نقاط قوت جنبش سبز:
1- "جنبش سبز" دقیقا در زمانی شکل گرفت که رژیم جمهوری اسلامی ایران و به ویژه شخص سید علی خامنهای و رئیس جمهور منتخب او محمود احمدینژاد با نارضایتی شدید مردم؛ بالاخص اندیشمندان، دانشجویان و اهل قلم مواجه است.
2- "جنبش سبز" به دلیل نارضایتی عموم مردم و همچنین روشن کردن نور امید در میان گروههای سیاسی مهاجر که هرگز به تنهایی قادر به اصلاح نظام و یا تغییر رژیم نمیباشند، توانست تمامی گروههای اپوزیسیون همسو و غیر همسو را زیر چتر خود (هرچند موقتی) گرد آورد.
3- "جنبش سبز" در شرایطی به مبارزه خود ادامه میدهد که تقریباً هیچیک از قدرتهای جهانی و منطقهای حاضر به دفاع از رژیم جمهوری اسلامی نبوده و برعکس، به طور آشکار و نهان از مبارزات مردمی برای تغییر وضع موجود حمایت میکنند. روسیه و چین نیز که به عنوان حامیان اصلی جمهوری اسلامی شناخته میشوند، بارها ثابت کردهاند که در صورت لزوم به راحتی میتوانند از صف دوستان به صف خصمان گذر کنند. رهبران جمهوری ترکیه نیز بارها به طور ضمنی حمایت خود از جنبشهای مردمی و حرکتهای دموکراسیخواهی را بیان داشتهاند. بطوری که آقای عبدالله گل رئیس جمهور ترکیه در سفر اخیر خود به ایران، از سران رژیم خواست تا به خواستههای مردم احترام بگذارند.
4- مبارزات "جنبش سبز" بلافاصله و به بهترین شکل ممکن در رسانههای جهانی انعکاس مییابد. حض.ر میلیونها ایرانی در خارج از کشور و فعالیت دهها کانال تلویزیونی، کانال اینترنتی، روزنامهها و سایتهای خبررسانی؛ امکانی فراهم میکند که علاوه بر مقامات دولتهای مختلف جهان، مردم ایران نیز از نتایج مبارزات خود باخبر شده و انگیزه بیشتری برای ادامه مبارزات پیدا کند.
5- برخی از رهبران، پیشروان و یا طرفداران "جنبش سبز" دارای سابقه و نفوذ قابل توجه در درون حاکمیت میباشند. این نکته که شاید از سوی عدهای به عنوان عامل منفی تلقی گردد، در صورت استفاده به موقع از فرصت و نشان دادن شجاعت و عقلانیت لازم، میتواند یکی از نقاط قوت "جنبش سبز" بشمار آید.
6- و بزرگترین نقطه قوت و شانس "جنبش سبز" در این است که رژیمهای خودکامه منطقه بر اثر قیامهای مردمی یکی پس از دیگری سقوط میکنند. قیامهای دلاورانه مردم تونس، مصر، یمن و بالاخره لیبی که شجاعت و مقاومت آنها میتواند الگویی برای مردم ایران باشد، شاید بهترین فرصتی است برای فعالان "جنبش سبز" برای ادامه مبارزات و دستیابی به خواستههای خود.
نقاط ضعف جنبش سبز:
1- بدون شک بزرگترین نقطه ضعف "جنبش سبز" عدم گسترش جنبش به تمامی نقاط ایران و محدود ماندن آن در تهران و چند شهر دیگر مانند شیراز، اصفهان و گاهی مشهد است. این محدودیت سبب میشود که دست اندرکاران رژیم بخش اعظم نیروهای خود را در این شهرها متمرکز کرده و معترضین را سرکوب و یا بطور موقت تحت کنترل درآورد.
2- "جنبش سبز" به دلیل وجود گرایشهای سیاسی متفاوت و گاهی متضاد با یکدیگر در بطن خود (که تنها نقطه مشترک آنها در این جنبش مخالفت با رژیم موجود است)، در انتخاب هدف نهایی با مشکل جدی مواجه است. بلاتکلیفی و عدم ابراز آشکار عقاید و اهداف از سوی رهبران و فعالان اصلی جنبش سبب گردیده که مردم معترض بر خلاف قیام کنندگان مصری و تونسی و لیبیایی قادر به اعتراضات شبانه روزی و بی وقفه نباشند و پس از هر اعتراض، تا نوبت بعدی به زندگی عادی خود بازگردند. همین امر علاوه بر اینکه از حرارت قیام می کاهد، فرصتی نیز برای رژیم فراهم میسازد تا با ترفندی جدیدتر و نفسی تازهتر خود را برای برخورد با اعتراضات بعدی آماده سازد.
3- عدم آشنایی سران و فعالان "جنبش سبز" و حتی بسیاری از طرفداران جنبش با خواستههای نیروهای هویتطلب اقوام غیر فارس که عملاً نبض سیاسی استانهای آذربایجان، کردستان، خوزستان، سیستان و بلوچستان، گلستان و تا حدودی خراسان و کرمانشاه را در دست گرفتهاند، یکی از بزرگترین نقاط ضعف "جنبش سبز" است. گروههای هویتطلب مذکور که خود دارای نقاط ضعف و قوت فراوانی هستند و در نوشتار بعدی بدان پرداخته خواهد شد، در سایتهای وابسته به خود بارها اعلام کردهاند که علیرغم حمایت ضمنی از "جنبش سبز" و تمامی حرکتهای آزادیخواهانه، نسبت به درک مشکلات و خواستههای خود از سوی این جنبش خوشبین نیستند و معتقدند که "جنبش سبز" در این زمینه تفاوت چندانی با تمامیتخواهان ندارد و تنها ادای احترام به حقوق اقوام غیر فارس در منشور منتشره از سوی این جنبش و یا در برخی نوشتجات و مصاحبهها، نمیتواند انگیزه کافی برای قیام مردم این مناطق در کنار "جنبش سبز" فراهم سازد. در این میان نباید فراموش کرد که برخی از جریانهای افراطی فارس گرایانه به ویژه در خارج از کشور که خود را از اعضا و طرفداران "جنبش سبز" معرفی کرده و به نام آن بیانیه نیز صادر میکنند، با مورد حمله قرار دادن هویتطلبان و متهم ساختن آنها به خیانت، تجزیه طلبی و غیره؛ پلهای اطمینان و در نتیجه پلهای ارتباطی میان آزادیخواهان مرکز و آزادیخواهان سایر نقاط کشور را یکی پس از دیگری فرو میریزند و برای مبارزه با تمامیتخواهی مذهبی، از روش تمامیتخواهی قومی که حداقل به همان اندازه مخرب است، استفاده میکنند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید