رفتن به محتوای اصلی

نگاهی به اپوزیسیون ایرانی ونقش رسانه های خارج از کشور در نزدیک کردن این نیرو ها بیکدیگر!
26.02.2024 - 12:23

 

متهم نمیکنم ! اما باور ندارم که از صمیم قلب، از درون جانی آتش گرفته که هیچ چیزی جز سرنگونی این حکومت جانی کودک کش . قادر به فرو نشاندن قلب آتش گرفته ملتی عزادار در عزای زیباترین فرزندان سرزمین مادری نیست !ما نبز بسان آنها فریاد می کشیم.

باور نمی کنم! به اشگ هایمان زمانی که بر مظلومیت و غلطیدن جانکاه مهسا امینی دربازداشتگاه دل می سوزانیم واز چشم هایمان فرو می ریزیم .

نه باور نمی کنم درد واندوه سنگین شنیدن مرگ توام با شکنجه و تجاوز به نیکا شاکرمی این پرنده زیبا و آزاد نسل جوان که در جستجوی شادی بود ،در جستحوی معنای زندگی .بهمان جانگاهی که برجان سربدار خراسانی نشست بر جان ما نیز نشسته باشد.

چرا که اگر این درد ،این رنج همانی باشد که قلب هزاران مادر نشسته در عزای فرزندان را بسختی می فشارد ؟

همان دردی باشد که نسلی را چنان با شکوه و مبارز بمیدان میکشید وحماسه مهسا را میآفرید؟

یا همان رنج حاصل از فقری باشد که دارد، کمر میلیون ها ایرانی را زیر بار خود می شکند ،پدران را شرمسار فرزندان خردسالش می کندکه شب ! با دستهای خالی به خانه بر می گردنند.

یا حس همان درد ورنج تحمیل شده بر هزاران زندانی سیاسی که بجرم آزادیخواهی شکنجه واعدام می شوند را بر قلب ما می نشاند.

حتی اگر باور داریم به کودکان این سرزمین که خدایشان رنگین کمانی از عشق است وپرچمشان پیراهن بخون آغشته کوچکشان ! ما در جائی نمی ایستادیم که امروز ایستاده ایم!

اگر ما را درد وغم سرزمینی بود که "مام عزیز وطنش می خوانیم " و هرروز شاهد زخمی عمیق بر پیکر آن هستیم .چگونه این همه کوبیدن بر طبل جدا سری را طاقت می آوردیم؟

یا اگردر برابر فاجعه ای که به قول دکتر مسعود نیلی " هر یک روز و یک ساعتی که می گذرد ، به زمان مرگ این مادر مهربان نزدیک‌ترمی شویم ..هر یک‌یک ما برای اهمال و بی‌مسئولیتی احتمالی در قبال این فردای نگران‌کننده، مورد سوال آیندگانی قرار خواهیم گرفت که اکنون هیچ توان و اختیاری در ساختن فردای خود ندارند. ما البته چاره‌ای جز تلاش برای ساختن آینده نداریم. فردا همانی خواهد بود که خودمان می‌سازیم." اگر با تمامی وجوداحساس مسئولیت می کردیم .قطعا در پی چاره ای برای این پراکندگی مخرب بر می آمدیم ! که می توانست بر منیت های فردی و گروهی ، خود محوری های بی مایه و سهم خواهی چندش آور جایگاه من کجاست فائق آید و امر مردم و سرزمین آبائی را افضل تر از تمامی بازی های سیاسی ما قرار دهد.

اگر شده برای مدتی محدود این تک روی ها را به کنجی می نهادیم. دست اتفاق بیکدیگر می دادیم ودر حد وسع اندیشه و توان تاثیر گذاری خود برای نجات وطن و رهائی از چنگ اهریمن بجان می کوشیدیم .

دریغ ودرد که ما این اپوزیسیون پر مدعای گرفتار در خود که نیم قرن است عنوان پر طمطراق اپوزیسیون روشنفکر ایرانی را یدک می کشیم .هر گز جز تفسیر و توضیح واضحات ودادن بیانیه کاری انجام نمی دهیم بیانیه های امروزمان با آنچه که چهل سال قبل می دادیم تفاوتی بنیادی نکرده است. ریشه درهمان تفکر سکتی دارد که متاسفانه ما ایرانی جماعت جزو کاراکترمان است."که باید جز آثار ملی به ثبتشان رساند."

