رفتن به محتوای اصلی

این هشدار را جدی بگیرند!

این هشدار را جدی بگیرند!

کهریزک جایی مثل خیام، گوانتانامو و ابوغریب در خارج از سرزمین اصلی کشور نبوده است که از چشم مسئولان قضایی به دور باشد. بیخ گوش پایتخت کشور است. ادعا شده بود که جایی است که اراذل و اوباش و گردنکشان محلات با شنیدن نام آن موش می شوند و به التماس می افتند و از این نظر جزء افتخارات نیروی انتظامی و دستگاه قضایی محسوب می شد. کهریزک جایی بود که در آن هدف وسیله را توجیه می کرد و کسی در آنجا به فکر قانون نبود.

علی شکوری راد:یکی از اقدامات دوراندیشانۀ شهید بهشتی در دستگاه قضایی ایجاد پلیس قضایی بود. آن شهید می دانست که فقدان دانش حقوقی ضابطان قضایی و غرور داشتن اسلحه مانع از رفتار همیشه قانونی آنها خواهد بود. وی از آنجا که می دانست در کشور ما بدلیل فقر فرهنگ رفتار قانونی در مردم و مسئولین، آموزش و فرهنگ سازی نقش مهمی دارد دانشکدۀ علوم قضایی را تأسیس و در آن رشته ای را به عنوان پلیس قضایی دایر کرد.

قرار بود پلیس قضایی با رعایت الزامات حقوقی و قانونی رفتار با متهمین، فرهنگ لازم را در این زمینه ایجاد نماید(۱). متأسفانه تفکر و سلیقۀ کج آیت الله یزدی، پس از ریاست وی بر قوۀ قضائیه که همۀ بنیان های اصیل نهاده شده توسط آن شهید بزرگوار را سوخت، شامل حال پلیس قضائی هم شد. البته فقط این نشد بلکه بجای آنکه ضابطان قضایی حقوقی رفتار کنند بتدریج دستگاه قضایی به سمتی سوق داده شد که پلیسی رفتار کند. ویرانه ای که آقای یزدی تحویل آیت الله شاهرودی داد چنین بود و وا اسفا که ایشان نیز بر این ویرانه بنایی کج ساخت که هر چه بر روی آن بگذارند باز کج خواهد بود. احیای دادسراها بنایی بود که ایشان ساخت اما از ابتدا با نصب قاضی مرتضوی در پایۀ این بنا کاری کرد که اگر تا ثریا هم بالا برود همچنان کج خواهد بود. قاضی مرتضوی که در نقطۀ تماس دستگاه قضایی با ضابطان قضایی نصب شده بود نه تنها از آنها نخواست که قانونی عمل کنند بلکه با رفتارهای غیرقانونی خود به آنها یاد داد که قانون و حقوق مردم را خیلی جدی نگیرند.

نیروی انتظامی که اصلی ترین ضابط قضایی محسوب می شود خود از یک ساختار نامناسب بنیادی رنج می برد و آن حرفه ای نبودن بسیاری از کادرهای آن است. این نیرو از ادغام شهربانی، ژاندارمری و کمیته های انقلاب اسلامی شکل گرفته است و از نیروی سرباز برای انجام بسیاری از وظایفش استفاده می کند. نیروهای کمیته که اساسآ آموزش ندیده بودند و سرو کارشان با ضدانقلاب بود. نیروهای ژاندارمری متناسب با خدمت در خارج از شهرها تربیت شده بودند. تعدادی نیرو از سپاه پاسداران نیز به این نیرو ملحق شدند که آنها نیز آموزش پلیس ندیده و علاوه بر آن روحیه کاری خود را در جنگ بدست آورده بودند جایی که طرف مقابل دشمن بود و نه دوست. همۀ این عوامل دست به دست هم داد تا پلیس از ابتدا جایگاه کامل و حقیقی خود را نیابد.

در برخی بزنگاه های مهم، پلیس بجای آنکه حافظ امنیت و دوست مردم و در خدمت آنان باشد در برابر آنها قرار گرفت و لطمۀ حیثیتی دید. ماجرای کوی دانشگاه در سال ۷۸ و نیز تکرار آن در سال جاری نمونه های بارز این رویکرد هستند. اگر بپذیریم که فاجعۀ کوی دانشگاه بار اول خطای فرد بوده باشد وقتی تکرار شد دیگر خطای فرد تلقی نمی شود بلکه خطای سیستم تلقی می شود. ماجرای تاسیس و ادارۀ بازداشتگاه کهریزک که مبنای آن قانون و عمل به قانون نبوده است نمونۀ دیگری از این معضل است. کهریزک جایی مثل خیام، گوانتانامو و ابوغریب در خارج از سرزمین اصلی کشور نبوده است که از چشم مسئولان قضایی به دور باشد. بیخ گوش پایتخت کشور است. ادعا شده بود که جایی است که اراذل و اوباش و گردنکشان محلات با شنیدن نام آن موش می شوند و به التماس می افتند و از این نظر جزء افتخارات نیروی انتظامی و دستگاه قضایی محسوب می شد. کهریزک جایی بود که در آن هدف وسیله را توجیه می کرد و کسی در آنجا به فکر قانون نبود.

گفته می شود تأسیس بازداشتگاه کهریزک کار مشترکی بوده است از سردار رادان و قاضی مرتضوی. الله اعلم. من در مورد سردار رادان با همۀ کارهایی که کرده است نمی دانم چه بگویم. قبلاً هم نوشته ام او اعتقادی کار می کند و شاید قصدش خدمت باشد. از او باید در جبهه های جنگ و در مقابل دشمن استفاده می شد تا افتخار بیافریند و نامش در کنار همت ها و باکری ها قرار بگیرد نه در نیروی انتظامی و در مقابل مردم. او بصیرت و دانش حقوقی لازم را برای فرماندهی پلیس ندارد کما اینکه فرمانده اش هم ندارد. فرماندهی که در پاسخ به سوالی در مورد صدور قرار التزام برای سردار رادان بخاطر اتهامش در مورد کشته شدن بازداشت شدگان پس از انتخابات در بازداشت گاه کهریزک، می گوید ما چیزی بنام قرار التزام نداریم و من اولین بار است چنین چیزی را می شنوم.

یک ساده لوح و با دانش حقوقی کم را وقتی به عنوان ضابط قضایی به یک قاضی دروغگو و بد ذات وصل بکنید آن وقت همه چیز برای وقوع فاجعه آماده می شود. اولی قصدش خدمت است ولی ضابطه اش را نمی داند و راهش را بلد نیست و دیگری دغل کار است و راهش را هم بلد است. تکرار همان حکایت ابوموسی اشعری و عمروعاص.

حکایت فقط حکایت پلیس و نیروی انتظامی نیست. بدتر از آن وقتی است که بسیج و بسیجی های صفر کیلومتر از نظر حقوقی را در خیابانها به عنوان ضابط قضایی در مقابل مردم قرار می دهیم. آنها آموزش پلیس ندیده اند، راحت به هیجان می آیند و بجای کنترل بحران بر دامنۀ آن می افزایند. چه کسی فکرش را می کرد و کدام پدر و مادر وقتی فرزندشان را راهی بسیج می کردند تصورش را داشته اند که لولۀ اسلحۀ بسیجی به سوی مردم بی سلاح که صرفاً به نتیجۀ اعلام شده برای انتخابات اعتراض می کرده اند گرفته شود. آن که خون بی گناهی را بر زمین ریخته است به گمان من هرگز نمی خواست چنین بکند. آن که او را در چنین موقعیتی قرار داد بیشتر مسئول است تا خود او که ندانست چه کرد. آخرتی هست که دنیا در برابرش هیچ نیست. آخرت این جوان های بدبختی که بی جهت دستشان به خون بی گناهان آلوده شده است چه می شود.

از این دست فجایع در جریان بازداشت ها و بازجوئی های صورت گرفته پس از انتخابات نیز بسیار است. اگر غرض اعمال قانون بوده است که خطا بسیار صورت گرفته است و اگر حتی ارعاب بوده باشد گاف های بی شمار داده شده است. چه توجیهی دارد که این مقدار رفتارهای ضد و نقیض و خلاف قانون از ماموران در هنگام بازداشت افراد و از بازجوها هنگام بازجوئی از متهمان بی گناه دیده شود. معلوم می شود دانش حقوقی و آموزش سیستماتیک در این ضابطان قضایی وجود ندارد و رفتارها کاملا موردی و بر اساس دانش و سلیقۀ هر یک از افراد است. اینها در کارنامۀ این دسته از ضابطان قضایی ثبت است تا انشاءالله بعدها به آن پرداخته شود.

فاجعۀ اول و دوم کوی دانشگاه و فاجعۀ کهریزک و نظایر آنها حکایت از وجود یک نقص ساختاری در سیستم ضابطان قضایی و پلیس می کند. عدم توجه به این نقص که همانا فقدان یا ناکافی بودن دانش حقوقی و عدم توجه به معیار بودن قانون در رفتار ضابطان قضایی است موجب تکرار فجایعی از این دست است که معلوم نیست در صورت وقوع، تبعات آن قابل کنترل باشد. آنها که باید، این هشدار را جدی بگیرند.

۱٫ آنچه به عنوان پلیس خدمات قضایی چند سال پیش ایجاد شد ربطی به پلیس قضایی مورد نظر شهید بهشتی ندارد.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
نوروز

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید