سالها دل طلبِ جامِ جم از ما میکرد
وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنّا میکرد
در ۲۲ بهمن ۵۷ ،،جبهه واحد ضد دیکتاتوری به واقعیت پیوست و دیو از کشور بیرون رفته بود و فرشته بر مسند قدرت نشسته بود اما همزمان اکثر سازمانهای سیاسی در ۲۳ بهمن ۵۷ تنها چند ساعت پس از بقدرت رسیدن خمینی تازه فهمیدن که چه کلاه گشادی بر سرشان رفته است.پس از ۲۲ بهمن سازمانهای سیاسی هرچقدر تلاش کردند که به مردم بفهمانند که قدرت گیری خمینی خاستگاه اصلی آنها نبود بلکه خمینی پلی بود برای جهش بزرگ بسوی جامعه واقعا دمکراتیک، اما مردم هیچ وقعی بدان انگاره ها نگذاشتند و همچنان از خمینی پشتیبانی کردند.سپس سازمانهای سیاسی تلاش ورزیدند تا خمینی را سارق انقلاب واقعی جا بزنند اما به گوش مردم فرو نرفت که نرفت چون مردم به چشم خود دیدند که خمینی انقلاب را رهبری کرد و بقدرت هم رسید.سازمانهای سیاسی همچنان پشت دروازه های آرزوهای خود در حسرت نشستند و به چه کنم و چه کنم مبتلا شده بودند .سازمان چریکهای فدایی خلق در ۱۴ اسفند ۵۷ در اعلامیه ای خواستار تظاهراتي شد تا به حضور خمینی برسند و پیروزی انقلاب ضد سلطنتی را تبریک بگویند اما خمینی بلافاصله طی اعلامیه ای چنین تظاهراتي را خلاف اسلام و انقلاب اسلامی اعلام کرده و سازمان چریکهای فدایی خلق را کمونیست و ملحد اعلام کرد و سازمان چریکهای فدایی خلق مجبور شد در همان روز یک گردهمایی در زمین چمن دانشگاه تهران برگزار کند .چهره های همه شرکتکنندگان زمین چمن دانشگاه تهران مملو از حیرت،کینه و سرخوردگی بود که چگونه قافیه بازی را به آخوندها باخته اند.خمینی ۱۲ فروردین ۵۸ را روز همه پرسی جمهوری اسلامی ،،آری یا نه ،، اعلام کرد.سازمان های چپ به جز حزب حزب توده همه پرسی را بایکوت کردند و سازمان مجاهدين خلق هنوز زیر عبای خمینی بود و به نظام جمهوری اسلامی رای آری داد.پس از ۲۲ بهمن ۵۷ کریم سنجابی که خود را به خمینی نزدیک کرده به مقام وزارت خارجه دست یافت، که پس ۲۷ روز استعفا داد اما خمینی به مهندس بازرگان گفت که سنجابی بگوید که اعلامیه استعفا یش را پس از همه پرسی ۱۲ بهمن اعلام نماید مبادا به همه پرسی ضربه ای نرسد. دولت موقت تشکیل شده بود و سازمانهای سیاسی هنوز با سلاح های مصادره شده خود در دانشگاه های کشور سنگر گرفته بودند.دولت خواستار تخلیه دانشگاه ها شده بود و خواستار تحویل دادند سلاحهایشان شده بود اما سازمانها سر باز می زدند و خود را نگهبانان انقلاب می پنداشتند که بالاخره از دانشگاه ها به زور به بیرون رانده شدند و آنها با سلاحهایشان سر از کردستان و ترکمن صحرا و دیگر نقاط سر در آوردند تا انقلاب ربوده شده را در آن نقاط از چنگ خمینی بازستانندکه در همین راستا همه آن سازمان ها از جانب خمینی تجزیه طلب و ضد انقلاب معرفی شدند و به گوش مردم عوام هم بخوبی فرو رفت که سازمانها اجنبی پرست هستند.سازمانهای سیاسی که زمان شاه تحت تعقیب بودند حالا زیر سرکوب دولتی که در سایه انقلاب بقدرت رسیده بود ،قرار گرفته بودند.پس از انقلاب ۵۷ در چند انتخاباتی که نسبتا آزاد برگزار شده بود سازمانهای سیاسی نیز در انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی شرکت کردند و هیچ شانسی نیاوردند.سازمانهای سیاسی همچنان گیج و درمانده در شناخت انقلاب و انحراف آن و درک طبقاتی دولت بر آمده از آن در جدال لفظی و نوشتاری بودند اما رژیم اسلامی همچنان در تحکیم ارگان های حکومت اسلامی راسخ و استوار بود وبه هیچ انتقادی وقعی نمی گذاشت.بخشی از سازمانهای سیاسی در سایه سرکوب های وحشیانه رژیم اسلامی از سال ۶۰ نابود شدند و بخش دیگری در سایه انشعابات و اختلافات داخلی خود مضمحل شدند.هر چقدر سرکوب های سیاسی ادامه یافت ،اما مردم بسوی سازمانهای سیاسی کشیده نشدند چون مردم بخوبی می دانستند که بخش مهمی از فاجعه بهمن ۵۷ از سازمانهای سیاسی نشأت گرفته است و آنها به مردم شناخت درست و علمی ارائه نداده بودند
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
تحلیل به عهد عتیق رسید. اول…
تحلیل به عهد عتیق رسید.
اول مرغ بود یا تخم مرغ ؟
شاه خودش عامل نبودن گروههای سیاسی شد .
حال نباید از ملتی تعجب کرد که آخوند قرون وسطایی را بعد از دروازه تمدن بزرک بروی کار می آورد،
و لواط و صیغه را قانونی میکند.
این ................................
افزودن دیدگاه جدید