زنانی که هر روز تازیانه می خورند.
سخن از زنان سرزمین من است. هر صفحه تاریخ این سرزمین را که بگشائی چهره زنی مبارز رخ می نماید .زنانی که در جامعه مرد سالار حتی آن دسته از مردانی که برای آزادی مبارزه می کنند کمتر از آنان سخن گفته می شود.
نمی دانم چرا ؟
حال آن که بخش زیادی از سنت شکنی این سرزمین نفرین شده به دین وشریعت شرعیت مداران ! توسط این زنان مبارز صورت گرفته و می گیرد .بر هیچ آزادی خواهی و آزاد اندیشی باور نخواهم کرد !اگر که صمیمانه از نقش زن در عمومیت جامعه و زنان مبارز وسنت شکن این مرز وبوم بطور ویژه ننویسندو نگویند .
هر قدمی که این زنان بر ای تابو شکنی و آزادیخواهی بر می دارند بمراتب سخت تر وسنگین تر از مردان است .شلاقی که خانم " رویا حشمتی" می خورد تنها از قانون گذاران و مجریان شریعت نیست .این جامعه مرد سالار قرن ها لم داده بر آقائی و ندیدن رنج زنان نیز در این اجحاف شرم آور بر زنان این سرزمین سهیمند .
بخش زیادی از نیروی خلاق وسازنده زن در جامعه پیش از آن که صرف مبارزه با حکومت شود .صرف هویت بخشیدن به این که من نیمه کامل کننده جامعه هستم می گردد.مبارزه ای وقفه ناپذیر وپنهان شده در بطن کشاکش زندگی .
از لحظه آغاز صبح که بر می خیزد تا بیدار باش خانوداه بگوید ،تا نهایت شب که بعد خاموشی در فکر نان وآب فرداست .تلخ است ودرد آورست اما چنین است .از زنان نان آور خانه نمی نویسم !از زنانی که روزانه تازیانه نابرابری اجتماعی بر تنشان می نشیند .اما در سکوت حاصل از فقر مادی وفقر فرهنگی جامعه دندان بر جگر می فشارند و بار مشقت بر دوش می کشند می گذرند .
تلخ است ندیدن این همه مشقت و تلخی که حتی شاعری حساس چون شهریار که ای وای خود بر مادر را بعد رفتن او می کشد وبیان می کند. غمخواری آرام وصبورانه زنی در سیمای مادر را که تا زنده است دیده نمی شود.
" آهسته باز از بغل پلّه ها گذشت
در فکر آش و سبزی بیمار خویش بود
امّا گرفته دور و برش هاله ئی سیاه
او مرده است و باز پرستار حال ماست
در زندگیّ ما همه جا وول می خورد
هر کنج خانه صحنه ئی از داستان اوست
در ختم خویش هم به سر کار خویش بود
بیچاره مادرم
هر روز می گذشت از این زیر پلّه ها
آهسته تا بهم نزند خواب ناز من
امروز هم گذشت
در باز و بسته شد
با پشت خم از این بغل کوچه می رود
چادر نماز فلفلی انداخته به سر
کفش چروک خورده و جوراب وصله دار
او فکر بچّه هاست
هر جا شده هویج هم امروز می خرد.....
بیچاره پیرزن، همه برف است کوچه ها . ...." شهریار
شعار زن ،زندگی ،آزادی"از دل این همه رنج واین همه مسئولیت پذیری زنان در سیمای خواهر ، همسر ،مادر و نهایت زن بر آمده .
از دل و نگاه نسل جوانی بر آمده، که میلیون ها دختر با چنگ ودندان از حق زنانگی وبرابر حقوقی خود دفاع کرده و همپای مردان و در جنبش مهسا پیشاپیش مردان حرکت کرده اند . دخترانی که سینه در برابر گلوله مزدوران حکومتی سپر کردند تا از حقوق دزدید شده خویش ،از حقوق دزدیده شده من وشما دفاع کنند.حقوقی که توسط حاکمان وبخشی از جامعه که هنوز از بند بندگی جامعه مرد سالار رهائی نیافته اند.
زنی که شلاق می خورد ودم بر نمی آورد تا حقارت حکومتیان نشان دهد وصلابت زنان را.بشکند بند بندگی را.تا شب سیاه ما سحر شود . ابوالفضل محققی
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
زنان؟عجب دنیایی داریم ،ما
سالام،
ای بابا ،،،تو چرا؟
در هرقسم کتاب قرانت شاهنامه ،که منتسب به پیغمبر ت کرده اند،
زنان را به بدترین شکل درآورده ،حال
یادزنان افتاده ایی؟
زنی که دختربزاد،بایدش خاک کرد.
زن دختر زا بداختربود،
زنان راستایی ،سگان راستای،
که یک سگ به ازصدزن پارسا،
زن و اژدها هر دو خاک به،
وجودش ازاین خاک پاک به،
کسی که کومونیست باشد،و فردوسی
پرست،چی براو نام گذاشت،نمی دانم،
تورک باشد،شاهنامه دوست ،وای برآن
تفکر،
این مکتب خودت راچرا عمیق نگاه نمی کنی؟
من که میگم ،این فردوسی وشاهنامه
حتی ۲۰۰ سال هم عمرندارد،
من میگویم، که هرکی به این فردوسی
وشاهنامه اعتقادی دارد
باید اورابرد،به مکتب موسیلینی وهیتلر،
من البته کومونیست راهم یک تفکر
غربی ساز، برای عقب مانده نگه داشتن
مناطقی ازجهان،
و برای بهره کشی درآینده،عقب مانده
نگه داشتن ،صادرکردند.
که دراین راه توهمی هم بهترین فرزندان
مناطق مختلف جهان برای رهایی از جنایتکاران فدا شدند.
ناسیونالیسم کور وشیطانی هم با همان
منطق،
وای برما که هنوز ودر قرن ۲۱ هم نتوانسته ایم،
درک منطقی وعقلانی از دیده وشنیده
وخوانده خود داشته باشیم.
بعدمیگن ،چرا درقرن ۲۱ آخوندبرما حکومت میکند!!!
بابام جان، این بلا هارا درهمان مکتب زن ستیزی
خودبینید،
لطفا به چشم مردم خاک نباشید.
افزودن دیدگاه جدید