رفتن به محتوای اصلی

اگر کشف حجاب توسط رضاشاه انجام نمیشد
17.03.2024 - 15:11

 

 بارها از برخی مفسران شنیده ام که در تفسیر تاریخ نباید از «اگر» استفاده کرد: اگر انقلاب نشده بود، اگر در شهریور بیست به ایران حمله نشده بود اگر رضاشاه کودتا نکرده بود و موضوع این مقاله «اگر کشف حجاب توسط رضاشاه انجام نشده بود» را انتخاب کردم. این سری مفسران میگویند به «اگر» کاری نداشته باشید. «اگر» رخ نداده است اما آنچه رخ داده تاریخ است و باید به آن پرداخت. با آنها موافقم که جایی که «اگر» بر نمیدارد خود تاریخ است چون رخ داده.  اما وقتی کار به تفسیر تاریخ میرسد لازم است پای «اگر» را نیز به میان کشید تا تاریخ با فهم آلترناتیوهای احتمالی و مقایسه آن با «تاریخ رخ داده»، درک بهتری بدست آید. به باور من بیشتر کسانی به آوردن «اگر» اعتراض دارند که میدانند  که در پاسخ طرح یک آلترناتیو در میمانند و تئوری هایشان نقص پیدا می کند برای همین از مقابل «اگر» میگریزند. «اگر» چیزی بجز «راه آلترناتیو» نیست که میتواند چند آلترناتیو را در بر بگیرد. باید به اگر ها هم پرداخت تا به فهم بهتری از تاریخ و جامعه برسیم. 

در تفسیر سیاست و جامعه و من همیشه به سیاه و سفید عقیده ندارم. جاهایی هست که نه کاملا سفید و است و نه کاملا سیاه. بلکه منطقه ای است خاکستری. منطقه خاکستری همانجایی است که «کشف حجاب» رضاشاه جای دارد. اجبار به کشف حجاب زنان را با توجه به الزمات زمانه نه میتوان کاملا و با قاطعیت آنرا رد کرد و نه پذیرفت. اگر سیاست کشف حجاب اجباری رضاشاه را بپذیرید حقوق بشر را نقض کرده اید و اگر نپذیرید، در مقابل قرنها اسارت ملیون ها زن در زنجیر حجاب از خود بی تفاوتی نشان داده اید. البته بسیاری می گویند که نه.. بی تفاوتی نشان نمیدادیم بلکه تلاش میکردیم که با روشنگری جامعه را آگاه کنیم تا زنان از قید و بند حجاب «اگر خواستند به انتخاب خودشان» رهایی یابند. به باور من این پاسخ چیزی بجز یک ژست روشنفکری و مع الفارغ نیست و  در عمل با این سیاست باعث شده اید که زن ها دهه ها و بیش از دهه ها در اسارت ججاب باقی بمانند. زنهایی که شاید به شما معترض شوند که چرا تلاش نکردید حتا به زور هم که شده آنها از این خواب 1400 ساله بیدار شوند!

 و شما خواننده عزیز به این «اگر» توجه فرمایید. برای تصمیم گیری پیرامون درستی یا نادرستی سیاست کشف حجاب باید خود را در ظرف زمانی آن جامعه قرار بدهیم. ببینیم چطور شد که آن روشنفکران با همه دانش شان از سیاست و کشورداری و تاریخ رضاشاه را تشویق به اجرای سیاست کشف حجاب کردند؟ آیا دانش سیاسی و فلسفی کمی داشتند؟ مثلا ما امروز بیشتر از آنها می فهمیم؟ آیا آنها دشمن جامعه شان بودند؟ آیا آنها شناخت بهتری از جامعه شان داشتند یا ما؟ ما تا چه حد به جامعه آن زمان و شرایط آن آگاهی داریم؟ 

برای فهم اهمیت آگاهی داشتن به شرایط جامعه و سپس نظر دادن پیرامون آن اجازه بدهید یک مثال برجسته روز را به میان بیاورم. امروز میان کسانی که گذار از شرایط فعلی ایران و جمهوری اسلامی به نظامی سکولار و دمکرات دو نظر برجسته تر از بقیه در میان است. آنها که شرکت در انتخابات و اصلاحات تدریجی را پیشنهاد می کنند و آنها که بایکوت انتخابات و قهر سیاسی و اجتماعی با کلیت دستگاه حکومت جمهوری اسلامی را پیشنهاد می کنند. این هردو در این که باید از رژیم اسلامی گذر کرد اختلافی باهم ندارند. اختلاف اما بر سر چگونگی این گذار است: با شورش و انقلاب یا با اصلاحات تدریجی؟  بخشی در خارج کشور امضاء جمع می کنند که مردم را تشویق به شرکت در انتخابات کنند و در ایران جمع بزرگی از جمله برجسته ترین شان، محمد خاتمی رئیس جمهور پیشین در انتخابات شرکت نکردند.  در اینجا ما با یک وضعیت خاکستری روبرو هستیم و نمیتوان کاملا سیاه و سفید کرد. طرفین در مواردی که مطرح می کنند تا حدودی حق دارند. در اینجا اما شما در نهایت ناچارید یکی از دو راه را انتخاب کنید یا شرکت در انتخابات یا بایکوت آن. شرکت در انتخابات رژیم مشخص است که تایید رژیم و سیاست های آن است. اما امید هست که بدون نیاز به انقلاب در آینده یک نظام سکولار و دمکرات جانشین رژیم فعلی شود بدون خطر فروپاشی و بی نظمی و احیانا جنگ داخلی. آنچه طرفداران این نظر نمیتوانند پاسخ بدهند این است که بنظر شما به چه مقدار زمان برای به ثمر رسیدن این روش شما نیاز است؟ یک سال؟ 5 سال؟ 30 سال؟ یک قرن؟  حامیان شرکت در انتخابات هرگز نمیتوانند به شما تضمین بدهند یا پاسخ مطمئنی بدهند که مثلا شما اگر 15 سال دندان سر جگر بگذارید نظامی سکولار و دمکرات بر ایران حاکم خواهد شد. و در این میان سالیان عمر مردمان است که بر باد میرود. کودکان به جوانی و سپس به سن پیری میرسند و اصلاح مورد نظر برقرار  نشود و رژیم اسلامی همچنان با تامین نیروی سرکوب مقامت کند. شاید هشتاد سال بگذرد و این رژیم تغییر نکند. باورش مشکل است؟ شمایی که شاهد انقلاب 57 و تبدیل یک جامعه سکولار به جامعه اسلامی شدید دیگر باید بپذیرید که صرف گذشت زمان و پیشرفت های اجتماعی و تکنولوژیک در ممالک غربی الزاما نمیتواند جلوی بازگشت عقربه زمان به عقب را در جوامع انسانی حتا همان جوامع غربی بگیرد. به آمریکا نگاه کنید که سقط جنین را دارند ممنوع می کنند. به مذهبی های رادیکال آمریکا فرصت بدهید کلیسای قرون وسطا بر این کشور حاکم خواهد شد. افکار رادیکال در جوامع مثل ویروسهای خفته در بدن جوامع انسانی منتظر زمان مناسب و تضعیف مناسبات اجتماعی هستند. راسیستها و نازیست ها همچنان در لایه هایی پنهان حضور دارند و منتظرند سر برآورند. غیر ممکن است؟ این را به مردم ایران در سال 42 بگویید که خمینی شلوغ کرد. اگر به آنها میگفتید که این آدم واپسمانده سال 57 شما را به چه سرنوشتی دچار می کند به شما میخندیدند. حتا سال 56 هم کسی باور نمی کرد که دو سال دیگر اگر حجاب اسلامی نداشته باشند به محل کار راه داده نخواهند شد. حتا آنها که در سال 57 تظاهرات مرگ برشاه می گفتند نیز وضعیت امروز را هرگز باور نمیکردند.  در همین ایران خودمان یادتان نیست چند سال قبل یک سری ویدیو را پخش کردن که تبلیغ میکردند احمدی نژاد امام زمان است؟ اینها را نباید شوخی بگیرید. دیدن عکس امام در ماه هم امروز شوخی بنظر میرسد اما در واقع میلیونها ایرانی قسم میخوردند که عکس امام را در ماه دیده اند! زنهای آزاد زمان پهلوی مدت کوتاهی پس از انقلاب به اجبار روسری به سر کردند و «نیروهای مترقی» ایستادند و یا روسری یا توسری را تماشا کردند و گفتند مبارزه با امپریالیسم مهمتر است پس لچک را به سرتان بکشید و نق نزنید. خیلی مسائل در جامعه رخ میدهد که انسانها ساده میگیرند اما به سرشان می آید. آن یهودی هایی که در شب کریستال در آلمان یکشبه دار و ندارشان به باد رفت و چندی بعد در کوره های آدم سوزی سوختند، اگر شب قبل از شب کریستال به آنها میگفتید که جواهرات را از مغازه تان بردارید و فرار کنید چون از فردا راهی کوره های آدمسوزی خواهید شد با تمسخر به شما مینگریستند. وقتی طالبان بیست سال پیش از افغانستان رانده شدند و زنان به زحمت از زیر برقع بیرون آمدند کسی باور نمیکرد که بیست سال بعد طالبان تار و مار شده دوباره همان سناریو را تکرار کنند و  پس از 20 سال دوباره زنان را مجبور به دربر کردن برقع کنند. صرف پیشرفت تکنولوژی و علوم سیاسی و اجتماعی نمیتواند جلوی روی کار آمدن هیتلرها و پل پت ها و کیم ایل سونگ و طالبان و اخوان المسلمین مصر را بگیرد. دونالد ترامپ را با سایر رئیس جمهورهای پیشین آمریکا مقایسه کنید. روی کار آمدن چنین آدمی در آمریکا 50 سال پیش غیر قابل باور بود اما آمد!  کورش، انسان 2500 سال پیش فهم و شعورش و نگاهش به انسان، انسانی تر بود یا خمینی؟ شعور عبدالکریم سروش فیلسوف قرن 21 را ببینید که میگوید تابحال رهبری باسواد تر از خمینی در ایران روی کار نیامده است! 

حال برگردیم به کشف حجاب. شمایی که به این امر معترض هستید آیا جامعه زمان رضاشاه را خوب می شناسید؟ و اگر می شناسید آیا به اندازه روشنفکران حامی رضاشاه در آن دوران که از نزدیک دستی بر جامعه داشتند و مشوق رضاشاه در امر کشف حجاب اجباری بودند  از جامعه آن زمان شناخت دارید؟  آیا به صرف این که آنها مشوق کشف ججاب بودند انسانهای بی سواد و بی اراده ای بودند؟  آیا آنها از حقوق بشر و اصولا علم حقوق بی اطلاع بودند؟ مسلم این است که حتا مخالفان کشف حجاب هم  به علم و آگاهی آن روشنفکران  معترفند. پس چرا این آدم های باسواد و آگاه و با وجدان علیرغم آنکه غیرت شان هم مثل خودرضاشاه از این که زن و دخترشان بی حجاب ظاهر شوند بسیار به درد می آمد اما باز رضاشاه را تشویق به اجرای قانون کشف حجاب کردند؟ دیوانه بودند؟ مازوخیست بودند؟ یا آنها چیزی را می دیدند که بسیاری از ما در قرن 21 نمی توانیم ببینیم؟ آنها میدانستند که در منطقه خاکستری قضاوت تاریخ قرار دارند و راه کشف حجاب را برگزیدند. هشتاد سال بعد من و میلیون ها دیگر با آن موافق و بسیاری مخالف آن هستیم. 

 آنها که عقیده دارند که رضاشاه باید با کار فرهنگی مردم را آگاه میکرد آیا تضمین میدهند (اینجا پای «اگر» در میان می آید) که طی 40 سال آینده زنان از زیر یوغ حجاب میتوانستند به خواست خودشان و نه اجبار بیرون بیایند؟ آیا جامعه اصولا چنین چیزی را اجازه میداد؟ فراموش نکنیم که در مورد جامعه ای داریم صحبت می کنیم که با حمام دوش و درس و تحصیل در دبستان و دبیرستان مخالف بود. مشکل تنها این نبود که مردم چشم به دهان آخوندها بودند. آخوندها فتوا نمیدادند که اصلاح مو به شکل فرنگی یا به قول قدیمی ها فکل گذاشتن حرام یا مکروه است. رسم بود که موها بلند باشد.  مردم خود نمیخواستند کت و شلوار داشته باشند و موها را اصلاح کنند. رضاشاه مردان را مجبور به پوشیدن کت و شلوار کرد. اما اینقدر که در مورد اجباری بودن کشف حجاب حساسیت وجود دارد در مورد اصلاح سر مردان و لباس سویل و کلاه حساسیت وجود ندارد. کسی نمیگوید که با اجبار لباس سویل به مردان و بیرون کشیدن مردان از شلوارهای گشاد و کلاه های نمدی و لباس های بلند و بد ترکیب ضد حقوق بشر بود و به حقوق مردان تجاوز شد بلکه به کشف حجاب گیر میدهند که آنهم تغییر ظاهر است. دلیش  نیست مگر مذهب زدگی جامعه ایرانی حتا در قرن 21. 

. هنگامی در زمان محمدرضاشاه قانون شد که دختر زیر 15 سال برای ازدواج باید توسط یک قاضی تایید شود که آیا توانایی و تحمل رابطه جنسی را دارد داد مردم در آمد چه برسد به روحانیت. هیچ روحانی از این قانون حمایت نکرد. 

به باور من، اگر کشف حجاب نمیشد، هیچ تضمینی نبود که امروز هم زنان ایران از قید حجاب رهایی میافتند. هرقدر هم از حقوق زن برایشان می گفتید بازهم نمیپذیرفتند که حجاب را کنار بنهند. کار ساده ای نیست. هرقد که خیانت به همسر، خیانت به کشور، تغییر دین و مذهب، تحمل پذیرش این حقیقت که فرزندت همجنس گرا هست، برای یک انسان شرافتمند سخت است، بیرون آمدن از زیر حجاب قرن ها برای زنانی که به آن اعتقاد دارند سخت است. کار فرهنگی و مدرن شدن جوامع هیچ تضمینی برای بیرون آمدن از زیر حجاب نیست. زنان پایوران نظام جمهوری اسلامی هم باسواد و گاه دانشگاهی اند، هم زندگی مدرنی دارند، مسافرت میروند، و چیزی نیست که در مورد جهان مدرن ندانند. اما چرا همچنان به حجاب چسبیده اند؟ برای آنکه قدرت و توان کندن از تحمیل حجاب قرن ها را ندارند. رضاشاهیی می بایست که آنها را از این قید برهاند. رضاشاه چنین فرصتی بدست آورد و میلیونها زن ایرانی فرصت این را یافتند که در قرن 21 انسانهایی مدرن باشند. رضاشاه از این بابت بهایی سنگین پرداخت. اگر او را تحسین نمی کنید اما نباید صد درصد هم او را رد کنید. من به سهم خودم حقوق بشر را در این مورد نادیده میگیرم. اگر رضاشاه قانون کشف حجاب را نمی آورد میلیونها زن ایرانی که امروز آزاد هستند و تحصیلکرده همچنان در اندورنی و بیسواد بودند.  روشنفکران اطراف رضاشاه تصمیم تاریخی شان را گرفتند و هزینه تاریخی اش را هم دارند می پردازند. گروهی امروز تقبیح می کنند و گروهی مثل من آنها را درک می کنیم و تایید. چاره دیگری نبود. 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

محسن کردی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

محسن کردی

عنوان مقاله
اگر کشف حجاب توسط رضاشاه انجام نمیشد

 در مورد روشنفکرانی که رضاشاه را در این کار یاری کردند یک گوگل سرچ بکنید کلی مطلب پیدا میشود.  بخصوص اگر بنویسید «کشف حجاب رضاخان» گوگل منابع رسانه های جمهوری اسلامی را ردیف می کند که به «افشای روشنفکران غرب زده» که رضاشاه را یاری کردند بر میخورید. بقیه را در ادامه نظر مطالعه بفرمایید.  چیز جالبی است. نام ها را میتوان آنجا فراوان یافت که مشخص میشود روشنفکران آن دوران را اغلب فرنگ رفته ها و درس خوانده ها فرزندان متمولین و آقازاده های قاجارها که فرنگ رفته یا درس خوانده بودند تشکیل میدادند. ما بیشتر به نامهایی مثل کسروی و پروین اعتصامی و ایرج میرزا ملک الشعرای بهار علی اصغر حکمت و..  ولی بسیاری دیگر هستند که ما کمتر نام شان را شنیده ایم.  اما برای ما نسل های معاصر کنش نیروهای سیاسی و روشنفکران در مقابل اجبار حجاب آخوندها چه بوده است؟ این سوال برای ما مهم است. نوشين احمدی خراسانی (حجاب و روشنفکران، تهران، ۱۳۹۰) تحلیلی از  برخورد روشنفکران با موضوع حجاب زنان در دوره های مختلف تاريخ معاصر ايران را به بحث میکشد. مینویسد روشنفکران زن از قبیل صديقه دولت آبادی و يا زندخت شيرازی و يا پروين اعتصامی موافق سياست تحميل بی حجابی از سوی دولتی که نقش «پدر» با اقتدار را ايفا می کرد، بودند. کاظم زاده ایرانشهر و افضل وزیری موافق آزادی انتخاب بودند اما اجبار را رد میکردند. اما نقل کتاب در مورد نیروهای چپ پس از انقلاب و حجاب اجباری جالب است ادامه در بخش ادامه نظر

 در مورد روشنفکرانی که رضاشاه را در این کار یاری کردند یک گوگل سرچ بکنید کلی مطلب پیدا میشود.  بخصوص اگر بنویسید «کشف حجاب رضاخان» گوگل منابع رسانه های جمهوری اسلامی را ردیف می کند که به «افشای روشنفکران غرب زده» که رضاشاه را یاری کردند بر میخورید. چیز جالبی است. نام ها را میتوان آنجا فراوان یافت که مشخص میشود روشنفکران آن دوران را اغلب فرنگ رفته ها و درس خوانده ها فرزندان متمولین و آقازاده های قاجارها که فرنگ رفته یا درس خوانده بودند تشکیل میدادند. ما بیشتر به نامهایی مثل کسروی و پروین اعتصامی و ایرج میرزا ملک الشعرای بهار علی اصغر حکمت و..  ولی بسیاری دیگر هستند که ما کمتر نام شان را شنیده ایم.  اما برای ما نسل های معاصر کنش نیروهای سیاسی و روشنفکران در مقابل اجبار حجاب آخوندها چه بوده است؟ این سوال برای ما مهم است. نوشين احمدی خراسانی (حجاب و روشنفکران، تهران، ۱۳۹۰) تحلیلی از  برخورد روشنفکران با موضوع حجاب زنان در دوره های مختلف تاريخ معاصر ايران را به بحث میکشد. مینویسد روشنفکران زن از قبیل صديقه دولت آبادی و يا زندخت شيرازی و يا پروين اعتصامی موافق سياست تحميل بی حجابی از سوی دولتی که نقش «پدر» با اقتدار را ايفا می کرد، بودند. کاظم زاده ایرانشهر و افضل وزیری موافق آزادی انتخاب بودند اما اجبار را رد میکردند. اما نقل کتاب در مورد نیروهای چپ پس از انقلاب و حجاب اجباری جالب است ادامه در بخش ادامه نظرنان تحصيل کرده هم فعالانه در گفتمان سازی عليه زن مدرن شرکت کردند. کتاب به چگونگی شکل گيری روند اجباری شدن حجاب به رغم مقاومت بخشی از زنان در ابتدای انقلاب می پردازد. بخش بزرگی از احزاب و سازمان ها و روشنفکران نزديک به آنها که در گير مبارزه «ضد امپرياليستی»، «ضد سرمايه داری وابسته» و يا «ضد انقلاب» و «ملاکين» بودند در عمل مبارزه برای دفاع از آزادی پوشش و حجاب زنان را غيرعمده و حتی بی اهميت تلقی می کردند. بیاد دارم که تظاهرات زنان برای حفظ حقوق شان با تمسخر بچه های چپ و مجاهد روبرو میشد و یا در شعار «یا روسری یا توسری» همراهی میکردند و یا بی اعتنا بودند.

نويسنده به شماری چند از اين برخوردها از جبهه ملی و نهضت آزادی تا چريک های فدايی خلق، حزب توده و يا سازمان پيکار و اتحاديه کمونيست ها اشاره و يادآوری می کند.

برای مثال مريم فيروز عضو کميته مرکزی حزب توده ايران در برابر کسانی که دل نگران حقوق زنان هستند اعلام می کند که «در تاريخ ايران کسی همانند خمينی پيدا نشده است که زن را آن گونه که در خور مقام اوست ارجمند دارد». سازمان چريک های فدايی خلق بر اين باور است که «نمايندگان وابسته به انحصارهای امپرياليستی می کوشند تا به مخالفت با مسئله حجاب، خود را طرفدار آزادی، بخوان بی بند و باری زنان، قلمداد کنند» و يا قدسی قاضی نور نويسنده پرآوازه بر اين باور است که «برای زنان عروسکی که تمام فکرشان، خواسته شان و وقتشان صرف زيباتر شدن بوده، روسری کار نهايی است؟ با بستن يک روسری فکر نکنيم که زنان و دختران ما از حالت عروسکی به در می شوند...»
اگر کسی به دنبال خرده گرفتن از رضاشاه باشد کافیست که بگوییم از اون آدم قلدر بی سواد انتظاری بیش از این نمیرفت اما تو آدم باسواد روشنفکر انقلابی چپ چرا؟ تو چرا از حقوق زن دفاع نکردی؟ پاسخ ساده است.. شعورش نمیرسید و حقوق بشر نمی فهمید.
ی., 24.03.2024 - 19:57 پیوند ثابت
مجتبی طلائیان

عنوان مقاله
اگر کشف حجاب توسط رضاشاه انجام نمیشد

ابتدا، نگارنده به توصیه روشنفکرانی که این کار را به رضاشاه توصیه کردند اشاره می کند ولی به خواننده امکان راستی آزمایی نمی دهد. بدون اینکه بدانیم چه کسانی چه توصیه ای به رضا شاه کردند، نویسنده خواننده را نسبت به نظر آن روشنفکران و کیفیت شخصیت فکری شان ارجاع می دهد! در نتیجه این مقاله با استدلالهای کافی به پرسشی که می کند پاسخ نمی دهد.
در نهایت من هم یک پرسش اگری اضافه می کنم. اگر رضا شاه جریان تشکیل نهادهای مردمی از جمله کانونهای مستقل بانوان را سد نمی کرد و اجازه می داد، بانوان خود کار رهایی از حجاب را به انجام برسانند.

جمعه, 22.03.2024 - 10:58 پیوند ثابت
دایی جان ناپلئون

آقای چاک شومر حمایت از تروریسم بس است
به معنی دیگر
شما به اندازه کافی و نیز به اندازه کل تاریخ آمریکا جهان را با حزب متبوعتان در حمایت از تروریسم به آتش کشیدید.
با مداخله ی ریاکارانه و غیر عرف حقوق بشری و انسانی و دوستی و نیز عدم مداخله در امور سیاسی کشور ایران، نظام شاهنشاهی پیشرفته در همه عرصه های انسانی و صلح طلبی را تضعیف کردید و اسلامگرایان وحشی و تروریستی را با همدستی و همکاری رجاله های روشنفکری و حزب و سازمان های ضد ایرانی بر ملت ایران تحمیل کردید و تا امروز نه تنها ایران بلکه جهان در آتش این فرومایگی سیاسی شما و حزب متبوعتان می سوزد.
بنابراین
اگر زورتان می رسد جلوی روسیه متجاوز را بگیرید که می خواهد اروپا را ببلعد
جلوی چین توتالیتر و وحشی را بگیرید که می خواهد ملت آمریکا و جهان را با جاسوسی و اجناس بنجل به بازار مصرف خود تبدیل کند.
جمهوری اسلامی را با مشت محکم سرکوب کنید که امروز پابرهنه های نیابتی آنها در دریای سرخ انگشت در ماتحت تان می کنند و شما به جای پاسخ قاطع به آنها شلوارتان را پایین می کشید و با پدرخوانده تروریست ها مماشات می کنید و امتیازهای میلیاردی به آنها می دهید.
چرا می خواهید اسرائیل را تضعیف کنید که یک تنه و کرامت-مند، گندکاری ها و دست پرورده های تروریستی ِحزب متبوع شما را گوشمالی می دهد؟
چرا از ملت ایران حمایت نمی کنید که امروز در سراسر ایران و جهان فریاد می زنند
مرگ بر جمهوری اسلامی
مرگ بر خامنه ای
رضاشاه روحت شاد
چهل پنج سال سیاست مماشات ِ شما و حزب متبوعتان فقط پرورش و حمایت از تروریست در جای جای جهان و بویژه در منطقه خاورمیانه بوده است.
تا کی باید وجدان نداشته تان تکانی بخورد و به انسانیت و کرامت و فضیلتش بیاندیشید و از تروریست ها و حمایت از آنها ف

فاصله بگیرید؟
آیا رأی چند نفر هوادار تروریست در آمریکا برایتان آنقدر مهم است که می خواهید، مانع شوید اسرائیل و در راسش آقای نتانیاهو تروریست های وحشی حماس را نابود کند؟
به واقع آب در هاون می کوبید.
چون ملت فهیم آمریکا از سیاست ویران کننده و تروریست پرور شما عبور کرده اند و فوج فوج به طرفداری از آقای ترامپ صف کشیده اند.
باور کنید که در ماه نوامبر در پیش نه تنها آقای ترامپ انتخاب می شود بلکه اکثریت شکننده مجلس سنا را از دست می دهید و جمهوریخواهان هر دو مجلس را با فاصله زیاد تسخیر می کنند.
باشد که با پیروزی ارجمند و خیره کننده جمهوریخواهان و در راسش آقای ترامپ همه شما در پیشگاه تاریخ به محاکمه کشیده شوید و یک پس گردنی محکم از قانون و ملت آمریکا و انسان های کرامت-مند دریافت کنید.
هرچند به تازگی یک پس گردنی از ملت با شعور اسراییل و در راسش آقای نتانیاهو دریافت کردید.
باشد که از بربریت و حمایت از تروریست فاصله بگیرید و آدم شوید و به انسانیت و با کرامت زیستنش احترام بگذارید

امضا کنندگان به ترتیب وزن ..مرحوم آقای بزرگ...دایی جان ناپلئون... دایی جان سرهنگ.. شازده اسدالله میرزا... آقاجان ...مش قاسمو همشهریاش... آسپیرال غیاث آبادی ..مادر آسپیرال...دکتر ناصرالحکما...سعید و لیلی... فش فشو...نوکر دادش سرهنگ...واکسی درب منزل... عزیز سلطنه... طاهره زن شیرعلی...ممد آقا سیم‌کشی... خمیر گیر... شاطر......ادامه
س., 19.03.2024 - 20:47 پیوند ثابت
کیانوش توکلی

