رفتن به محتوای اصلی

یادداشتی بر: خشونت علیه ملیّتها در ایران، از هدایت سلطان زاده

یادداشتی بر: خشونت علیه ملیّتها در ایران، از هدایت سلطان زاده
بارها سر دبیر و سایر مسئولین سایت ایران گلوبال، از روی نیک پنداری و دامن زدن به برقراری زمینهءِ تفاهم و هم زیستی مسالمت آمیز در بین ساکنان جغرافیای ایران، از ما انتقاد کردند که در مورد مسائل قومی ملّی تند روی میکنیم، کاربرانی هم پسوندهای فاشیست، نازیسیم، راسیسم، و سایر صفتهای ناشایستِ دیگر را به ما نسبت دادند و میدهند. به سهم خود از گفته های مسئولین سایت یکطرفه خود پیروری کردیم و از مسائل قومی بیرون آمدیم و به مسائل مهم کشورمان پرداختیم، امّا مشاهده و تجربه میشود که این مردم تُرک تبار هست که به مسائل قومی ملّی به شیوه ای غیر دمکراتیک که فقط در جهت آفرینش بحرانها بسود نظام جمهوری اسلامی هست دامن غیر دمکراتیک میزنند و در طول تاریخ فقط فاکتورهای قومی، زد و خوردهای نژادی، تسخیر سرزمین، نابودی دگر فرهنگها و سرپیجی از قانونمندیها را ایدئولوژی خود ساخته و عزم پایان بخشیدن به آنرا هم ندارند.
 
امروز کسی انکار نمیکند که گذشته از تیره های ایرانی تبار، مردمان تُرک و عرب، و بلوچ (که خود را هم غیر ایرانی میدانند)، در ایران زندگی میکنند و تابعیّت حکومتهای ایرانی و نظام اسلامی را داشته اند و دارند و باید از حقوق گویش زبان مادری و حقوق دمکراتیک فردی و شهروندی خود بر خوردار باشند و در این امر هیچگونه تردیدی نیست. برای عملی و پیاده این حقوق اولیّه راههای دمکراتیک بسیار ساده وجود دارد و نیاز به اینهمه گرد و خاک بلند کردن و لازم به زنجیر و قمه زنی با برپایی عاشورا تاسوعای شیعه گری حسینی تُرک تباری را ندارد.
 
امّا آن چیزی که ما را به تحرک و سخن وادار میکند، دروغ پردازی تاریخی، رایزنی هویّتی و نسبت دادن صفات ناشایسته به ایرانیان با توهین در ابعاد مختلف به سرزمین ایران و ساکنان اصلی آن هست. اکنون می بینیم که باری دیگر نظام جمهوری اسلامی در محاصرهء درونی و بیرونی قرار گرفته در همین راستا دوباره تُرک تباران برای منحرف کردن مسائل برجستهء روز، هدفمند به بحث قومی تُرک تباری غیر دمکراتیک و خشونتگر در سایت ایران گلوبال دامن میزنند،
 
واقعیّت تاریخی و مراحل تکاملی این هست که جامعه ایران و سرزمین ایران از مباحثی ما قبل مدرنیته که از سوی تُرک تباران دیروز، امروز، و فردا در ایران و در خارج کشور مطرح میشود گذشته است و محور قرار دادن آنها فقط و فقط برای عقب نگهداشتن و کُند و منحرف کردن جنبش دمکراسی خواهی ملّت ایران هست،
 
▬ از سویی دیگر رخت بر بستن و کم رنگ شدن دین اسلام این اسلحهء تُرک تباری در سرزمین ایران و در مقابل اوج گیری ناسیونالیسم مردمی ایرانی، تُرک تباران را به وحشت انداخته در نتیجه از گذار ایران از دیکتاتوری دینی علی خامنه ای تُرک تبار به دمکراسی در هر شکل ممکن آن جلوگیری میکنند، هر وقت میرود که پروسهء سیاسی ایران به راه راست و مسیر غیر اسلامی و ایرانی خود را در پیش گیرد، تُرک تباران پرچم آنارشیسم قومی را بلند میکنند، نمونهء بارز آن شرکت نکردن ناحیّهءِ آذربایجان در جنبش سبز سکولار ایرانی میباشد و با سنگ اندازی جلوی چرخ این حرکت میباشد، که مایهء ننگ و شرم هر انسان دمکراتیک و برخوردار از اندک اندیشهءِ نیک امروز هست.
 
▬ نیمی از ساکنان جهان امروز با ایرانیان احساس همدردی و اعلام آمادگی همکاری را دارند، امّا مردم آذربایجان خود را در خانه پنهان کرده است و از روزنه ای شاهد تحولات و کشتار رژیم استبداد در ایران هستند و پیروزی سرکوبگران نظام اسلامی بر تظاهر کنندگان را جشن میگیرند! اگر مردم آذربایجان براستی خواهان آزادی و دمکراسی و برخورداری از گویش زبان مادری و خودگردانی هستند، چرا مانند گروههای أتنیکی در شرق کشور لیبی که بر علیه قذافی و حکومت سرکوبگر آن برخاسته اند، برای برکناری رژیم مستبد دینی تهران، (که میتواند در صفِ تظاهرات مستقل و مشخص خودی تُرک تباری باشد)، برنمی خیزند!. سکوت هدفمند آذربایجان در تاریخ جنبشهای آزادیخواهانهء ایران به عنوان صفحه ای سیاه به پای مردم این منطقه نوشته خواهد شد و هرچه از گذشته تا کنون در توصیف مفید مردم این دیار به نگارش درآمده همه زیر سئوال خواهند رفت که همه تاریخ خود نگاشتهء افسانه وار و بر گردن انداختن مدالهای بدون پشتوانهء شایستگیها و کارآمدهای مفید اجتماعی و سیاسی بوده است.
 
■ ▬ نوشته ء آقای هدایت سلطان زاده هم مانند نوشته های سایر هم تبارانش در مورد مسائل ملّی فاقد محتوا و مفاهیم جامعه شناسی علمیِ با پشتوانه و سرشار از نفرت و غرور بیجای تُرکی میباشد. همه این افراد و قوم فکر میکنند که سرزمین ایران بی صاحب است و مشتی کور و شل در این جغرافیا بسر میبرند و میتوانند مانند عثمانیان در قرن پانزده که ساکنان آسیای کوچک را با پاکسازی قومی نژادی و نسل کُشی این سرزمین را تسخیر و در سال 1926 میلادی نام تُرکی (ترکیه) بر آن گذاشتند. قسمتی از خاک ایران را تصرف کنند، و نام تُرکی بر آن بگذارند.
 
▬ من به عنوان یک فرد تا کنون راه حل های دمکراتیکی مختلفی را پیشنهاد کرده ام، امّا در مقابل افرادی مانند آقای هدایت سلطان زاده، بر این باور صد در صد هستم که بحرانی آفرینی و خشونت عضوی جدا نشدنی از فرهنگ بخشی از مردم تُرک تبار میباشد و هرگز در ایران هم پایانی ندارد، در نتیجه در این هم شکی ندارم که جدایی آذربایجان بسود جایگزینی دمکراسی، همبستگی ملّی و پایان دادن به تشنج و بحران قومی و عقب ماندگی فراگیر در ایران است، که ایرانیان را به پشتیبانی از "استراتژی جدایی آذربایجان و تمامی تُرک تباران در ایران" فقط و فقط در جغرافیای اردبیل و آذربایجان شرقی فرا میخوانم. من دیگر نمیدانم که افرادی مانند هدایت سلطان زاده و هم تبارانش دیگر منتظر چه هستند و چرا به چانه زدن خود ادامه میدهند و جدا نمیشوند تا سرزمین و سایر ملّت ایران در کمال آرامش به آیندهءِ خود بیندیشد ؟ .
 
◄ شما خوانندگان روشن ضمیر از هر قوم و قبیله و ملیّت با داشتن افکاری راسیونال به این بخش از نوشتهءِ آقای هدایت سلطان زاده توجه کنید و بیطرف نزد خود به قضاوتی تاریخی مستند مبادرت ورزید :
 
[ آقای هدایت سلطان زاده، که افکارشان هم ریشه در دوران سلطانی صفویه و قاجار و دیگر تیره های تُرک تبار به سیاحت می پردازد مینویسند که: ...خشونت علیه ملیت ها در ایران ، از کودتای اسفتد ماه 1299 ببعد است که خصلت ساختاری پیدا کرده و همچون میراث شومی به حکومت اسلامی انتقال یافته، و بدلیل خصلت توتالیتری حکومت اسلامی ، با تشدید بیشتری همراه گردیده است .در نتیجه ، امروز در سازمان سیاسی دولت در ایران ، ولایت فقیه و ولایت نژادی آریاگرائه ای برهم منطبق گشته اند و اگر به اصل و منبع بازتولید آن پرداخت نشود ، ظرفیت بازتولید آن در هر حکومت آتی نیز حفظ خواهد شد. نقطه آغاز این فرایند ، نسل کشی فرهنگی و سرکوب فیزیکی ملیت ها بود که از ممنوعیت آموزشی زبان بومی ملیت ها گرفته تا اشاعه و تحمیل یک جانبه زبان فارسی ، کوچاندن ها و دامن زدن به مهاجرت های متداخل ، و در مواردی ، مصادره های ارضی را در بر می گرفت...]
 
◄ آقای هدایت سلطان زاده!!!، مگر زبان تُرکی یک زبان نوشتاری بود که ایرانیان نگذاشتند به آن نوشته شود، مگر تُرک تباران مدّتی طولانی در حکومت نبودند، چرا اگر زبان نوشتاری میداشتند آنرا رواج ندادند ؟. آیا قبل از 1299 که رضاشاه در قدرت نبود، اعراب و تُرک تباران، برای ایرانیان دمکراسی و حوق بشر، فرهنگ و تمدن مدرن و انسانی به ارمغان آورده بودند ؟ آیا خشونت یکی از شاخص های جهان بینی و فرهنگ ایرانیان هست و یا نه خشونت اوّلین و برجسته ترین نماد فرهنگی و تمدن سازی تُرک تباران بوده، هست، و خواهد بود !!.
 
▬ ملّت تُرک در قرن 21 در جهان امروز به عنوان نژادی خشونت گر شناخته شده هستند و یا ایرانیان !!؟. شما تُرک تباران در جهان بنام قومی نسل کُش شناخته شده هستید و ادلف هیتلر و نازیسم در اروپا از این صفت شما پیروی کردند و جان میلیونها انسانها را گرفتند، آتیلا خونخوارترین مرد جهان سمبل و سردار ملّی شما تُرک تباران هست! اصلأ خود واژهء تُرک یعنی قوی و زورمند آیا این خود بیانگر ذاتی و وجودی خشونت تُرک تباری نیست !. آیا تُرک تباران در بم کرمان از جمجمهء ایرانیان هرمهای فراعنه مصر نساختند، در تبریز از خودیها از استخوانها بُرج بر پا نکردند، در قفقاز، در ترکیه هنوز نمی کُشند!؟، حال ایرانیان را به خشونت گری متهم میکنید !؟.
 
▬ آقای هدایت سلطان زاده اگر سلسله پهلوی شما را با خشونت به جاهای دیگر ایران کوچ داده است، از اشتباهات بزرگ و از خیانت بارترین اعمال این خاندان در تاریخ ثیت شده است. آنها می بایستی شما را به دامنه های آلتایی، غرب چین، و یا به ترکیه کوچ میدادند، و نه به تهران، گیلان و مازندران، خراسان، استان فارس، قزوین، همدان، آذربایجان غربی و جاهای دیگر. که اکنون ادعای خاک و سرزمی کنید !.
 
▬ خاندان پهلوی با کمک و راهنمایی شما تُرک تباران افراد سرشناس و قدرتمند مناطق ایرانی تبار میهن دوست را اسیر، زندانی و اعدام کرد و ایران را بی سرپرست و زبون کرد و آنگاه شما تُرک تباران را بکار گماشتند و از تبار شما وزیر و وکیل ساختند، که در نهایت شما تُرک تباران دوباره موفق شدید، محمدعلیشاه دوّم علی خامنه ای را بر تخت سلطانی بنشانید، و اکنون در پایداری حکومت سلطانی و خلیفه گری او شبانه روز از پا نمی نشینید !
 
▬ آیا کسی میتواند با داشتن اندک آگاهی و وجدانی بیدار از آقای هدایت سلطان زاده بپذیرد که رژیم نظام جمهوری اسلامی امروز نمایندهءِ آریاگرایی در ایران هست و سرمایه های ملّی کشور را در راه ناسیونالیسم ایرانی بکار میگیرد؟ اگر آریا و آریا گرایی در ساختار همین حکومت رژیم اسلامی وجود میداشت، نمیگذاشتند که علی خامنه ای هم تبار شما ایران و سرمایه های ملّی با منابع انرژی و بازار اقتصاد آنرا دو دستی تقدیم تُرک تباران کند !. حتّی نمیگذاشتند که ترکیه خود را به نمایندگی از جهان مسلمان این و آنجا به فروش رساند، تا امیتازات مالی و کمکهای چند گانهءِ دیگری را به حساب تُرکان بریزند،
 
◄ آقای هدایت سلطان زاده شما در سال 1071 میلادی در شکل خانوادگی، خاندانی و گروههای کوچک بیانگرد سرگردان به ایران آمدید، مگر شما مُلک و زمین داشتید که از شما مصادره شده باشند، شما قومی مهاجم و مهاجر به ایران هستید و هر چه امروز هم دارید از دیگران با چماق و خونریزی بدست آورده اید، شما دروازه و پیکر خانهء ما ایران را با خشونت شکستید و غیر قانونی وارد خانه شده اید و بخشی از آنرا صاحب شده اید، اکنون تازه صاحب خانه را دُزد و مصادره گر هم مینامید !. شما دیگر عجب فرهنگ و شخصیّت تربیّتی ایی را دارید که با نگاه باز و دریده این چنین ادعایی را در برابر میلیونها ایرانی مطرح میکنید !. این هم یکی دیگر از شاخص های جامعه شناسانهء تُرک تباری است که برای بدست آوردن یک وجب خاک از سرزمین دیگران خون هزاران نفر را برزمین ریخته اید ! این مردم همه چیز را فدای فقط یک قطعه خاک و سرزمین میکنند، بقیه مسائل را دیگر نمی بینند !.
 
◄ در بخش دیگری از نوشتهءِ آقای هدایت سلطان آمده است که: [... با کانالیزه کردن منابع سرمایه ای به مناطق فارس، به مهاجرت از مناطق ملی، و خشک کردن آنها از منابع سرمایه فیزیکی و نیروی انسانی دامن می زند. در مناطقی نظیر اهواز، این امر با مصادره مستقیم زمین های آنان و راندن عرب ها از مناطق بومی خود همراه است و زندگی عرب ها در منطقه بومی زندگی خود شبیه ” مناطق رزرواسیون ” سرخ پوست ها در آمریکا گردیده است . همه اینها، هم نژادپرستی سیستم حاکم را نشان می دهد و هم اتکای این نژاد پرستی بر قهر و خشونت دولتی را ...]
 
◄ جریان آقای هدایت سلطان زاده به همان فردی میماند که او را در دهی راه نمیدادند ولی او با بی تابی و عصبانیّت سراغ کدخدای ده را میگرفت، آقای سلطان زاده و هم تباران ایشان با مهاجرت خود به ایران با تن ندادن به قوانین شناختهءِ شدهءِ بومی و بین المللی هنوز هویّت و اقامت آنها در ایران تعیین نشده، در صدد ایجاد حکومت و ملّت سازی و پیدا کردن و یا نوشتن سند مالکیّتی برای اقلیّت عرب تبار مهاجر در استان خوزستان ایران هست،
 
▬ بر کسی پوشیده نسیت که این تاکتیک آقای سلطان زاده و همفکران ایشان بطور کلی در جهت بهبودی روزگار مردم عرب در جنوب غربی کشور نیست و فقط یک تاکتیک به منظور آفرینش آنارشیسم و بی امنیّتی دربخشی از جغرافیای کشور هست، به این مناسبت هست که خوزستان منابع آنرژی فسیلی دارد، آقای سلطان زاده هر وقت جغرافیای متصرف شدهء در آذربایجان غربی، در قفقاز، در ترکیه، را به مردمان کُرد و طالشی ایرانی تبار پس دادند، هر وقت آموختند غیر قانونی دریاچهء اورمیه را به تُرک آذری نسبت ندهید، هر وقت شما خودتان سند اقامت دائم در ایران را بطور قانونی و دمکراتیک کسب کردید، آنوقت میتوانید از حقوق مردم عرب در خوزستان هم دفاع کنند،
 
▬ من مطابق با شناختی که از جنوب کشور دارم، بار دیگر هشدار میدهم که اگر مردم عرب خوزستان با گفته هایی مانند آقای هدایت سلطان زاده تحریک شوند و خارج از حقوق دمکراتیک خود ادعای مالکیّتی را بویژه خاک و منابع انرژی در خوزستان را داشته باشند، با مقاومت و عکس العمل سرسخت مردمان ایرانی تبار ناسیونالیست استانهای همسایه و هم مرز استان خوزستان تا استانهای فراتر از آن هم روبرو خواهند شد و افرادی مانند هدایت سلطان زاده مسئول هر گونه پیامد شومی در نواحی جنوب و جنوب غربی کشور خواهند بود. مردمان عرب خوزستان با لشکرکشی اعراب 622 میلادی به ایران، در خوزستان جایگزین شده اند و از مردمان بومی استان خوزستان نبوده و نیستند، ولی امروز از حقوق دمکراتیک شهروندی مانند سایر ایرانیان در این استان برخوردار میباشند.
 
■ ▬ آقای هدایت سلطان زاده تحلیل میکنند که: {... ایران مرکزی با سرمایه گذاری های هدفمند بسیار به توسعهء اقتصادی فراگیر رسیده در نتیجه باعث مهاجرت نیروی کار ماهر و انسانی مردم آذربایجان به تهران و ایران مرکزی شده است و اکنون آذربایجان به بیابانی تبدیل شده است...}،
 
▬ اولأ طبق فاکتورهای امنیّتی تاسیسات مهم هر کشوری در مرکز و یا در مکانهایی دیگری که از امنیّت بهتری برخوردار هست از سوی برنامه ریزان طراحی و ساخته میشوند، در همین راستا واقعأ من نمیدانم طبق کدام اصول و قوانین کشوری اینهمه صنایع سنگین و منافع ملّی ما در تبریز و در ناحیّه آذربایجان ساخته شده است و یا در برنامهء ساخت رژیم اسلامی میباشد، دوّمأ اگر آقای هدایت سلطان زاده از مهاجرت تُرکان آذری به سایر نقاط ایران ناراضی هستند، این خواستهء اصلی ما هم هست که همه آنها باید هرچه زودتر به اردبیل و آذربایجان شرقی باز گردند، چرا چند میلیون تُرک آذری به تهران پایتخت کشور مهاجرت کرده اند و از امکانات برتر پایتخت استفاده کنند در مقابل در تظاهرات بر علیه رژیم اسلامی، ایرانیان را یاری نمی رسانند.
 
▬ حضور مردم تُرک آذری در تهران زیانهای چندگانه دارد. اگر مهاجرت و کار تُرک تباران در ایران به غرور آقای هدایت سلطان زاده بد میخورد، پس باید بیش از دومیلیون کارگر تُرک ترکیه را که در آلمان به عنوان کارگران مهمان بکار خدماتی و ساده مشغولند را به ترکیه باز گردانند، همین کارگران ترکیه که اقتصاد ترکیه مدیون آنهاست و بدون آن، اقتصادِ این کشور فلج خواهد شد. چطور هست که مهاجرت تُرک تباران برای کار یابی به سایر کشورها اشکالی ندارد، امّا در کشور خود ایران عیب و ننگ هست. در جهان گلوبال امروز سرمایه و نیروی کار انسانی پیوسته در تحرک و مهاجرت میباشد.
 
■ ▬ آقای هدایت سلطان زاده در جای دیگری از نوستار تکراری خود نوشته اند که "نژاد آریا" فاقد توجیه علمی هست و پان ایرانیسم را مانع بزرگی برای گذار ایران به دمکراسی و بخش قابل توجّهی از روشنفکران " فارس" را به کرختی روان در برابر بیداد ستم ملّی محکوم کرده اند و اعتقاد به تمامیّت ارضی کشور را یک بیماری برای پان ایرانیستها قلم داد کرده اند.
 
▬ اوّل که واژهء آریا شناخته شدهء جهانی هست ( کافی هست که در گوگل،Arier به زبان آلمانی را جستجو کنید)، و نه فقط به ایران، کشورهای دیگری را هم شامل میشود. واژهء آریا مفهوم " با وفا، با مهر، و نجیب" را دارد با واژهء تُرک که معنی زرومند و قوی و خشونت را میدهد، قابل مقایسه نیست، از این گذشته این کلمهء آریا هرچه باشد حداقل سه هزار سال سابقهء تاریخی دارد که هدف همبستگی و جمع آوری تیره های ایرانی را زیر یک سقف را دارد، امّا "واژهء تُرک" در هیچ تاریخ و منابع اطلاعاتی پیدا نشده و نمیشود و واژه ای ساختگی از نیمه اوّل قرن نوزده میباشد،
 
▬ واژه آریا از سه تا هفت هزار سال پیش با نام جلگه و سرزمین ایران ( ایران به معنی سرزمین آریا، آنجا که آریایی ها زندگی میکنند) پیوند تاریخی خورده است، به همین مناسبت شما از واژهء آریا که سند و خشت زیر بنای سرزمین ایران هست نفرت دارید. ولی واژه تُرک تا سال 1926 میلادی به هیچ سرزمینی نسبت داده نشده بود که با خشونت و نسل کُشی مردمان گوناگون در آسیای کوچک بر ترکیه امروز گذاشته شد.
 
