رضا :
سرکار ایرانخواه،
دوستان مشاجره چی!
من نه ترک هستم، نه عرب، نه لر و نه فارس، نه کرد و نه بلوچ. کسانی که مرا زادند، آفریقائی بودند، نه فرهنگ داشتند، نه تمدن، نه توپ داشتند و نه تانک و نه حتی هواپیما!!! و قبل از هرچیز، نه حتی زبان!
اما آنها یک چیز داشتند، آنها کودکان یکدیگر را نمی کشتند. آنها هر روز می رقصیدند و آواز می خواندند. بی آنکه نت نویسی بلد باشندو خط داشته باشند. آنها هنوز هم هستند. شاید دست بد روزگار مرا جای دیگری بدنیا آورد.
برای من مایه ی تاسف است که کسانی برسر این مساله که آیا مولوی ترک بود، فارس بود، ایرانی بود یا اجنبی، آماده اعدام یکدیگر باشند، و اینکه آیا ابوعلی سینا، اینجائی بود یا آنجائی!
سرکار ایرانخواه،
مایه ی تاسف است، که شما چنین جملاتی می نویسید. من نمی دانم در این مورد، حق یعنی چه. خواهان هیچ نوع سانسور نیز نمی باشم. حتی اگر بجای مسؤلین این سایت بودم، یک ستونی را نیز به فحش و فحاشی اختصاص می دادم، که هر کس، هرچه می خواهد دل تنگش بنویسد و در آنرا در ستون "آزاد" جای می دادم.
من، از خواندن این سطور دچار شوک شدم:
"...حالا هم همینطور است و از تمامی افراد ایراندوست خواهش میشود که این سایت را بویکات کنند..."
اما، من با تمام لفاظی ها و ظاهر انساندوستی ها، راه خودم را پیش می برم و همه چی را می خوانم. و آنقدر عقل دارم، که خودم تصمیم بگیرم کدام را بپذیرم.
با ابراز تاسف!
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید