رفتن به محتوای اصلی

انگ زنی به لحاظ حقوقی در اروپا قابل پیگیری است و جریمه بسیارسنگینی هم دارد

انگ زنی به لحاظ حقوقی در اروپا قابل پیگیری است و جریمه بسیارسنگینی هم دارد

کیانوش توکلی

فرستادگان سياسی و مروجين لمپنيسم در اپوزيسيون

جناب ابراهیم پویان گرامی !قبل از هر چیز از توجه شما سپاس گزارم لازم می دانم چند نکته را خاطر نشان کنم :1_ نامه دکتر دوشکی در خیلی از سایت انتشار یافته بود ، این نامه توسط یکی از کاربران در بخش کامنت ها گذاشته شده بود.من کامنت را دقیق خوانده بودم وقتی به نام "درویش پور" رسیدم از انجا که نام کوچک وی نیامده بود ؛ گمان می کردم که این فرد بایستی "جاسوس شناخته شده جمهوی اسلامی در داخل ایران باشد که دوشکی چنان با اطمینان از آن سخن می گوید ولی از انجا که این نوشته نه یک کامنت بلکه یک نامه بود من آگاهانه ان را بعنوان کامنت جالب و خواندنی انتخاب نکرده بودم .2_ دیشب سرکار بودم که دکتر مهرداد درویش پورچندین بار تلفن زده و نسبت به درج این کامنت به حق اعتراض نموده اند؛ اینجا بود که متوجه شدم که منظور دوشکی، مهرداد درویش پور بوده است بسیار متاسف شدم از اقای دوشکی انتظار چنین برخوردی را نداشتم

بلافاصله آن کامنت را حذف نموده ام3_ بخش کامنت ها اونلاین است و توسط همکاران سایت در بخش مدیریت ایران گلوبال بطور دائمی چک می شود . بخش اولاین اظهار نظرکاربران، جزیی از دمکراسی درونی سایت می دانیم، بنابراین همگی بایستی از آن مراقبت نمود. در خاتمه خاطر نشان می کنم ؛ انگ زنی به لحاظ حقوقی قابل پیگیری است و جریمه بسیارسنگینی هم دارد . ما ایرانیان تازه به دمکراسی رسیده ایم هنوز از قوائد آ ن بی اطلاعیم و براحتی با هر کسی که در عرصه سیاسی مخالف می شویم ؛فورا "انگ" ساواکی و یا ساوامایی به آنان می زنیم؛ بنابراین مدافعان ازادی بایستی با این فرهنگ عقب مانده فاصله گیرندو اینگونه برخورد ها را بدون درنگ محکوم نمایند .

جناب ابراهیم پویان گرامی ،روزی که این نامه را به آدرس سایت ارسال کرده اید؛ چنان گرفتار بودم که نتوانستم بدرستی در باره آن بنویسم از این رو چند نکته را خاطرنشان می کنم و امید دارم جناب دوشکی وهم شخص شما به سئوالات طرح شده در نامه ها و کامنت من پاسخ گوئید:

1_ مجموعه اینترنتی "فرهنگ گفت و گو" به مدت 7 سال امکانی را فراهم ساخت که فعالین و نخبگان سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی ایران بتوانند ازادنه سخن بگویندو نوشته های خود را بدون منت و شرط و شروطی در سایت ایران گلوبال درج نمایند و بخش کامنت اون لاین ، امکان گفت و گو با نویسندگان و کار بران با یک دیگر را فراهم کرده است اما برخی کامنت ها غیر مسئولانه، نبایستی به نتجه گیری منفی از مطبوعات اون لاین و بدون سانسور ایران گلوبال را در اذهان ایجاد نمود ؛ بگونه ای که در نامه شما بدان اشاره شده است . این قضاوت شما نا عادلانه است.

2_ شما به حق از برخورد توهین و انگ زنی توسط برخی فعلان سیاسی می گوئید ولی خودهم جایی که مخالفین غیر جمهوریخواه حکومت اسلامی می رسید ؛ همان می شوید که خود محکوم کرده اید انجا که می نویسید :

"...حقيقت آن است که بسياری از چماقداران و ساواکی های دیروز که بخشی از آن ها در جمهوری اسلامی نيز به خدمت مشغول بودند امروز به اپوزیسيون رانده شده و از آن بامزه تر"ليبرال و دمکرات" هم شده اند و در پی آنند با اتحاد سلطنت طلبان و اپوزیسيون ترقی خواه بلکه به قدرت بازگردند و یا از فلاکتی که به آن دچار شده اند، رها گردند. اما این طرفداران "همبستگی ملی" به محض آن که با کوچکترین مخالفتی روبرو می گردند، ..." ولی حقیقت این است؛ شما بخشی از مردم ایران را که از نظام پادشاهی دفاع می کنند را "چماقداران و ساواکی " می نامید که اینهم انگ زنی و غیر منصفانه است .

یک آذربایجانی

محاکمه يک ايرانی به اتهام صدمه به کتابهای تاريخی

خیلی ساده لوحانه است که فکر کنیم شخصی با علم و تخصص جناب حکیم زاده فقط به دنبال دزدی کتابهای تاریخی بوده باشد! از طرف دیگر کسی که " رئیس بنیاد میراث ایران در لندن" بوده و تحصیل کرده دانشگاه هاروارد است، آنقدر به ارزش این نسخ خطی آگاه است که حتی اگر بخواهد آنها را بدزدد، تمام تلاش خود را برای حفظ آن آثار بکار می برد و اصل کتابها را به خانه می برد و بدل آن را به کتابخانه بر می گرداند ولی جناب حکیم زاده نه به دنبال دزدی که به دنبال تحریف و نابودی بخشی از تاریخ این سرزمین و دنیا که احتمالا به مذاقشان خوش نمی آمده بوده است که دیگر جبران این تحریفها ممکن نیست. این دادگاه باید بررسی کند که این شخص با کدام بخشهایی از تاریخ ایران دشمنی داشته که می خواسته آنها را نابود کند؟! آیا او گزارش های مستشرقین غربی در مورد ایران آن روزگار را برنتابیده است؟!

آن مستشرقین در مورد ایران آن روز چه گفته و چه نوشته بوده اند که این شخص قصد نابودی اش را داشته است؟! آیا هدف این فرد پاک کردن آثار حضور ترکها در ایران آن زمان که با فرضیه آذری زبان بودن و بعدها ترک زبان شدن این منطقه در تضاد است، نبوده است؟! چنانچه معلوم است این فرد از عوامل مهم رژیم شاه بوده است، حال سئوال مهمتر این است که اگر این فرد به کتابهای تاریخی در کتابخانه های لندن رحم نکرده است، چه بلایی بر سر آثار تاریخی داخل ایران در زمان شاه وارد کرده است؟!

نباید ساه لوحانه این قضیه را یک دزدی ساده فرض کرد، کسی که چیزی را بدزدد، آن را به خاطر ارزشش می دزدد بنابراین آن را نابود و تحریف نمی کند! این شخص کتابها را به امانت می گرفته و پس از تغییر و تحریف بخشهایی از آن، دوباره آن را به کتابخانه برمی گردانده است و این کار را با اقلا 150 کتاب کرده است! دادگاه باید تحقیقات کامل انجام دهد که انگیزه این فرد در دستکاری کتابهای تاریخی ایران چه بوده است؟ او می خواسته چه چیزی را تحریف و نابود کند و با کدام بخش از تاریخ این منطقه دشمنی داشته است؟...

مزدک

محاکمه يک ايرانی به اتهام صدمه به کتابهای تاريخی

چنین انسانی همانقدر مریض و متعصب است که پان ترک و پان عرب و پان اسلامیست در این سایت.اولا درد کتابخانه دار و یا دولت انگلیس نه محتوای چنین کتبی است بلکه ارزش تاریخی آنهاست. زیرا هر ابلهی که کمی خرد خود را بکار بندد و تعصب و بغض و کینه و دشمنی و نفرت را برعکس حرامیان پان ترک و پان عرب و پان اسلامیستها بیرون بریزد می فهمد که از هریک از این...