معنی و مفهموم واقعی گلوبالیسم چیست؟

سه سال پیش در این باره گفته بودم

 

در سیاست و تئوری‌های توطئه راست و راست تندرو «گلوبالیست» به عنوان لفظی تحقیرآمیز مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ مثلاً، در جریان ریاست جمهوری رئیس جمهور آمریکا دونالد ترامپ، او و اعضای دولتش در موارد متعدد از لفظ گلوبالیست استفاده کردند... پیروان تئوری توطئه کیوانان از «کابال گلوبالیست» در اشاره به یک سازمان نخبه جهانی مخفی که قصد تضعیف دموکراسی و آزادی و پیاده کردن برنامه‌های گلوبالیستی خود دارند استفاده می‌کنند

س., 19.03.2024 - 07:52 پیوند ثابت
کیانوش توکلی

معنی و مفهموم واقعی گلوبالیسم چیست؟

_اما این واژه گلوبالیسم  نخستین بار در ایالات متحده مورد استفادهٔ گسترده قرار گرفت. مفهوم نوین گلوبالیسم در بحث‌های پس از جنگ در دههٔ ۱۹۴۰ در ایالات متحده شکل گرفت. در ان زمان: « امریکا حدود ۵۰٪ از ثروت جهان را در اختیار داشت؛  اما فقط ۶٫۳٪ از جمعیت  جهان را تشکیل می داد . از این رو مدافعان گلوبالیسم در امریکا  مطرح می کردند  وظیفهٔ اصلی آنان در دورهٔ آینده ایجاد الگویی از روابط است که به این کشور امکان ‌دهد که موقعیت عدم توازن را در جهان حفظ کنند.

_نسل جدید اروپایی و غیر اروپایی هایی که امروزه در اروپا زندگی می کنند، مشکل بتوانند تصور کنند که اروپای مرفه و آزاد امروز، در آغاز و میانه سده بیستم، جنگ هایی ویرانگر شبیه آنچه که امروز در خاورمیانه شاهد آن هستیم را از سر گذرانده باشد. ینس استولتنبرگ رییس نروژی اتحادیه نظامی اتلانتیک شمالی-ناتو- همین مضمون را سال گذشته در گفتگو با رسانه ها چنین بیان کرد:« به سادگی فراموش می شود که [وضع] اروپا [شبیه] خاورمیانه بوده است». حال با گذشت یک دوره نسبتا طولانی ثبات سیاسی و رفاه اقتصادی، بار دیگر دراروپا شاهد رشد گرایشاتی هستیم که ثبات سیاسی اروپا و غرب صنعتی و دیگر نقاط جهان را تحت تاثیر قرار داده است. گروهبندی های سنتی چپ و راست تحت تاثیر گروهبندی جدیدی قرار گرفته اند که گلوبالیست ها و ناسیونالیست ها خوانده می شوند.

-


معنی و مفهموم واقعی گلوبالیسم چیست؟
https://iranglobal.info/node/84145
س., 19.03.2024 - 07:47 پیوند ثابت
نظرات رسیده

جهانی‌گرایی[۱] یا گلوبالیسم (انگلیسیGlobalism) امروزه به ایدئولوژی‌های سیاسی گفته می‌شود که به جهانی‌شدن هنجار، ارزش و معنا می‌بخشند. در حالی که جهانی شدن مجموعه فرآیندهای اجتماعی چندبُعدی‌ای است که ارتباطات اجتماعی را در سراسر جهان بسط و شدت می‌دهد.[۲]

عالم سیاسی آمریکایی جوزف نای، یکی از مؤسسان نظریهٔ روابط بین‌الملل نولیبرالیسم، استدلال کرده که منظور از گلوبالیسم هر تفسیر و توضیح جهانی‌ست که مشخصهٔ آن شبکه‌هایی از ارتباطات است که در فواصل میان‌قاره‌ای پراکنده‌اند؛ در حالی که منظور از جهانی‌شدن افزایش یا کاهش درجهٔ گلوبالیسم است.

این لفظ نخستین بار در ایالات متحده مورد استفادهٔ گسترده قرار گرفت.[۴] مفهوم نوین گلوبالیسم در بحث‌های پس از جنگ در دههٔ ۱۹۴۰ در ایالات متحده شکل گرفت. برنامه‌ریزان ایالات متحده، که قدرتی بی‌سابقه پیدا کرده بودند، سیاست‌هایی را برای شکل‌دادن به جهان پس از جنگی که مورد نظرشان بود تدوین کردند، که از نظر اقتصادی، به معنای یک نظام جهانی سرمایه‌داری بود که منحصراً متمرکز بر ایالات متحده باشد. این دوره‌ای بود که قدرت جهانی ایالات متحده در اوج خود بود: این کشور بزرگ‌ترین قدرت اقتصادی بود که جهان تا آن زمان شناخته بود، با بزرگ‌ترین ماشین نظامی در تاریخ بشر.[۵] همان‌طور که ستاد برنامه‌ریزی سیاسیِ جورج کنان در فوریهٔ ۱۹۴۸ بیان کرده: «حدود ۵۰٪ از ثروت جهان را داریم اما فقط ۶٫۳٪ از جمعیت آن را داریم. […] وظیفهٔ اصلی ما در دورهٔ آینده ایجاد الگویی از روابط است که به ما امکان می‌دهد این موقعیت عدم توازن را حفظ کنیم».[۶] متحدان و دشمنان آمریکا در اوراسیا در این زمان هنوز در حال بهبود یافتن از خسارات جنگ جهانی دوم بودند.[۷]

جیمز پک، مورخ آمریکایی، این نسخه از جهانی‌سازی را «گلوبالیسم بصیر» توصیف کرده‌است. به عقیدهٔ پک، این شکل‌گیری پردامنه‌ای از «گلوبالیسم دولتی آمریکا-محور با استفاده از سرمایه‌داری به عنوان کلیدی برای رسیدن فراگیری جهانی، و ادغام هر آنچه که ممکن است در چنین اقدامی» بود. این ادغام اقتصادی جهانی که در جنگ جهانی اول و رکود بزرگ سقوط کرده بود را شامل می‌شد.[۸]

گلوبالیسم مدرن با ایده‌های ادغام اقتصادی و سیاسی کشورها و اقتصادها پیوند خورده‌است. اولین شخصی که در ایالات متحده از اصطلاح «ادغام اقتصادی» به معنای امروزی آن استفاده کرد (یعنی ترکیب از اقتصادهای مجزا به صورت مناطق بزرگتر اقتصادی) جان ده بیرز، از اقتصاددانان وزارت خزانه‌داری ایالات متحده، در اواخر ۱۹۴۱ بود.[۹] تا سال ۱۹۴۸، «ادغام اقتصادی» در تعداد فزاینده‌ای از اسناد و سخنرانی‌های آمریکایی ظاهر شد.[۱۰] پال هافمن، رئیس وقت ادارهٔ همکاری اقتصادی، این اصطلاح را در سخنرانی ۱۹۴۹ در سازمان همکاری اقتصادی اروپا به کار برد.