هر روز پیر تر می شویم از کمیت مان کاسته می شود.اما چه باک که هنوز خود را در آئینه "دوریان گری" جوان و بی همتا می بیند .خبر از ریزش نیرو های حکومت اسلامی می دهیم .به نقد وتفسیر عمل کرد خامنه ای در بویرانی کشاندن یک سرزمین ومردمان آن مینشینم ! بی آن که بر عملکرد ومسیر رفته خود نظر کنیم. بی آن که یک لحظه از خود سوال نمائیم .ما بعنوان اپوزیسیون خارج از کشور در این شرایط آزاد با در دست داشتن امکانات رسانه ای چه میزان به آن وظیفه ای که دکتر نیلی در مقابل هر فرد مسئول و آگاه می نهد عملکرده ایم ؟

"البته روی سخن دکتر نیلی عمدتا متوجه دانشگاهیان و فرهیختگان درو ن کشور است ." که از نظر من هیچ تفاوتی در حس مسئولیت پذیری ما بعنوان یک ایرانی در خارج از مرز های ایران ندارد.

دریغ ودرد که بازتاب جنبش بزرگ "زن ،زندگی ،آزادی"که در خارج از مرزهای ایران با اقبال وسیع و گسترده میلیون ها مهاجر ا یرانی روبرو گردید .تجمع باشکوه برلین را با شرکت صد هزار نفری مهاجران پیر و جوان که دعوت آقای اسماعلیون را لبیک گفته واز چهار گوشه جهان با امید و اشتیاقی که وجودشان را غرق شادی وقدرت نموده بود به آلمان آمدند.نتوانست در خدمت به همگرائی و پایه ریزی یک اتحاد ملی بیانجامد." سرکنجبین صفرا فزود . " بجای وحدت و بکپارچگی اپوزیسیون !کم ظرفیتی اکثر ما ها را نشان داد .

آقای رضا پهلوی که من شخصا با تعاریفی که از بر خورد ایشان با افرادی که می شناختم و موضع گیری های بسیار خوبی که می کردند .باعث امیدواری شده بودند .متاسفانه در برخورد با وضعیت و امکان بدست آمده در عمل آن قاطعیت و صلابتی که لازمه یک رهبری کاریزماتیک و سازمان گر باشد از خود نشان ندادند و در عمل مقهوراندیشه کسانی گردیدند که همیشه ازموضعی بالا ،افراطی و طلبکارانه بر دیگر نیرو های اپوزیسیون نگاه می کنند . خود را تافته جدا بافته ای می دانند که امکان نشستنشان بر سر یک میز با دیگر نیرو های مخالف جمهوری اسلامی امکان پذیر نیست مگر آن که بپذیرند رهبری آن ها را.

نگاهی که در عمل باعث فرو پاشی زود هنگام منشور مهسا گردید ودر تداوم خود باعث دلسردی وخروج دیگر نیرو های جمع شده در این پیمان.

نقش مخرب ، آزار دهنده و پیش برندگان مخالف هر گونه اتحاد با رضا پهلوی شامل آن دسته از نیرو های جمهوری خواه ،چپ ،ملی مذهبی،ملیون " "مجاهدین که جای خود دارند"در این پراکندگی تاسف بار کم نیست.

نمی دانم تا کی وچه وقت مردم چوب این بی مسئولیتی نیرو های اپوزیسیون ر ا در برابر جنبشی که هر روز بصور مختلف درایرا ن جریان دارد را خواهند خورد ؟

تا کی رسانه ها ئی چون بی بی سی ،صدای امریکا و تلویزیون ایران ناشنال که نقش بزرگی در انعکاس جنایت ها ، باند بازی ها ،تطاول وتاراج ملت و افشای شخص خامنه ای ونظامیان چنبر زده بر دور او داشتند و دارند که قابل تقدیر و ستایش است . بر این سیاق عمل خواهند کرد . هرگز از توان مفسران خود و امکانات و سیعی که در اختیار دارند تلاشی در جهت نقد درست اپوزیسیون و پراکندگی آزار دهنده آن انجام نخواهند داد؟

شایدقوانین حاکم بر کار رسانه مانع از پرداختن این رسانه ها به امر یاری رساندن وایجاد فضای گفتگوبین نیرو های اپوزیسیون جهت نزدیکی بیک دیگر و رسیدن بیک تفاهم مرحله ای بر سر یک مورد مشخص میگردد. اما مسلما هیچ کس نمی تواند مانع از تلاش این رسانه ها در اقناع وجلب نظر اکثریت این نیرو های اپو زیسیون برای یک گفتگوی سازنده بین آنها گردد.مگر این که ضعف این نیرو ها مانع از گفتگوی رو در رویشان شود.

گفتگو هائی که در منظر دید و قضاوت بینندگان صورت می گیرد.کاری که امکان می دهد نمایندگان اپوزیسیون با شفافیت ،صداقت ،بدون واسطه مشخص و آشکار با یک دیگر در برابر مردم سخن گویند و از بی اعتمادی بوجود آمده نسبت به اپوزیسیون خارج از کشور کم کند. وجای لازم را در معادلات سیاسی ،تاثیر گذاری وقضاوت مردم نسبت به اپوزیسیون خارج از کشور جمهوری اسلامی بگشایند. ابوالفضل محققی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

فرامرز حیدریان

عنوان مقاله
فاتحه خوندن

درووود بر ابوالفضل عزیز!

مختصر و اشاره وار.

در ادامه صحبتهای قبلم باید عرض کنم که برغم تمام داد و فریادهایی که از ته قلب میزنی، مدار رفتاری آنانی که خودشان را «اپوزیسیون» مینامند، همچون گربه مرتضی علی بر همان چهار چنگولی فرود خواهد آمد و چرخید که از روز اول چرخیده است. جالب اینجاست که حضرات حتّا معنای کلمه «اپوزیسیون» را نمیدانند؛ ولی داعیه اپوزیسیونی دارند. اصلا خود کلمه داد میزنه که محتوای معنایی من، «اختلاف نظر داشتن و دیدگاههای تقابلی/تنشی» است. به همین دلیل، آنانی که ادّعای «اپوزیسیون» میکنند، باید بفهمند و بدانند که در عرصه سیاست، هستند دیگرانی که طور دیگری فکر میکنند و نظر دارند و برای اینکه بتوان به حدّاقل نظر و تصمیم معقول و همگانپذیر دست یافت، لازم است که از در گفتگو و مشاوره و بحث منطقی با همدیگر در آییم. یعنی اصلی که هیچ کدام از مدّعیان «اپوزیسیون» تا امروز نفهمیده اند و برای اجرایش تلاش نیز نکرده اند و اگر هم از سر اتّفاقات میهنی به چنین کاری ترغیب و تهییج شده اند، چون هنوز معنای اپوزیسیون را نمیفهمند، چند صباحی بعدش از همدیگر جدا میشوند و علیه یکدیگر، لشگر کشیهای اینترنتی میکنند!. از دیدگاه حضرات، «اپوزیسیون»؛ یعنی بیرون انداختن حریفان از میدان رقابت و ضایع کردن آنان به منظور تسخیر قدرت مطلق!.

ابوالفضل جان!. قرنهای قرن، گلادیاتورهای دنیای تفکّر، «ارسطو» را معلم اول برای قیام قیامت میدانستند تا روزی که «فرانسیس بیکن» از راه رسید و گفت، جمع کنید بساطتون را «ای درختان عقیم، ریشه تان در خاکهای هرزگی مستور، یک جوانه ارجمند از هیچ جاتان رست نتواند» و کتاب «ارغنون نو» را تحریر کرد و تحوّلی کلیدی در علوم تجربی و فرهنگی ایجاد و زمینه های دوران «روشن اندیشی» را مهیّا کرد. ابوالفضل عزیز! دخیل بستن به این امامزاده «اپوزیسیون»، ملّت را شفا نخواهد داد؛ اگر نخواهم بگویم که مرگ ملّت را تسریع خواهد کرد!. آنچه خودش را اپوزیسیون مینامد، باید دورش خط قرمز کشید و راه دیگری را [=ارغنون نو] اندیشید و آفرید. همین.
شاد زی و دیر زی!
فرامرز حیدریان
د., 26.02.2024 - 17:45 پیوند ثابت
نظرات رسیده

 

Maryam Salehi

چه واقع بینانه و دردناک وضعیت اپوزیسیون خود محور و به خود مشغول را تفسیر کردید.دریغ و درد که با دیدن هر لحظه از هم پاشیدگی ایران و به نقطه پایان رسیدن تحمل ملت از جنایات این حکومت اشغالگر،این مدعیان صد شاخه هنوز درگیر منیت های خود هستند.

د., 26.02.2024 - 12:26 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.