کتب هزاران و شاید ملیونها نسخه در جهان و به زبانهای مختلف وجوددارد.بنابراین تحریف چنین مطالبی غیره ممکن است.درثانی این قومیت این مردک عوضی و بیشعوریکه دست به چنین کار پست و حقیر و ضد فرهنگی زده معلوم نیست.تنها ملییت این حیوان پست ایرانی است.مگر شما درندگان پان ترک و پان عرب و پان اسلامیست ملییتان بدبختانه ایرانی نیست؟آیا تاثیری در بی شرمی و پستی و حقارت و درندگی و ترور شماها می کاهد؟آیا حرامیان اسلامی که روی اجداد شماها را سفید کرده اند مگر خود را ایرانی نمی دانند.شماها همه مزدوران اطلاعات و بیگانگان هستید.ودر اینده جایی در ایران نخواهید داشت.شماها دوراه بیشتر نخواهید داشت یا ایرانی باشید و یا ترک ایران.ایرانیان وطن پرست نه باشما ارازل بحث می کنند و نه شماها را تحمل خواهند کرد.ارباب شماها تاوان مزدوری و ک..کشی برای بیگانگان را دید و شماها نیز بهمان راه خواهید رفت.

جواد

کورش زعيم..... پاسخی به گلایۀ آقای محمد امینی

دوست گرامی، جناب آقای محمد امینی

من معمولا به انتقادات علیه خودم پاسخ نمی دهم. بیشتر منتقدان من انتقادگران فطری هستند، ولی واکنش شما گلایه بود و از سوی کسی می آمد که برایش احترام و ارزش بسیار قایل هستم و پاسخ ندادن به گلایه یک شخصیت گرانقدر را بی ادبی می دانم. با وجود این، انتظار داشتم پیش از اینکه آنرا رسانه ای کنید پرسش هایی از من می کردید.

پیش از اینکه به نکته های ظریفی که شما اشاره کرده اید بپردازم، باید یادآوری کنم که سخنان من سیاسی است نه آکادمیک، و هدف این سیاست جلوگیری از پاشیدگی کشور در طول حکومت جمهوری اسلامی و نیز کاهش زمینه های پاشیدگی هنگام رفتن آن است. من نباید به شما بگویم که جهان سیاست با جهان آکادمی تفاوت دارد. برخی خود را فعال سیاسی می خوانند، ولی در مورد برخی مباحث مربوط به منافع ملی بجای مراجعه به خرد سیاسی خود به کتابخانه مراجعه می کنند، آنهم نه برای اینکه بهترین پاسخ را در راستای منافع ملی بیایند، بلکه برای اینکه نکته ای جهت انتقاد بیابند.

همین سخنان و موضع گیری های فعالانی امثال ماست که اکنون موج فزاینده ای از ملی گرایی بر پایه اصول اخلاقی و فرهنگ کهن ایران را، بویژه در میان جوانان، ایجاد کرده و رژیم جمهوری اسلامی را به وحشت انداخته است. ملت ما همیشه با ابزار ملی گرایی کشور را از چنگ بیگانگان نجات داده و اکنون هم که بیگانه فرهنگان بر ما حکومت می کنند با همین ابزار کنار خواهند رفت. گرایش به فرهنگ و تاریخ باستان، زبان ملی و اصول بنیادین تمدن ایرانی پاشنۀ آشیل جمهوری اسلامی است. بنابراین، سخنان مرا در زمینۀ ایران و ایرانی از این دریچه بنگرید. من برای راضی کردن شخص خاص یا گروه خاصی مبارزه نمی کنم و از حمله های جهت دار کسان نیز ترسی ندارم. می دانم که با صراحت خود دشمنان و تهدیدات زیادی برای خود ایجاد کرده و می کنم، ولی هدفم حفظ یکپارچگی ملت ایران است که ارزش پرداختن هر بهایی را دارد.