جهانی‌شدن به عنوان یک مجموعه مسلط از ایدئولوژی‌ها در اواخر قرن بیستم ظهور کرد. با استقرار این ایدئولوژی‌ها و تشدید روندهای مختلف جهانی شدن، آن‌ها به تحکیم یک ساحت خیالی متصل جهانی کمک کردند.[۱۱] در سال ۲۰۱۰، مانفرد استگر و پال جیمز این فرایند را به صورت متشکل از چهار سطح تغییر نظریه‌پردازی کردند: تغییر ایده‌ها، ایدئولوژی‌ها، ساحت‌های خیالی و هستی‌شناسی‌ها
در سیاست و تئوری‌های توطئه راست و راست تندرو «گلوبالیست» به عنوان لفظی تحقیرآمیز مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ مثلاً، در جریان ریاست جمهوری رئیس جمهور آمریکا دونالد ترامپ، او و اعضای دولتش در موارد متعدد از لفظ گلوبالیست استفاده کردند. این دولت متهم شد که از این لفظ به عنوان نوعی سخن رمزگونه یهودستیزانه برای مرتبط ساختن منتقدینش با توطئه یهودی استفاده می‌کند.[۱۳][۱۴][۱۵][۱۶][۱۷][۱۸] پیروان تئوری توطئه کیوانان از «کابال گلوبالیست» در اشاره به یک سازمان نخبه جهانی مخفی که قصد تضعیف دموکراسی و آزادی و پیاده کردن برنامه‌های گلوبالیستی خود دارند استفاده می‌کنند
س., 19.03.2024 - 07:37 پیوند ثابت
شازده اسدالله میرزا

شبح ترامپیسم بر بالای سر گلوبالیست های اقتصادی و جهان-وطنان ضد وطن ِ انترناسیونالیسم پرولتری در ایران و آمریکا و جهان
...پنداری همین دیروز بود ...چپ وطنی وُ جهانی و نیز گلوبالیست ها در آن روزهای حمله و هجوم به ترامپ را به یاد دارید همه دیدن و الخصوص مردم ایران با چشمان خود دیدن که چپ ایرانی چگونه از شنیدن نام ترامپ کهیر می زدند و می زنند و شلوارشان را خیس کرده بودند و می کنند.
امروز دیگر ترامپ یک فرد نیست بلکه یک پدیده است که میهن دوستی اش خواب و آرامش گلوبالیست های اقتصادی را در تاراج منابع کشورهای ضعیف و کار ِ کارگر و همچنین تفکر زیاده خواهی ها و توسعه طلبی های جاطلبانه ی انترناسیونالیسم پرولتری را آشفته کرده است.
برای همین است که این هردو با اینکه از نظر ماهیت و دیدگاه جهانی با هم تفاوت برجسته و آشتی ناپذیر دارند در دو سر طیف برای زمین زدن ایده ی میهن دوستی ترامپ با هم همدست شدند و با بکارگیری مافیای دروغ پرداز رسانه ها و مدیا افکار عمومی جهان را که دل در گرو میهن خود دارند هر ثانیه و دقیقه و ساعت بمباران تبلیغاتی که سرشار از دروغ و بی انصافی است می کنند
حتمن خوانندگان ایران گلوبال این پرسش برایشان پیش می آید که چرا وقتی این دو از نظر و نگاه جهانی با هم اختلاف آشتی ناپذیر دارند در مخالفت با پدیده ی ترامپ با هم همدست شده اند؟
پرسشی است به جا که در حد سواد و تجربه ناپلئون بناپارت به آن پاسخ میدهد
...دلیل این اتحاد شوم و ناهمگون اما همسو در مخالفت با ترامپ از اینجا ریشه می گیرد که هر دوی این جهان وطنان مخالف بیداری ملت ها در گره خوردن به خویشتن خویش و میهن دوستی و ملی گرایی شان هستند.
و امروز ترامپ در راس ابرقدرت جهان این پرچم میهن دوستی

را در دست گرفته و با شعار ..اول آمریکا.. به قدرت رسیده است.
وچنین بود که گلوبالیست های اقتصادی که به دنبال غارت آ کار ِ ارزان ِ کارگر در کشورهای ضعیف و منابع و ثروت آنها بودند، منافع خودشان را در خطر دیدند و تمام عیار با کمک مافیای رسانه های ِ دروغ پرداز و مدیا از همان آغاز کاندیداتوری ترامپ در سال دو هزار و شانزده از بام تا شام و هر روزه علیه او سمپاشی و دروغزنی کردند.
زیرا از همان آغاز به قذرت رسیدن- ترامپ- هم با چین در افتاد و هم اتحادیه ی اروپا را مجازات کرد و تهدید کرد که همه سرمایه های آمریکایی را به داخل آمریکا خواهد برد و رونق و رفاه را در خانواده های آمریکا جاری می کند تا حاصل کارشان به خودشان برگردد
و این موضوع نه چین را خوش آمد و نه اتحادیه ی اروپا آن را استقبال کرد.
پس چاره را در این دیدند که به کمک حزب دموکرات بروند و با همکاری هم و کمک گرفتن از رسانه های دروغ پرداز و مدیا افکار عمومی را سرکوب و مایوس کنند تا پشت ترامپ را به خاک بمالند.
اما با همه ی این اتحاد شوم و غیر منصفانه و غیر انسانی نتوانستند او را زمین بزنند.
زیرا ملت آمریکا در اکثریتشان پشت ترامپ بودند و هستند.
نه فقط ملت آمریکا بلکه میهندوستان جای جای جهان از ترامپ هواداری کردند و می کنند.
بویژه در ایران
جهان-وطنان و نان به نرخ روز خوران ایرانی چه کمونیست و چه مذهبی و حتا در این وسط به اصطلاح ملیون هر روزه و هر ساعته در حمایت از حکومت تبهکار اسلامی شلی پا را به غمزه رفع می کردند و فریاد وا تحریما می زدند که ترامپ بر حکومت تبهکار اسلامی تحمیل کرده بود.
و اینجا و آنجا می گفتند که تحریم دودش به چشم ملت ایران می رود و نتیجه می گرفتند که این تحریم ها نه تنها خللی در اراده مردم ایجاد نمی کند بلکه آنها را به حکومت تبهکار اسلامی پیوند می دهد.
اما همگی ما دیدیم که همه شان دروغ می گفتند و با ایستادن در پشت حکومت تبهکار اسلامی و گلوبالیست های اقتصاد و جهان-طنان ِ بی وطن و ضد وطن و مافیای دروغ پرداز رسانه ها و مدیا برای به زمین زدن ترامپ خواب و آرام نداشتند و امروز هم خوشحالی خودشان را از پیروزی کاذب بایدن که هنوز به لحاظ حقوقی مشکل دارد دریغ نمی کنند.
و در این سو هم دیدیم که با آمدن ترامپ چندین خیزش سراسری انجام گرفت و حکومت تبهکاران اسلامی را در یک قدمی سرنگونی پیش برد که هیچ بلکه در همین انتخابات بیش از هفتاد تا هشتاد درصد ملت ایران از ترامپ حمایت کردند.
بگذریم
و چنین بود که در خبرها آمده است که جورج سوروس مولتی میلیادر آمریکایی یک میلیارد دلار از دارایی خودش را صرف سرکوب ایده های میهندوستی در جای جای جهان اختصاص داده است.
چرا؟
برای اینکه گلوبالیست های اقتصادی شکست نخورند و بتوانند با صدور سرمایه کشورهای ضعیف و منابع و نیروی کار آنها را غارت کنند.
مستاصل تر از گلوبالیست های اقتصادی، جهان وطنان بی وطن ِ انترناسیونالیسم پرولتری است که در این هنگام با اینکه شعار مرگ بر امپریالیسم و مرگ بر سرمایه داری شعار محوری آنها است برای به زمین زدن ترامپ ِ میهن دوست، با گلوبالیست های اقتصادی همدست شدند.
زیرا آنها هم مثل گلوبالیست ها از میهندوستی ملت ها نفرت دارند و می خواهند همه ی جهان را کمونیست کنند و بر ثروت و منابع و فکر و وجدان و فرهنگ و تاریخ و شخصیت آنها حاکم گردند تا آنها را چون گوسپندان به دنبال خودشان بکشانند و فقط برای نمردنشان تکه نانی به آنها بدهند.
مثل چین...
با اینکه پایی در سرمایه داری دارد اما آن پا و دستان دیگرش را در مهار کردن همه جانبه ی ملت اسیر چین بکار می گیرد.
یعنی شما می توانید با این نگاه چین را چون آغُلی به مساحت چین در نظر بگیرید که هر روز میلیون ها گوسپند چینی که اسیر رهبران توتالیتر خودشان هستند، با صدای سوتی بیرون می آیند و بیش از دوازده ساعت بدور از زن و بچه و خانواده در کارگاه ها و کارخانه جات کار می کنند و شب به آغل خودشان برمی گردند
بی آنکه کوچکترین اختیار و آزادی و کرامت انسانی شان رعایت شود.
حاصل کار طاقت فرسایشان فقط تکه نانی است که بخورند و نمیرند.
حال همه ی اینها که در طیف انترناسیونالیسم پرولتری جای می گیرند‌ با گلوبالیست های اقتصادی همدست شدند تا ترامپ را حذف کنند.
نمونه...نوام چامسکی رهبر فعلی جهان-وطنان ِ ضد وطن ِ انترناسیونالیسم پرولتری است که گفته بود،
ما برای زمین زدن ترامپ در کنار گلوبالیست ها به بایدن رای می دهیم.
یعنی وقتی ترامپ را انداختیم دعوای ما با گلوبالیست ها را ادامه می دهیم.
حالا با این توضیحات می شود فهمید که چرا گلوبالیست های اقتصادی با جهان-وطنان ِ ضد وطن ِ مذهبی و کمونیستی برای زمین زدن پریزیدنت ترامپ، همدست شدند.
برای اینکه هر دو میهن دوستی ملت ها را قبول ندارند که هیچ بلکه از آن تنفر دارند.
اما نمی دانند و نمی خواهند هم بفهمند و بدانند که شبح ترامپیسم از این پس بر بالای سرشان است و امروز فقط در آمریکا بیش از هفتاد میلیون رای ِ رای دهندگان را پشت سر خود دارد که هیچ بلکه افکار عمومی مهین دوستان را در جای جای جهان، فتح کرده است.
و مطمئن باشیم که اگر بتوانند بطور فیزیکی و از طریق کودتا و تقلب و تخلف او را حذف کنند، ترامپ باز تولید می شود و در سال های در پیش بر آمریکا مسلط و حاکم می شود و ملت آمریکا را پشت خود متحد خواهد کرد.
اگر چنین شود، فتح جهان کاری بسیار آسان خواهد بود
چون بیشترین ِ ملت ها، اول از همه میهن دوست هستد
س., 19.03.2024 - 06:00 پیوند ثابت
محسن کردی

عنوان مقاله
اگر کشف حجاب توسط رضاشاه انجام نمیشد

 میگم عمو اسدلله! هیچ دقت کردی وقتی این روانی ها با کلام منطق آچمز میشن چطور به هذیان گویی میافتن؟  ما اینجا داریم یه تبادل نظری میکنیم از تاریخ و انتخاب های بناچار مردان عمل میگیم اینا یه دفه قلب شون میگیره نکته نظام پادشاهی بیاد ایران اینا دق کنن! موندم اینا چرا اینقدر از نظام پادشاهی وحشت دارن؟ مگه میخواد کسی اینارو بخوره؟ ما ایرانی ها راحت میتونیم تو یک ایران سکولار و دمکرات زندگی خوبی داشته باشیم و برامون شکل پادشاهی یا جمهوری فقط یک دکور هست نه بیشتر. اما برای اینا چرا موضوع مرگ و زندگیه؟ اینا چه مرگ شونه؟ از نگاه من اینا دشمن ایران و ایرانی هستن. میخوان ایرانو تکه تکه ببینند و احساس میکنند که یک ایران پادشاهی قوی تر میتونه جلوشون بایسته برای همین از محبوبیت شاهزاده دارن قالب تهی میکنن. یکی میگه من کمونیستم و معلوم نیست کی هست. چپ ترین کمونیست های ایران از حب کمونیست کارگری ایران اینقدر از نظام پادشاهی وحشت ندارن که این مستعار کمونیست و مستعار فدرالیست. چقدر قابل ترحم است که تا این حد تعصب روی عقیده ات داشته باشی و جرات ابرازش با نام حقیقی ات رو نداشته باشی و از زیر چادر مبارز بطلبی. میدونی عمو اسدالله.. اینا حتا دوستعلی خان هم نیستن. اینا حمدوالله های بی مقداری هستند که عقده هاشون رو با فرغون میارن اینجا خالی کنن که حس خوبی بگیرن. خیلی بیچاره هستن. یکیشون داره میره نزد روانپزشک. میگه لای گوشت براش قرص آرامبخش میذارن میدن میخوره. بامزه نیست؟ 

د., 18.03.2024 - 21:56 پیوند ثابت
شازده اسدالله میرزا

چه باک مرا از دشنام تو موریانه وقتی من ستون های این خاکم چه باک مرا از گنداب دهان تو من غسل تعمید را در محکمه تاریخ گرفته ام... سردار سپه

د., 18.03.2024 - 03:53 پیوند ثابت
رسول جرجیس

عنوان مقاله
.و جویدن پنبه دانه.

سلطنت طلبان هنوز از بی فرهنگی و ابتذال 100 ساله رها نشده اند و دنبال لجنزار خاطرات نوستالژیک سریال های دائی جان ناپلئون و مش قاسم و عین الله باقرزاده و رضا پالانی غیاث آبادی هستند. احتمال اینکه دیکتاتوری سلطنتی بتواند در آینده چایگزینی برای نظام سیاسی اتحاد جماهیر شورایی سوسیالیستی ایران را بگیرد مانند برقرای حکومت عدل علی آخوندهای لواطکار صیغه زاده پیش از ظهور امام قائم در پایان ماه مبارک است.

ی., 17.03.2024 - 23:05 پیوند ثابت
جنگلی

اگر رضاخان از مادر زاده نشده بود پدر بزرگم که اولین جمهوری سوسياليستی رو در گیلان پايه گذاشته بود آن جمهوری را به مازندران صادر میکرد و پدر بزرگ جناب کیانوش دومین جمهوری سکولار و مدرن رو در مازندران تاسیس می کرد و در نظر بگیرید با همکاری رفیق .پیشوری ..در آزربايجان رفیق..قاضی محمد در کردستان رفیق شیخ خزعل در خوزستان و ....کلان دور تا دور ایران با جمهوری های رنگارنگ خلقی توده ای دمکراتیک و سوسياليستی احاطه می‌شود و از مملکت ايران پادشاهی کویر لوتی میموند حداکثر به مرکزيت غیاث آباد قم و مش قاسمو همشهریاش...زنده باد...مرده باده

ی., 17.03.2024 - 21:20 پیوند ثابت
محسن کردی

عنوان مقاله
اگر کشف حجاب توسط رضاشاه انجام نمیشد

خیلی ممنون از این که این صفحه را دوباره با کلام زشتت نیالودی و دو کلمه حرف حساب ما از تو شنیدیم. خدا پدر آتاتورک را بیامرزد که با رضاشاه دیدار کرد و بجای آتاتورک رضاشاه به دیدن آتاژرمن نرفت اگرنه رفیق مان دوباره اینجا را با لیچارهایش آلوده میکرد. اگر نفرت از ایرانیان را کنار بگذاری و از لجن گویی دست برداری و دو کلمه حرف حساب بزنی حاضریم تو بیگانه ی بیگانه پرست دشمن ایران را قابل همسخنی بدانیم و همان اندازه که محترمانه بنویسی محترمانه هم پاسخ بگیری.  بالاخره دشمنان هم شاید دو کلمه حرف حساب بلد باشند. بله.. رضاشاه تاثیر بسیاری از پیشرفت های اجتماعی ترکیه تحت مدیریت آتاتورک بزرگ قرار گرفت. از این رو زنان ایران میتوانند خود را نه تنها مدیون رضاشاه، بلکه مدیون آتاتورک نیز بدانند. و حیرت آور این که سال 1307 که پادشاه افغانستان با همسرش ملکه ثریا از سفر اروپایی باز میگشت در تهران مهمان رضاشاه بود.  از قرار در دیدار خصوصی ملکه ثریا با ملکه پهلوی، از آن جا که خانم تاج الملوک مادر ولیعهد، چادرنمازی بر سر داشت، روگرفته و ساده بود، ملکه ثریا در ورود متوجه سرورالسلطنه همسر تیمورتاش که بی حجاب بود شد، به خیال این که ملکه اوست. 

ی., 17.03.2024 - 17:26 پیوند ثابت
لاچین

عنوان مقاله
اگر کشف حجاب توسط رضاشاه انجام نمیشد

ســـلام دوســلار ....

اگر چه نام آتاترک برای ترک‌ها٬ یادآور دورانی پر از تجدد و مبتنی بر اعتلای هویت ترکی و ناسیونالیسم افراطی کمالیستی است اما آتاترک برای ایران و ایرانیان٬ از جهات دیگری اهمیت دارد.

محمدعلی فروغی و آتاترک.............
محمدعلی فروغی یکی از مهم‌ترین رجال سیاسی تاریخ معاصر ایران است که در هر سه دوران قاجار٬ پهلوی اول و پهلوی دوم٬ نقش مهمی در تحولات سیاسی ایران ایفا کرده است. این سیاستمدار ادیب‌ مسلک و سخنور٬ پس از پایان نظام پادشاهی قاجار٬ رضاخان سردار سپه را به عنوان نخستین پادشاه دودمان پهلوی بر تخت نشاند.

پس از بروز اختلافات مرزی جدی بین ایران و ترکیه٬ لازم بود دیپلمات و رجل سیاسی کارکشته‌ای برای حل این اختلاف اقدام کند. کسی که دست کم به اندازه امیرکبیر٬ تاثیرگذرا باشد. امیرکبیر در دوران قاجار به مدت دو ماه در ترکیه با ترک‌های عثمانی مذاکره کرد و به نتایج مهمی رسید و در دوران آتاترک و رضاخان نیز٬ لازم بود کسی در همان قد و قواره به ترکیه فرستاده شود. چنین بود که قرعه به نام فروغی افتاد و او برای مذاکره به ترکیه رفت و در همان جا مقام سفارت را در دست گرفت.

زمانی که فروغی در ترکیه در مقام سفیر کبیر فعالیت می کرد٬ از نزدیک با آتاترک آشنا شد و روابط صمیمانه‌ای با او پیدا کرد. به پیشنهاد فروغی٬ در سال ۱۹۳۴ میلادی رضاه شاه به ترکیه سفر کرد. فیلم به جای مانده از دیدار آتاترک و رضاشاه٬ نشان می‌دهد که رئیس‌جمهور ترکیه بسیار به گرمی از پادشاه ایران استقبال می‌کند و رضاشاه هم تلاش می‌کند به زبان ترکی با آتاترک صحبت کند. می توان

گفت ٬ این سفر چهل روزه تاثیر بسیاری بر روحیات و تصمیمات رضاشاه گذاشت. او نیز در بازگشت به ایران٬ در دو حوزه از کارهای آتاترک تقلید کرد: نخست٬ اعتلای بیشتر ملی‌گرایی یا ناسیونالیسم. دوم٬ دامن زدن به تجدد٬ تاسیس نهادهای آموزشی و ملی جدید و از همه مهم‌تر٬ کشف حجاب. شاید به همین خاطر واقعه مسجد گوهرشاد مشهد٬ یکی از پیامدهای تلخ تلاش رضاشاه برای تقلید از کشف حجاب مدل آتاترکی است.
سیز ساغ من سلامت.
ی., 17.03.2024 - 15:44 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.