامیتی 
قلب مردم ایران را متلاشی کرده است!

بهنگامیکه مردمان به دنبال حقوق خود اند
و با شاه و خمینی چیز مشترکی ندارند
جداشده اند !
و هرکس به راه خود است.

شاه نیستی ؛ و خمینی نیز
پس ایران پرستی تو 
چیست و
کیست
که برای من
تئاتر دایی جان ناپلئون بازی میکند؟
که هستی مرا نفی میکند 
که جز شکم خود چیزی نمی بیند؟

شاه نیستی و خمینی نیز
اما بر حقوقم گردن نمیگذاری 
وجودم را نفی میکنی!

میدانی  کیستی و چیستی تو؟
هرچه بودی 
هرچه هستی
نمیدانم ...
اما  میدانم 
تو بدتر از شاه و خمینی هستی !

حقوق بلوچ و عرب را نفی میکنی
حقوق ترک و کرد را نفی میکنی 
من ترکمن ام 
وجودم را نفی میکنی.

چون ایران پرستی تو
حقوقم را نفی میکند.

ایران پرستی تو
چون دینامیتی 
قلب ایران را نفی میکند!
ایران پرستی تو 
ایران را در قلب من نفی کرده است.

گاو مشدی حسن مرده
دیگر شیردهت نیست!
*
آدرس می پرسی؟
«انبار باروت! ایران پرستی تو!»
آدرس دقیق است.

ایران پرستی تو
چون دینامیتی قلب ایران را متلاشی کرده است!

ایران پرستی تو
80 سال است
حقوقم را متلاشی است.

انبار باروت شاه و شیخ و توست
ایران پرستی تو

آدرس دقیق است
انفجار باروت
قلب ایران را متلاشی کرده است!

اما قدرت درک آن را نداری
چون کبکی سر در برف فرو برده ، چیزی  نمی بینی 
و ادای دایی جان ناپلئون درمیاوری
که «کار، کار انگلیسی هاست».))

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید