ما نباید از قوانین قصاص در عهد عتیق اطاعت نمائیم !

ناصر مستشار

به آقای علی کبیری:

من همه نظرات شمارا تائید می نمایم.اینکه کروبی و موسوی اینگونه محبوب شدند در سایه کوتاهی و قصور اپوزیسیون شیر ، گاو ، پلنگ در 30 سال گذشته خفته است.تا کنون در ایران هیچگاه یک اپوزیسیون واحد با برنامه و هدف مشخص و معین نداشته ایم بلکه ما نیروهای واکنشی نسبت به اعمال رزیم داشته ایم.مایک اپوزیسیون پراکنده و دنباله رو داریم که با اتفاقات درون حاکمیت مانند دوم خرداد و غیره جان می گیرند و پس از آن پزمرده میشوند، پس بنابراین ما یک اپوزیسیون مستقل با سیاست گذاری شناخته نداریم که در داخل و خارج رسمیت یافته باشد.این اپوزیسیون فرصت های طلائی فراوانی را برای آغاز یک سراسری از دست داد.مردم از دست اپوزیسیون خسته شده بودند و من دقت کرده بودم که همه کسانیکه از ایران به رادیوهای ایرانی مستقر در خارج کشور تلفن می کردند ،همیشه ودائما فریاد اتحاد بکنید را سر میدادند تا اینکه خودشان به میدان آمدند.

برای نمونه در سازمان راه گارگر در اوج جنبش کنونی مردم آنها دست به انشعاب و تفرقه زدند.اما من به نیروهائی در درون حاکمیت مانند موسوی و کروبی این شانس را می دهم که خود را بعنوان یک ایرانی شهروند که حق دخالت در امور سیاسی و غیره دارند تغییر اساسی بدهند.ما نباید به مانند رژیم اسلامی از قوانین ارتجاعی قصاص در عهد عتیق اطاعت نمائیم وگناهان و اعمال پایوران قبلی رژیم را نابخشودنی ارزیابی نمائیم چون اپوزیسیون نیز به انداز کافی خطا و خیانت داشته است.بخش وسیعی از اعدام ها را خود اپوزیسیون باعص شده است.قیام تاریک و بی موقع مسلحانه مجاهدین در سال 60 موقعی صورت گرفت که هواداران این سازمان هنوز مخفی نشده بودند و علنا در خیابانها بودند.رژیم قصاب ماهری بود و هست اما سازمانهای ما هم فراهم آوردگان قرانی بودند.حرکت جبران گونه سازمان اکثریت در سال 65 صدها نفر از اعضائ و هوادار آن سازمان را به زندانهای رژیم کشاند. من قبلا و مدتها پیش از کودتای 23 خرداد بارها به چند مورد تاکید و پافشاری می نمودم.اول شکل گیری اپوزیسیون نوین ودوم آشتی ملی در اپوزیسیون که فکر میسکنم اولی شکل گرفت اما دومی هیچ تکانی به خود نداده است.شرکت جدی ما در حرکت مردم باعث اعلاء و فراروئی این جنبش به مرحله نوین و پیروزمند می باشد باتشکر.

علی کبیری:

آقای مستشار عزیز خب همه ما شاهدیم که چگونه هر فردو گروهی میخواهد از این نمد ـ جنبش سبز- یک کلاهی هم برای خودش درست کند: رهبران مادام العمر جبهه تکه پاره شده ملی، نهضت آزادی، فدائیان خلق، حزب توده، اصلاح طلبان، ملی مذهبیهاو غیره...

باز هم شاهدیم که جنبش سبز را آقای موسوی باوعده های بیشمار ونیز باب کردن مچ بند سبز وشال سبز وغیره...راه انداخت. راجع به این برپاکردن جنبش سبز از جانب وی، هنوز زود است تااز نیت واقعی برپاکننده اولیه آن بتوان آگاه شد. هدفش از این کار چه بودو چرا بعد از 20 سال زیرزیرکی شاهد پایمال شدن حقوق ملت بودن، به یکباره پرید وسط میدان و دایه مهربان ملت شد؟ مگر همین آقا بعد از خاتمه نخست وزیریش در سمتهای عمده که همین آخریش عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام باشد، نبود؟ اگر دقت کرده باشید، آتش نشانان برای مهار آتش دست به آتش سوزی قابل کنترل میزنند تا بتوانند از گسترش آتش جلوگیری کنند. برای کشف نیت طرف مربوطه، یا بایداز نظر منطقی، قیاسی عمل کنیم بدین معنی که به اسناد غیر قابل انکار دسترسی داشته باشیم و سپس به قضاوت به نشینیم، یاباید روش استقرائی را برگزینیم بدین معنی که منتظر حرکتهای بعدی وی شده وبه عقب برگشته وبه استدلال دست بزنیم. بهمین علت است که درمورد هدف موسوی از به صحنه مبارزه وارد شدن، فعلا تنها به قاضی نمیروم.

از سوی دیگر، بنظر میرسد که کنترل اوضاع از دست موسوی بدر رفته وبه قول معروف غول ازبطری خارج شده است. دیگر نه کسی برای حرفهای موسوی تره خرد میکند ونه به سکوتهای معنی دار او اهمیتی میدهد. جنبش دارد شکل میگیرد و درهمین اثناء رهبری یا رهبران از درون آن پدیدار خواهد شد. شک نیست که رهبری این جنبش را جوانان ما به عهده دارند ومبارزه دیگر بصورت حرف وبحث وتئوری بافی نیست. دیگر نسل جوان ما گوشش به اینکه حضرت علی چه گفت وامام حسین چگونه کشته شد ومارکس ولنین برای براه انداختن انقلاب چه نظریاتی داشتند ورهبری جبهه متلاشی شده ملی چه راهی برای مبارزه پیشنهاد میکند، بدهکار نیست. شکی نیست که با حرف وبحثهای دور و دراز راه انداختن، هیچ مبارزه ای به هدف نمیرسد. سرنوشت هر مبارزه ای در میدان مبارزه تعیین میشود. جوانان ما بخوبی میدانند چه میخواهند وبه تجربیات فسیلهای سیاسی و عاملان ریز ودرشت آخوندها هم نیازی ندارند.

سعید

به آقای مستشار

سکولار ها ، نباید از قوانین قصاص در عهد عتیق اطاعت نمایند! تیتر مقاله

تا آنجا که من از بحث شما فهمیدم این بود که هر دونفر بر این نظر هستید که هنوز برای این جنبش ،اپوزسیون فعالی شکل نګرفته است و از طرفی نیز میفرمایید که شما قبلا و مدتها پیش از کودتای 23 خرداد بارها به چند مورد تاکید و پافشاری نموده اید.اول شکل گیری اپوزیسیون نوین ودوم آشتی ملی در اپوزیسیون، که فکر میسکنید اولی شکل گرفت اما دومی هیچ تکانی به خود نداده است.اګر ممکن است مقداری در مورد این اپوزسیون نوین مورد نظرتان و اینکه با چه استدلالی به شکل ګرفتن آن رسیدید توضیحی بدهید و یا لینکی به نوشته های قبلی خودتان در اینجا بګزارید؟ممنونم

کامران

آمریکا تمامی پولهای شورا و مجاهدین خلق را بلوکه نموده و حسابهای با نکی آنان را بسته است. دولت فرانسه هنوز ده میلیون دلار را که در هجوم به خانه های دهها نفر از اعضای شورا و مجاهدین خلق با خود به غارت برده است پس نداده است. آمریکا تعدادی را هم بجرم جمع آوری کمک مالی برای مجاهدین خلق دستگیر نموده و آنها را محاکمه می نماید. آمریکا حتی حاضر نشد به توافقش با مجاهدین خلق عمل نماید و چراغ سبز کشتار شهر اشرف را به خامنه ای و مالکی داد. طبق قانون چهارم ژنو آمریکا موظف به حفاظت افراد بی سلاح اشرف بود. دولت آمریکا و اوباما این جنا یت هولناک را هم محکوم ننمودند که نشان از دشمنی با مجاهدین خلق ایران می باشد