▬ نژاد ما «ایرانی» بر گرفته از واژهء آریا هست، سرزمین مادری و پدری ما برگرفته از نژاد ما « ایران» نامگذاری شده، هویّت و ناسیونالیتت ما هم فقط «ایرانی» میباشد، برداشت از واژهء آریا فقط یک راهبرد سیاسی میباشد، که با نژاد پرستی، راسیسم هیچگونه مناسبتی ندارد. قوم و ملّتی بنام "فارس" در ایران وجود ندارد، پارس و پارسی (ساتراپ پارس) به جغرافیای غرب، جنوب غربی، و بخشی از جنوب کشور ایران گفته شده و میشود.
 
■ ▬ پان ایرانیسم ایرانی هم از بیناد با پانهای دیگر تفاوتهای عمیق دارد.، پان ایرانیسم امروز بر عکسِ پان تُرکیسم و پان عربیسم، قصد تسخیر سرزمینی را ندارد، به تاریخ، به فرهنگ و به تمدنهای دیگر به دیدهء احترام مینگرد، احساسی و خوشونتگر نیست، به نیکی ریشه در اعماق تاریخ دارد، فرهنگ ساز و صدور فرهنگ را داشته است، تولید کالایی عصر صنعتی نیست، پان ایرانیسم امروز بر پایهء جهان بینی راسیونالیسم، هومانیسم، حکومت غیر متمرکز، اندیشهءِ لیبرال و سوسیال دمکراسی، و بر ساختارها و سیستمها با دمکراسی های شناخته شده امروز بنا میشود، بر اساس پلورالیسم برابر با اصول حقوق بشر و بر مبنای روابط اجتماعی متغیر جهان در حرکت میباشد، پان ایرانیسم امروز از دین اسلام عبور کرده است، کنزرواتیو و پاسدار تاریخ، فرهنگ ایرانی، گسترش دمکراسی و خواهان آزادی تیره های ایرانی در ایران و خارج از مرزهای آن میباشد. پان ایرانیسم تمامیّت ارضی کشور را یکی از اصول اوّلیّهءِ جایگزینی دمکراسی و زیر بنای ساختار سازی قانونمند آینده نگر میداند.
 
▬ اندیشهء پان ایرانیسم امروز از دورانِ فئودالیتهء قوم و قبیله گرایی گذر کرده است و مبارزه با آنرا از وظایفِ ضروری خود میداند، به همین مناسبت هست که افرادی مانند آقای هدایت سلطان زاده که در دورانِ ما قبل مدرنیته فئودالیته بسر می برند و خواهانِ برقراری حکومتِ قومی در آذربایجان و ایران هستند، پان ایرانیسم را کوهی عظیم در مقابل خود برای رسیدن به اهدافِ شوم خود می بیند و باید از آن نفرت داشته باشند، پان ایرانیسم امروز هنوز یک ارگان متمرکز نیست، هر ایرانی راستین خود در نقش یک ارگان پان ایرانیست عمل خواهد کرد.
 
▬ پان ایرانیست های امروز به قرنهای گذشته نمی اندیشند که چه گذشت، از امروز و فردا آغاز خواهند کرد و تبار و امثال آقای هدایت سلطان زاده را بر سر هر میز مذارکره ای برای برخورداری از گویش زبان مادری و حقوقو شهروندی با هر اندیشه در هر سطحی و با هر جهان بینی ایی به دیالوگ مفید و مسالمت آمیز و دوستانه برابر با نرمهای جهان امروز دعوت میکند. هر ایرانی دمکرات و آگاه یک پان ایرانیستی میباشد که از خانهء خود ایران، در مقابل تجاوزگران و کج اندیشان خواهند ایستاد.
 
 
| ماه مارس| 2011| آلمان|
 
...................................................................
 
موضوع تکمیلی مربوط به نوشتهء آقای هدایت سلطان زاده در لینک زیر
 
 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید