رفتن به محتوای اصلی

در بدترین دقایق این شام مرگزای چندین هزار چشمه خورشید در دلم می‌جوشد از یقین.."شاملو  .
26.07.2023 - 06:57

در بدترین دقایق این شام مرگزای
چندین هزار چشمه خورشید در دلم
می‌جوشد از یقین.."شاملو 
.
" آدمی که می‌جنگد، می‌ترسد.سکوت، دیدن حقارتِ هر روزه‌اش، از دست رفتن آزادی و کرامتش، او را بیش از هر چیز دیگری می‌ترساند. آدمی که می‌جنگد، به پیروزی فکر می‌کند. می‌داند که حرفش، رفتارش، زخمی شدنش، اسیر شدن و حتی مرگش، خودِ پیروزی است"سپیده رشنو 
 چهره سخت شکنجه شده ومظلوم یک زن  همزمان قامت استوار او بر آمده از دل این شکنجه ومبارزه 
می خواهم از قدرت زنان سرزمینم بنویسم .قدرت متجلی شده در اعتراض به حجاب اجباری.
 بتاریخ تلخ  جامعه گرفتاردرقید مذهب ،گرفتار درعقب ماندگی حاصل ازقرن ها  استبداد حاصل از مردسالاری ،حاصل ازفرهنگی که با تاکید بر حجاب زن عملا مانع از حضور آزادانه زنان درتمامی عرصه های حیات اجتماعی گردیده و می گردد.بر نمی گردم.
به تاریخ مبارزه با این پارچه زمخت و سنگین بافته شده از پود وریشه یک تفکر ارتجاعی مبتنی برتفکری که بافندگان آن خود رامالک و صاحب زنان می دانند .زنانی که وظیفه ای جزجواب گوئی به خواسته های جنسی آنان ، نشستن در کنج خانه بعنوان  زن خانه دار بخوان "خدمتکار "ندارند .
به تاریخ مبارزه زنان این نیمه کامل کننده مردان !به نیمه کامل کننده حیات !بر نمی گردم .
 نیمه ای که تمامی بار سنگین تداوم حیات را در کمر گاه خود ماه ها بسختی که هرگز قابل درک مردان نیست حمل می کنند .سختی زایمان را بجان می خرند ،با لبخندی بر چهره کودکان پا بر جهان گشوده را از دروازه های زیبای هستی عبور می دهند. دریچه های زندگی را بر روی آن ها می گشایند .تا حیات انسانی جریان یابد.
دردا ودریغا که در سرزمین های گرفتاردرتحجر مذهبی،گرفتار درتفکر سنتی ومرد سالاراین لبخند با معین شدن جنسیت کودک بیک سان عمل نمی کند .
از همان بدو تولد سنگینی قوانین ارتجاعی برخاسته از ذهنیت معیوب جامعه مذهبی ومرد سالار بر پیکر کوچک ولطیف دختران سنگینی می نماید . بهر میزان که بزرگتر می شوند وبرمی بالند این سنگینی ،این بند های بافته شده بردست وپایشان مانع از بردن لذت های زندگی همسان پسران می گردد .
 تلخ است زندگی دخترانه وزنانه در سرزمینی چون ایران که حکومتی مستبد ،خود کامه بر آمده ازدل تحجری تاریخی ، همراه با کثیف ترین ابن الوقت های در آمده به کسوت منادیان وحافظان دین  وظیفه صیانت اززنان را بر عهده دارند.
 هر میزان که فکر می کنم .با تمام تلاشم بر دوری گزیدن از نفرت! این خوره جان .قادر نیستم خشم خود را ازاین همه اجحاف ،از این همه فشار ونهادن قید وبند در تمامی عرصه های زندگی بر پای زنان که مادران ما ،همسران ،خواهران و دختران ما هستند کنترل کنم .
 چه تفاوتی بین من که بعنوان پسر دنیا آمدم . با همسرم که به مراتب با هوش تراز من ،پیگیر تر و متعهد تر از من نسبت به شغل وجامعه انسانی است وجود دارد ؟ که مانع از آن می گردد که سهم وحقوقی برابر با من مذکر صرفا جدا شده توسط نوع جنسیت در جامعه داشته باشد؟
 چه تفکرجنایت باری پشت این همه خشونت در حق زنان در سیمای قوانین اسلامی ،فتاوی مشتی آخوند عمدتا متحجر بنده شهوت وقدرت خوابیده که تمامی رساله های آنان انباشته از اجحاف در حق زنان ومحروم کردنشان از حقوق برابر با مردان است؟
 چه تفکر ارتجاعی است که متاسفانه قرن هاست توسط همین خادمان قدرت در جامه دین!  ساده ترین حق حیات را توسط یک تکه پارچه که بر سر زنان می اندازند از آن ها سلب می کنند و آنرا به پرچم شرافت وحرمت اجتماعی زن بدل می سازند؟
 سرکوبی وحشیانه تا حد مرگ رابرای آزاد زنانی که تن به این حقارت تحمیلی نمی دهند اعمال می کنند.  درد آور ،تلخ و مایه سر شکستگی نه زنان بل مردان ایرانی است! که چنین توهین ،ستم و فشار ی را بر جامعه زنانه  تحمل می کنند وهمپای زنان برای این حداقل خواست انسانی میلیون ها زن ایرانی که امروز با تمام فشار ها  شایستگی خود را درتمامی عرصه های زندگی از سیاست گرفته تا حضوری چشم گیر در عرصه علم ،هنر ،ورزش بنمایش  گذاشته اند!مبارزه نمی کنند .
 مبارزه امروز زنان آگاه،داد خواه ،پرشور، پیگیروایستاده بر خواست خود که حداقل آن داشتن حق انتخاب نوع حجاب است ! برگ زرینی است در تاریخ مبارزات آزادی خواهانه این سرزمین .مبارزه امروز زنان که فراگیر بخش وسیعی از جامعه زنانه ایران چه در وجه آشکارآن که گرفتن حجاب از سر و برداشتن قدم های پر غرور ناشی از این قانون شکنی در انظار عمومیست وچه در وجه پنهان آن که حمایت درونی بخش وسیعی از زنان در آزاد بودن نوع انتخاب حجاب است .یک نوع غرور ملی و غرور تعلق داشتن به چنین جامعه زنانه است .
 مبارزه با حجاب اجباری بیک مبارزه تن به تن با جمهوری اسلامی بدل گردیده است.  مبارزه ای سخت و جانانه که زنانی با شهامت شیران از درون زندان ها ،از درون شکنجه گاه ها و مهم تردر خیابان ها کوچه ها وبرزن ها شعار نه به حجاب اسلامی را سر می دهند و بهای سنگین آنرا به قیمت جان  به قیمت از دست دادن بینائی خود می پردازند . تا هیمنه پوشالی رژیمی را که دغدغه یک متر پارچه بر سر زنان مهم تر از گرانی ،بیکاری و وضعیت اسفباری است که امروز جامه طاعون زده ایران گرفتار آن است درهم شکنند.
گرانیگاه امروز مبارزه برای در هم ریختن تعادل حکومت اسلامی  تکیه داده به سر نیزه نظامیان ،تکیه داده به مجلس شرم آور با نماینده گانی بی مایه ،بی چهره که سر وته آن ها یکسیت و دستگاه دولتی که بر راس آن یکی از جنایت کارترین وعقب مانده ترین عنصر حکومت تکیه زده است.مهم ترین امر مبارزه اجتماعی است.
 در لحظه کنونی چیزی مهم تر ازمبارزه برای آزادی حجاب و بزیر کشیدن قوانین ارتجاعی و ضد زن در سیمای حجاب اسلامی وجود ندارد .
  تاکید سخت حکومت ولشگر کشی مزدورانی چون رادان ها برای سرکوب جنبش بزرگ وفراگیر زنان  نشان از عظمت و قدرتی دارد که پیروزی در آن می تواند ستون های خیمه اسلام خمینی و استبداد ولایت فقیهی  خامنه ای را که حجاب اجباری را "محدودیت شرعی و قانونی " می داند  و کشف حجاب را "حرام شرعی وسیاسی ساخته دشمنان "  بلرزه در آورد! که آورده است !
مبارزه فرا گیر زنان برای لغو قانونی حجاب اسلامی  می تواند همان حلقه زنجیری باشد که گسستن آن گسست دیگر حلقه های رژیم را سبب میشود.حجاب اجباری پاشنه آشیل حکومت جمهوری اسلامیست . تیر بر آمده از کمان ابروی گرد آفرینان ایرانی می تواند روئین تنی وادعای بی مرگی جمهوری اسلامی را در هم بریزد. 
  اما براستی نقش مردان ،نقش احزاب ،سازمان ها که سنگ مبارزه با جمهوری اسلامی را بر سینه می زنند در کجای این مبارزه هست ؟
آیا جنبش برعلیه حجاب اجباری صرفا یک جنبش زنانه است؟
مسلما نه ! چرا که حضور چشم گیر هزاران پسر جوان در خیابان ها دردانشگاه ها ،در رزم شبانه کوچه ها در کنار دختران جوان با شعار "زن ،زندگی ،آزادی " و حمایت از زنان ودختران با شهامتی که حجاب از سر گرفته اند نشان از بیداری این نسل است .روح زیبای  دختران وپسران جوان در جستجوی زندگی با بهره گیری یکسان از زیبائی ها ی آن  در سایه حقوق و نقشی برابردر جامعه برای ساختن  آنچه که این حکومت ویران کرد.
 می ماند نقش ما نسل های گذشته در این مبارزه بزرگ اجتماعی وسیاسی ! تیری که می توانیم از قد خمیده شده خویش بر چشم دشمنان آزادی زنیم!
می ماند نقش سازمان و جریان های سیاسی  که بدون اما واگر مرسوم ونسبت دادن این جنبش به این یا آن جریان سیاسی در یک حمایت همه جانبه که نشانی از اتحاد تمامی نیروهای آزادی خواه بر سر یک امر مشترک و حیاتی تاثیر گذار در جنبش نه به جمهوری اسلامیست ایفا می کنند.
 یک کارزار بزرگ وفرا گیراز تمامی نیرو های خواهان آزادی .مخالف با قوانین جمهوری اسلامی  که مبارزه برای کشف حجاب می تواند عاملی مهم در برداشتن قدم های هم آهنگ باشد 
 هم گامی واتحاد عملی  آموزنده برای تمام نیرو های خواهان آزادی وعدالت . ابوالفضل محققی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

ع.ب.تورک اوغلی

عنوان مقاله
ادامه نوشته قبلی

ادامه،جناب محققی ازبس این کتاب راخوانده،حق وناحق برای هرنوشته ایی دوست دارد،گریزی به افکار
خودزده وهمان کاری رامیکند،که خوشایندنه مااست ونه آموزه ایی برای رهایی زن خواهدداشت.
دقیقا کاری میکند،که درنهایت به زن ستیزی بافرهنگسازی غلط تبدیل خواهدشد.
ما فعالین تورک ایران وآزربایجان بدبختی وزن ستیزی را درافکاراین کتاب وافسانه هایش میدانیم.
که این دوست عزیز ازآن کتاب وافسانه هایش برای خودش بتی ساخته وکارش بیشتر به آب درهاون کوبیدن می ماند.
وقتی درکتاب شاهنامه که جناب محققی ازآن برای خودقران ساخته بدترین توهین هارا به زنان می کند،
چه دلیلی دارد،که این عزیزاین همه شیفته آن شده است؟
زن رضاشاه درخاطرات ملکه مادرمی نویسد،محمدعلی فروغی ازبس از کوروش به گوش رضا خوانده بود،که رضا شب هاهم لباس نظامی پوشیده فکرمیکرد،کوروش است ونمی گذاشت ما استراحت کنیم.
حالا این جناب مخققی هم دقیقا همان کار رضاشاه رادرموردافسانه های شاهنامه روسی ،انگلیسی
میکند.
وقتی شاهنامه اشعاری مثل این شعردارد،که زنی که دختر بزادبایدش خاک کرد.
یا اشعاری که میگوید،زن واژدها هردو درخاک به،
وجودش ازاین خاک پاک به.
ووو....این آقاچطورمیخواهد،طرفداری اززنان بکند،من مانده ام.
ما شعوبیه وایرانشهری های پان فارس را تنیده درهم دانسته وزن ستیزی را ازاوجاق این دومی بینیم.
یعنی پان فارس فردوسی پیغمبر وشاهنامه قران دان.
شماکه عمری سیاسی ومبارزه کرده ایی،آنهم بقول خودتان چپ باایده ماترالیستی ،
این تفکرت را چه بایدنامید؟
در دوران قبل از کدگزاری برای متن نویسی من افکار افرادی شما سوسیال ناسیونالست می نوشتم
الان بشماچی بایدگفت؟
لطفا اگر خودتان دراین موردروشنگری کنید؛ممنون میشوم.
ادامه نمی دهم ،چون شمارا فردی غربت دیده ودور ازوطن ودوراز درک واقعیت های عینی میشناسم.
اگر اشتباهی در نوشتارباشد،عذرخواهی میکنم.

پ., 27.07.2023 - 06:45 پیوند ثابت
ع.ب.تورک اوغلی

عنوان مقاله
مقاله حقی است

سالام
مقاله حق وقابل تحسینی بود.
نمیخواستم متنی بنویسم ،چون درمجموع دردجامعه ایران وبخصوص زنان میباشد.
تصویرها بیان کننده ذهنیت هاست،که نقاشان به عللی خوب یابدآن هارا خلق میکنند.
اشارات به اسامی افرادهم بهمین شکل ،تفکرانسانهارا ظاهرمیسازد.
جامعه ایران واقعن یک جامعه ایی منحصربه فرداست،همتای آن رافقط درافغانستان میتوان یافت.
بایک تفاوت هایی که آنهم دلایل خوددارد.
من درخانه شایدسه جلدشاهنامه دارم.که یکی چاپ 1324،یا1323 است.تدوین آ نرا محمدعلی فروغی
وحبیب یغمایی کرده اند.
یعنی میشه گفت مربوط به اول حکومت محمدرضای انگلیسی|،آمریکای ،فرانسوی وروسی میباشد.
چرا انگلیسی ،آمریکایی،فرنسوی روسی ؟چون آنهاپس ازپس ازتصرف تهران این پدر تبعیدی را به
حکومت گذاشتند.
این کتاب راشاید بعلت شک وشبهه ایی که داشتم ،سه بار وحتی بیشتر ،گذارا مرور کرده ام.
البته همین کتاب چندین باربتوسط دولت پالانی ها تجدیدچاپ شده است.
شعرمعروفی ازاین کتاب نقل وقول میکنند،که من درآن نیافتم،وبدترازآن آشعاررا یافته وچون کتاب در
خانه است ومن مسافرت،بهمین دلیل اشعارش را شایددقیق ننویسم.
تحقیقاتی که کردم ،گفتند،اشعارموردنظرم را ازکتابها حذف کرده اند.
مافعالین جهبه تورکان ایران وآزربایجان اعتقاددارم ،ودرست هم میباشد،که تمام حرکت های سیستم
های دیکتاتوری و حاکمان دیکتاتور بایدزمینه ایی و دست اندکارانی باید باشند،که دیکتاتورها باتکیه برآنها بیتوانند،فرمان برانند.
ما زمینه این سرکوبها ودیکتاتوری هارا درفرهنگ آن قوم واتینیک برای پیشبرداهداف خودحاکمیتی خود دیده وبخاطرآن سعی وتلاش داریم ؛زمینه های فرهنگی آنرا هدف قراردهیم.
دراین کتاب میگویند،خودکتاب وطرفدارانش بافرهنگسازی این زمینه را بوجودآورده اند.
من بااحتران به خانم ها وتمام کسانیکه دراین سایت بوده ومیخوانند،میخواهم اشاراتی به آن اشعاربکنم.
آشنایی دارم؛عروسش دانشجوی دکترای ادبیات دردانشگاه تهران بود.درجمعی نشسته بودیم.
که حرف از شاهنامه وغیربمیان آمد.
دوست ما از لرهایی بود،که دبیربازنشسته ولی طرفدارسرسخت تاریخ باستان بادیدمذهبی داشت.
که من ازاین دانشجودررابطه بافردوسی وشاهنامه سئوال کردم.
این عروس خانم ؛خودش رافارس بوشهرمعرفی کرد.گفت من دراین موردزیادتحقیق کرده ام.
اصلا جای گفتگونیست،پدرشوهر باورکنید،نتوانست درجمع نشسته وبلندشدرفت سیگاری روشن کرد.
حال می آییم به عکس گذاشته شده این مقاله نسبتا خوب،
که جناب محققی ،دقیقا باگذاشتن این عکس وشاهکار زیبای مینیاتوری که دقیقا یادگاری از دوران و
زندگی عصردامداری نشان میدهد.
چون جایی من راخواستند،بقیه ادامه دارد.

پ., 27.07.2023 - 01:43 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.