دربارۀ زبان های ایرانی من بارها گفته ام که هیچ تفاوتی میان فارسی و آذری و کردی و لری و غیره نمی گذارم. همه زبانهای ایرانی هستند و همه شایستگی زبان رسمی برای ایران را دارند. ولی واقعیت اینست که بیش از هزار سال است زبان فارسی دری زبان رسمی ماست و این زبان است که بیش از همه چیز ما را به عنوان یک ملت بهم پیوند می دهد. وگرنه ما با بخشهایی از شبه جزیره عربستان، عراق، آسیای میانه، پاکستان و هندوستان هم پیوند فرهنگی و تاریخی داریم، ولی پیوند ملی نداریم. اگر ما زبان رسمی را سست کنیم، پایه های همبستگی ملی خود را سست کرده ایم. علت حساسیت من فعالیت های ناآشکاری است که در مخدوش کردن واقعیت های فرهنگی و زبانی در برخی نقاط ایران در جریان است. اکنون در برخی شهرهای شمال باختری ایران برخی فارغ التحصیلان دبیرستان به سختی فارسی صحبت می کنند، در صورتیکه تا چند سال پیش اینجور نبود. در شهری دیگر کودک فارسی زبان باید معلم سرخانه بگیرد تا زبان تدریس در مدرسه اش را بفهمد و زبانی که با آن تدریس می کنند آذری خودمان نیست. این برنامه به اصطلاح «خزنده» یا به قول پان ترکیست ها «پروژه ختنه» اکنون حدود هفت سال است که با موفقیت در حال انجام است و روند رشدی فزاینده داشته است. همانگونه که حزب توده در سالهای اول انقلاب در همه وزارتخانه ها و سازمانهای کلیدی رخنه کرده و برای روحانیان بی تجربه سیاست گذاری می کرد، اکنون پان ها در بسیاری از وزارتخانه ها نفوذ کرده و در برخی نقاط کشور سیاست گذاری های ضد ایرانی می کنند.

من به هیچ وجه با آموزش زبانهای بومی یا مادری مخالف نیستم، بر عکس می پندارم که تسلط بر این زبانها به غنی شدن زبان رسمی کمک می کند، نه اینکه آموزش و پرورش را به زبان بومی انجام دهیم، یعنی کودکان خود را به زبانی که زبان رسمی کشور نیست آموزش بدهیم و میان آنها و کودکان دیگر نقاط میهنمان جدایی بیاندازیم. وقتی شما به یک کشور خارجی سفر می کنید، آنچه شما را به عنوان یک خارجی متمایز می کند، ندانستن زبان آن مردم است نه شناسنامه یا گذرنامه شما. آنچه من درک نمی کنم اینست که در زمانی که همه جهان به سوی تک زبانی شدن می رود و ما خواه ناخواه زبان انگلیسی را به عنوان زبان مشترک جهانی بکار می بریم، این تجزیه زبانی چه معنایی می تواند داشته باشد، اگر سیاسی نیست؟

آقای امینی عزیز، واکنش ما نسبت به تحرکاتی که با تایید بر پایه بی اعتنایی جمهوری اسلامی صورت می گیرد، یک واکنش سیاسی است. هواداران ناآشکار پان ها در برخی وزارتخانه های کلیدی بی سروصدا سیاست گذاری می کنند و چون کشور سرگرم مسائل اساسی و راهبردی است، کسی توجهی به این شیطنت ها نمی کند. دوستان ما در اینگونه جاها به ما آگاهی می دهند. اگر یادتان باشد من نامه ای به وزیر آموزش و پرورش زمان خاتمی نوشتم و هشدار دادم که اینگونه حرکات خزنده در حال شکل گیری است. خیلی ها روی احساسات مخالفت کردند، ولی اکنون پیامدهای آن سیاست ها را به چشم می بینیم.

جمهوری اسلامی با سیاستهای نابخردانه و نادانانه خود در طی سه دهه گذشته، مانند کودک شری عمل کرده که در یک فروشگاه اسباب بازی رها شده باشد. همه چیز را می زند، می شکند و تخریب می کند. ما تنها تلاش داریم از آتش زدن فروشگاه جلوگیری کنیم تا سقف روی سرمان پایین نیاید. اگر کسانی هستند که این حساسیت سیاسی ما را که بر پایه آگاهی است، با حساسیت های عاطفی خود می سنجند، ما آنان را به بردباری دعوت می کنیم، ولی در همین راستا مارها هم از سوراخ بیرون می آیند. ما در یک پیکار برای حفظ یکپارچگی ملت ایران هستیم. من در اوایل انقلاب همین مقاله ها و گفتگوها را درباره نفوذ خزنده حزب توده می نوشتم که تاریخ نشان داد درست بود و سرانجام با هزینه سنگینی خنثی شد.

ولی در مورد پالایش زبان، منظورم طرد واژه های وارداتی نیست. زبان ها با گرفتن واژه ها و معنا ها از زبانهای دیگر غنی می شوند، به شرط اینکه این واژه های را در چارچوب دستور زبان خود بکار ببرند. زبان انگلیسی که اکنون کارآمدترین زبان جهان شده، بیشتر واژه های خود را از زبانهای دیگر گرفته، ولی همه آنها در چارچوب قواعد و دستور زبان انگلیسی بکار می برد. ما به علت بی اعتنایی تاریخی، دستور زبان خود را از کارآمدی انداخته ایم و توان جذب آن را محدود کرده ایم. بهمین دلیل ما در بسیاری از دانشها واژه های خارجی را می گیریم بدون اینکه بتوانیم آنها را به واژگان زبان خود بیافزاییم. پیشنهاد من این بوده که برای غنی کردن زبان خود و توان رویارویی با چالشهای فزاینده فرهنگی و دانشی کنونی و آینده بکوشیم از همین زبانهای ایرانی مانند آذری، کردی، گیلک، لری، بلوچ و غیره برای تکمیل واژگان زبان رسمی استفاده کنیم. من با پاکسازی زبان فارسی از واژگان عربی، مغولی، تاتار و حتا اروپایی موافق نیستم، زیرا بخشی از فرهنگ ما و ادبیات ما آسیب می بیند. من می گویم واژگان وارداتی را در چارچوب دستور زبان رسمی خودمان بکار ببریم. اساتید نگوییم، بگوییم استادان، معلمین نگوییم، بگوییم معلمان، مستشرقین نگوییم، بگوییم خاورشناسان یا دستکم شرق شناسان، و فعل های وارداتی را در دستور زبان خودمان بگنجانیم، یا برای واژه های دشوار و نامانوس، با کاربرد توان بالای واژه سازی فارسی بر پایه پسوند و پیشوند، قابلیت زبان رسمی خود را بکار بگیریم. من با نام خانوادگی عربی خود نیز مخالف نیستم و هرگز آن را ترجمه نخواهم کرد، زیرا برآمده از تاریخ و فرهنگ خانوادگی ماست و معنای عاطفی دارد. مرا با آنها که می خواهند زبان فارسی را سره کنند اشتباه نگیرید.

من با سخنان شما درباره زبان رسمی، زبانهای بومی یا مادری موافقم و هیچگاه چیزی جز آن نگفته ام. من همانگونه که شما به درستی اشاره کرده اید با "آموزش" به زبانی بجز زبان رسمی مخالفم، ولی با آموزش زبانهای مادری نه تنها مخالف نیستم بلکه آن را جزوی از پاسداشت فرهنگ ایرانی می دانم و همین معنا را ما در منشور جبهه ملی ایران گنجانده ایم. من به زبانهای بومی ایرانی همانند دیگر میراثهای فرهنگی و تاریخی ایران می نگرم که همیشه در طول زندگی نسبت به حفظ آنها حساس بوده ام.

با گرامیداشت،

دوستدار، کورش زعیم

با جنگ طلبی ملاها چه باید کرد؟

رزمایش امنیت و آرامش در تهران و شناسنامه دار شدن "اراذل و اوباش" در شش سطح

فرمانده نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي: لازم باشد تنگه هرمز را مي بنديم برنا: فرمانده نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران اظهار داشت: ما هيچ وقت نگفتيم تنگه هرمز را مي بنديم اما اعلام مي کنيم توان اين کار را داريم و اگر لازم باشد و احساس کنيم منافع کشور با تجاوز بيگانگان در خطر است اين کار را انجام مي دهيم. امير دريادار حبيب الله سياري، صبح امروز در نشست خبري با خبرنگاران رسانه هاي کشور که به مناسبت هفتم آذرماه، روز نيروي دريايي برگزار شد، با گرامي داشت ياد و خاطره شهداي نيروي دريايي و عمليات مرواريد، گفت: اصحاب رسانه در انعکاس اخبار و توانمندي هاي نيروي دريايي تلاش خود را افزايش دهند.

فرمانده نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي: لازم باشد تنگه هرمز را مي بنديم

برنا:

فرمانده نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران اظهار داشت: ما هيچ وقت نگفتيم تنگه هرمز را مي بنديم اما اعلام مي کنيم توان اين کار را داريم و اگر لازم باشد و احساس کنيم منافع کشور با تجاوز بيگانگان در خطر است اين کار را انجام مي دهيم.

 امير دريادار حبيب الله سياري، صبح امروز در نشست خبري با خبرنگاران رسانه هاي کشور که به مناسبت هفتم آذرماه، روز نيروي دريايي برگزار شد، با گرامي داشت ياد و خاطره شهداي نيروي دريايي و عمليات مرواريد، گفت: اصحاب رسانه در انعکاس اخبار و توانمندي هاي نيروي دريايي تلاش خود را افزايش دهند.

وي در پاسخ به سوالي درباره ماموريت هاي منطقه اي جديد نيروي دريايي در جنوب کشور، اظهار داشت: نيروي دريايي در ادامه ماموريت هاي خود، منطقه اي را در جاسک طراحي کرده است.

فرمانده نيروي دريايي ارتش با بيان اينکه هر کشوري براي دفاع از منطقه دريايي خود نياز به پشتيباني از سوي ساحل و ايجاد پايگاه مستحکمي دارد، تصريح کرد: قطعا ماموريت اين منطقه ايجاد خط پدافندي مستحکم در آب هاي درياي عمان است.

فرمانده نيروي دريايي ارتش در پاسخ به سوال ديگري مبني بر برنامه نيروي دريايي براي تنگه هرمز و بستن آن در صورت تجاوز دشمنان، گفت: ماموريت نيروي دريايي دفاع از مرزهاي آبي کشور است و ما با برنامه ريزي هاي خاص آماده جان فشاني در اين راه هستيم.

وي تاکيد کرد: ما هيچ وقت نگفتيم تنگه هرمز را مي بنديم اما اعلام مي کنيم توان اين کار را داريم و اگر لازم باشد و احساس کنيم منافع کشور با تجاوز بيگانگان در خطر است اين کار را انجام مي دهيم.

فرمانده نيروي دريايي ارتش، در ادامه درباره حضور نيروهاي بيگانه در آب هاي منطقه، گفت: نيروهاي فرامنطقه اي در آب هاي آزاد حضور دارند و اين نامشروع و مورد قبول ما نيست اما به هر حال به خاطر توافق با ساير کشورها هم اکنون آن ها حضور دارند.

وي همچنين اعلام کرد: رزمايش اتحاد 87 به منظور نشان دادن توانمندي هاي رزمي و دفاعي نيروي دريايي، دوم آذرماه در منطقه درياي عمان برگزار خواهد شد.

امير سياري افزود: به مناسبت هفتم آذرماه و روز نيروي دريايي يکي ديگر از زيردريايي هاي سبک توليد شده در نيروي دريايي از کلاس ، نيدجت آب گيري خواهد شد.

فرمانده نيروي دريايي ارتش همچنين خبرداد: به مناسبت روز نيروي درياييف دو فروند ناوچه موشک انداز با نام هاي درفش و کلات به توان موشک اندازهاي نيروي دريايي اضافه مي شود.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید