پس از 4 سال زمامداري ويژه، آقاي احمدينژاد در حال حاضر در بين ايرانيها چقدر راي دارد؟ احتمالا خواهيد گفت كه نظرسنجيها ميزان راي وي را چندان بد نشان نميدهد، اما وقتي كه دولت آقاي احمدينژاد نتيجه سرشماري رسمي سال 1385 را در مورد تعداد واجدان شرايط راي دادن قبول ندارد و براي «خود اظهاري» مردم اعتباري قائل نيست، آيا از آدم سخت باوري مثل من ميتوان انتظار داشت كه نتيجه نظرسنجيهاي پشت پردهاي كه مشخص نيست قواعد علمي در آن تا چه پايه رعايت شده، بپذيرد؟ بنابراين، براي گمانهزني در مورد ميزان راي هر يك از كانديداهاي رياست جمهوري، من ارزيابي شخصيام را به نتايج نظرسنجيهاي پشت پرده ترجيح ميدهم و براساس آن تحليل ميكنم. طبق ارزيابي من، آقاي احمدينژاد به خلاف تصور بسياري از اصلاحطلبان، وضعيت بسيار ناگواري در بين راي دهندگان ايراني دارد و از اين جهت تنها يك «معجزه» ميتواند سبب انتخاب دوباره او به رياست جمهوري شود. لابد خواهيد گفت: در تهران نشستهاي و فكر ميكني همه مردم مانند خودت ميانديشند در حالي كه در روستاها و شهرهاي دور افتاده آقاي احمدينژاد از راي بالايي برخوردار است.
در واقع اين هم تهمتي است به مردم روستاها و شهرهاي دور افتاده كه ما ميپنداريم آنها از آنچه در كشور ميگذرد، بيخبرند و يا اينكه از برنامههاي اقتصادي آقاي احمدينژاد به خوبي منتفع و بهرهمند شدهاند.
البته آقاي احمدينژاد با نوعي الگوبرداري از روش هوگو چاوز همتاي ونزوئلايي خود كوشيد تا با حمايت از يك طبقه اجتماعي مشخص، راي هميشگي آنها را براي خود تضمين كند، اما اين الگو هر چند كه در ونزوئلا جواب داده، در ايران ناكام مانده است.
آقاي چاوز در حقيقت با تقسيم اراضي مالكان بين مردم روستايي و استفاده از دلارهاي باد آورده نفتي در جهت كمك«سازمان يافته» به اقشار محروم شهري توانسته است وفاداري آنها را به خود جلب كند. در ايران اما پيش از اين، دو بار تقسيم اراضي صورت گرفته و عملا زمينهاي وجود نداشته است تا آقاي احمدينژاد اصلاحات ارضي انجام دهد. به واقع فقط همان دلارهاي باد آورده نفتي در اختيار وي بوده، دلارهايي كه هر چند حجم آن سر به آسمان ميزده، اما با استفاده عجولانه و غير علمي از آن عملا ريخت و پاش شده و گرهاي هم از كار فروبسته قشر محروم جامعه باز نكرده است.
اغلب گفته ميشود كه دولت در طول 4 سال گذشته وامهاي بسياري به روستاييان داده و همين وامها علت اصلي حمايت اين بخش از جامعه ايران از اوست. ظاهرا در چند سال گذشته با عناوين مختلف، وامهايي به روستاييان داده شده، اما همانطور كه همه ميدانيم گرفتن وام بسيار شيرين و پس دادنش تلخ و جان فرساست.
مسلما مردمي كه در دورهاي از دولت وام گرفتهاند، در همان موقع از آقاي احمدينژاد راضي بودهاند و چه بسا برايش دعاي خير هم كردهاند، اما اينك كه فصل بازپرداخت وامها فرا رسيده جز اندوه برايشان باقي نمانده است.
مشكل در واقع اين بوده كه بخش عمدهاين وامها صرف توليد شغل نشده و به مصرف روزمره رسيده است. اينك در نبود شغل و بالا رفتن نرخ بيكاري، پرداخت قسط سنگين بدهيها، بيشتر ايجاد نارضايتي و حتي خشم ميكند.
در عين حال، نبايد فراموش كرد كه خشكسالي و سرمازدگي محصولات كشاورزي در سالهاي اخير، درآمد خانوارهاي روستايي را به شدت كاهش داده و مجموعه وامها و كمكهاي دولت حتي نتوانسته سطح زندگي آنان را ثابت نگه دارد. البته ميدانم كه دولت برخي از اين وامها را بخشيده و بنابراين، قسط و بازپرداختي وجود ندارد كه سبب خشم و اندوه شود، اما مگر در مجموع وامچند خانوار بخشيده شده كه بتواند پايه راي استواري را ايجاد كند؟ گذشته از اين، اگر قرار به راضي كردن افراد از طريق پرداخت كمك و پول مستقيم به آنها باشد، تجربه نشان داده تا زماني كه اين كمكها جاري و ساري است، رضايت هم وجود دارد ولي به محض اينكه كمكها قطع شود يا كاهش يابد، نارضايتي به سرعت جاي رضايت را ميگيرد.
با كاهش بهاي نفت و كسري بودجه هنگفت، به نظر ميرسد دولت از ارائه كمكهاي گذشته نيز ناتوان است و اين خود حتي اثر كمكهاي بلاعوض گذشته را نيز خنثي ميكند. گمان كنم ميزان مقبوليت و محبوبيت آقاي احمدينژاد در بين ساير طبقات اجتماعي امري كاملا روشن است و نياز به قلم فرسايي ندارد. يكي دو شب مانده به انتخابات رياست جمهوري سال 1384 در دانشگاه عباسپور به دانشجويان گفتم: تصور ميكنم راي آقاي احمدينژاد و آقاي كروبي بيش از آن باشد كه ميپنداريم، متوجه اين مساله باشيد. اينك اما ميگويم: راي آقاي احمدينژاد بسيار كمتر از آن است كه عدهاي ميپندارند. البته او اين بار نيز سونامي خواهد آفريد اما عليه خود!
دوشنبه، 7 اردیبهشت 1388
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید