محسن نمکیان
حقه اداره ادیان و فرق وزارت اطلاعات، علیه « آل‌یاسین»
سلام اینکه خانم یا آقای آذر، مخالف دیدگاه من باشند، حرفی نیست. اما اگر خواسته و یا ناخواسته مطلبی را به اشتباه منتقل نمایند، نیاز به تصحیح دارد. در مصاحبه با وی‌او‌ای یک مطلبی مطرح کردم که نمی‌دانم چرا فقط یک قسمت آن شنیده شده است. در وهله اول بهتر است خوانندگان به همان مصاحبه رجوع کنند که در تاریخ ششم دی‌ماه 1387 انجام شده و در سایت وی او ای موجود است ...(
همن مصاحبه الان روی یوتیوب هم هست. اگر صحبت من را به عنوان اعتراف من و بنابراین موثق در نظر می گیرید، پس همه صحبت من را مبنا بگیرید و نه فقط یک قسمت آن را. اینکه کسی یک قسمت حرف کسی را کات کند و نتیجه بگیرد، تفاوتی با فیلم‌های تدوین شده کسانی مثل خانم اسفندیاری و اعترافات ساختگی و ... ندارد.
اول اینکه من معاون سیاسی صدا و سیما یا کارمند ارشد این سازمان نبوده‌ام و نمی‌دانم از کجا چنین حرفی بیرون آمده است. بیشتر احتمال می‌دهم که جناب آذر سینا، اشتباهی را سهوی مرتکب شده باشند. چون اگر معاون سیاسی صدا و سیما و یا کارمند ارشد آن چنین حرکتی که من کرده‌ام بکند، خوب انعکاس رسانه‌اس شدیدی موضوع پیدا خواهد کرد. جهت اطلاع عرض می کنم که تقریبا می‌توان گفت که صدا و سیما یعنی معاونت سیاسی آن. من یک کارمند معمولی در این معاونت سیاسی بوده‌ام و شغلم هم در حوزه تولید بوده و هیچ ارتباطی به وزارت اطلاعات و شکنجه دادن مردم و حتی احیانا جعل خبر و ... نداشته است.
دوم اینکه موضوع اعلام آمادگی من برای همکاری با اداره ادیان و فرق هم چیزی بود که همین الان هم می‌گویم، تا ابد هم خواهم گفت. هر کسی که در این دنیا پیدا شود که بتواند انحرافی، چه اعتقادی، چه اخلاقی، چه اقتصادی و ... در استاد عزیزم ایلیا را نشان دهد، به هر میزانی که این کار را بکند، به همان میزان با او همکاری خواهم کرد. این محدود به هیچ ارگان و هیچ شخصی نمی‌شود. از وزارت اطلاعات و سپاه و ارتش و بسیج و ... آنها هم گفتند چنین کاری می کنیم، منهم گفتم باشد، اگر عمل کردید من هم عمل می‌کنم. ممحصول این موضوع این بود که با چشم خودم دیدم که هیچ چیزی در دست ندارند، هیچ مدرکی ندارند و ... این یک رفتار حق گرایانه است، به دور از دگم اندیشی و تعصب. به واسطه این که من سالها با ایلیا بوده‌ام و هرگز چیزی از این دست اتهامات از او ندیده‌ام، شک نداشتم که نمی‌توانستند چنین چیزی را اثبات کنند اما چه بسیار چیزهیی که ما شک نداریم و بعد اشتباه از کار در می‌آید! می‌توانستم آخر کار را از اول کار ببینم و بگویم شما دروغگو هستید و بروید پی کارتان و ... آنطور که مرسوم است. اما حداقل فایده این طور برخورد کردن این است که دست آنها را رو شده می‌بینم. این مطلب را در همان مصاحبه هم گفته‌ام، الان هم می‌گویم و تا ابد هم خواهم گفت. آنها چیزی را نتوانستند اثبات کنند و نخواهند هم توانست، بنابراین همکاری هم شکل نگرفت، جز اینکه پنج یا شش بار من را احضار کردند و به خیال خودشان برایم مدرک آوردند، که واقعا باید به حال وزارت اطلاعات گریه کرد که چنین ابتدایی و سخیف برخورد می‌کند. این مشکل ذهن برخی از ماست که صحبت را حالا یا عامدانه و یا از سر اشتباه و یا شاید به دلیل ناراحتی از جمهوری اسلامی و یا دلایل دیگر، نصفه نیمه می‌شنویم و مثلا دیدم که مرا تبدیل به شکنجه‌گر وزارت اطلاعات هم کردهاند!
سوم اینکه جناب آذر، آشنایی من با مسائل خبر نویسی و به خصوص موضوعات مرتبط با عملیات روانی، چیزی نیست که نیاز به کشف کردن، مثلا از طریق تیتر انتخابی برای مقاله‌ام داشته باشد. اولا من در کار خبر بوده‌ام، به واسطه شغلم و البته با این موضوع تماس داشته‌ام و شغلم در حوزه تولید و پخش بوده است و ثانیا با یک سرچ وبلاگ من را خواهید یافت و در چند پست توضیح داده‌ام که چرا ما نیاز به آموختن «دفاع روانی» از طریق آشنایی با مفاهیم «عملیات روانی» داریم. اما به طور خلاصه موضوع این می‌شود که ما در جنگیم، چه بخواهیم و چه نخواهیم، ذهن ما تحت تاثیر برنامه‌های عملیات روانی هست، چه بخواهیم و چه نخواهیم. ضروری است که مسلح به «دفاع روانی» باشیم. این آن دلیلی است که من را به سمت این مقوله کشاند ...
و در نهایت، روی صحبت من بیشتر با جناب آذرسینا است، چون بیشتر به نظر می‌آید که سهوا دچار اشتباهی شده باشند. جناب مزدک می‌توانند تا هر زمان که مایل هستند به من یا جمعیت آل‌یاسین دشنام دهند، کاری که تا الان کوتاهی نکرده‌اند. کلام ما معرف خود ماست.
خدانگهدار
کیانوش توکلی
جناب آذر ! کامنت شما را که بدون مدرک ودلیل به دیگران انگ جاسوسی می زنیدرا پاک کرده ام اگر قرار باشد هر کس پشت یک نام مستعار به دیگران انگ و برچسب جاسوسی بزند ؛ آن وقت ایرانی غیر جاسوس در این جهان یافت نخواهد شد !!! لطفا در این صفحه نظر بنویسید و انگ به دیگران بچسبانید
آذر
azersian@gmail;com
حقه اداره ادیان و فرق وزارت اطلاعات، علیه « آل‌یاسین»
جناب اقای توکلی
از لطف شما برای سانسور کامنت متشکرم!
اول اسم من مستعار نیست خبر نگار هستم. به همان اندازه که شما اقای توکلی هستید من هم آذر سینا هستم! ولی به اندازه شما معروف نیستم. اگر خواستید شناسنامه ام را خدمتتان ارسال می کنم.
دوم من انگ و برجسب نزدم! جناب آقای نمکیان بنا بر اظهارات خودشان در صدای امریکا و در برنامه آقای چالنگی در نیمه دی ماه کارمند ارشد و در حد معاونت صدا و سیما جمهوری اسلامی بوده اند. و باز هم بنا بر گفته خودشان مدتی نه با فشار که داوطلبانه با وزارت اطلاعات همکاری کرده اند.
اما متاسفانه شما به اصل ماجرا توجه نکردید و سوال مرا پاسخ ندادید؟ یعنی شما به گفته های این تشکل و تبلیغات آن باور دارید؟
من فکر می کنم که به دلیل دوری شما از ایران و موضع مخالفت با حکومت متاسفانه هر خبر و تشکل مچهولی را وزرات اطلاعات به شما غالب می کنند. حال این را "همه را حاسوس و یا از روی بدبینی ما بگذارید"
از جوان هایی تازه به میدان آمده شاید انتظار دقت در این کارهانباید داشت ولی از شما که مدعی سالها تجربه هستید بعید است !
همین مقاله ایشان را با دقت بخوانیدتا متوجه شوید "حقه اداره ادیان و فرق وزارت اطلاعات" که در تیتر و خبر چگونه با محتوای مثبت منفی گرانه خبر می دهد! (حتما این اصظلاح را در دنیا روزنامه نگاری بلدید!)
و در اخر آقای توکلی اسم مستعار داشتن فقط برای منتقدان شما بد است یا برای همه؟ بخشی از دوستان هنوز در خارج از کشور مستعار نویسند!
کیانوش توکلی
حقه اداره ادیان و فرق وزارت اطلاعات، علیه « آل‌یاسین»
خانم آذر سینا گرامی_ چند نکته را خدمت شما عرض می کنم:1_ایران گلوبال برای اظهارنظر کاربران هیج محدویت سیاسی ، اسمی ویا امیلی قایل نشده است و تا کنون هیج نظری در این صفحه سانسور نشده است 2_ ایران گلوبال تنها یک وب سایت اطلاع رسانی متعلق به اپوزیسیون سکولار است ؛ بنابراین کار ما اطلاع رسانی است و طرح اختلافات سیاسی ، حقوقی ، امنیتی و بطور مشخص طرح مسایلی نظیر جاسوسی از نظرما خارج از چارچوب« نظر »است و طبیعتا به دستگاه اطلاعاتی کشوری که در ان زندگی می کنید، مربوط می شود و همین طور می توانید شکایت خود را تسلیم دادگاهی در فرانسه نمائید .3_ انتشار مقالات و اخبار از جانب ما به معنی تائید مضامین اینگونه نوشته ها نیست 4_تجربه 30 سال گذشته نشان می دهد که بخش بزرگی از مخالفین امروز، یاران دیروز انقلاب 57 ویاخوداز مقامات و مسئولین دیروزی حکومت بوده اند؛ بر این اعتقاد هستم که مواضع سیاسی امروز نویسندگان مهم و معیاری برای چاپ نوشته آنان محسوب می شود و نه سوابق گذشته افراد!
آیدین تبریزی
«پس از آنکه محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور ایران پیشنهاد جنجال برانگیز خود را در مورد انتقال اسرائیل به اروپا یا آمریکا مطرح کرد، برخی از رسانه‌های ایرانی از جمله رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی مدعی شدند که یک نویسنده معروف اشپیگل از این پیشنهاد حمایت کرده است. آنها حتی با هنریک برودر طنزنویس اشپیگل که در آن زمان در طنزی درباره سخنان رئیس‌جمهور ایران نوشته بود، مصاحبه کرده و از وی پرسیده بودند آیا آنچه نوشته شوخی بوده یا جدی و برودر هم گفته بود، خیلی هم جدی! هنریک برودر باز هم به ایران پرداخته است.» (از مقاله) این طنز جالبی است که آقای برودر که رسانه های رژیم مطلب طنزش را با دفاع از احمدی نژاد اشتباه گرفته بودند، نوشته است! به خواندنش می ارزد.
راشل
ئاسو رونة-نامه ای از فرزاد کمانگر
انسان خود آتش است وگرنه با دیدن وحتی شنیدن چنین فجایع سهمناکی درهمان دقایق اول می سوزد. انسان آنقدر قوی است که گاهی قادر است ببروحشی رابترساند وازخود براند ویا ازکوسه های سهمناکی سبقت بگیرد. اما خطرناکترین دشمن آدمها, پشه ها ومگسها هستند. سی سال است حشرات موذی خون هموطنان را مکیدند که نمی بایست ازمنقذ خارج شوند. شدند وایران را به ویران تبدیل کردند. به امید آزاد شدن همه زندانیان سیاسی
کامران
تشدید خشونت حکومتی
خانم میر هاشمی سلام> استبداد ولایت فقیه سابقا روی خانواده های مجاهدین خلق کار می کرد و آنها را با هزار دروغ و کلک به شهر اشرف می برد که بسا این خانوادهها فرزندانشان را قانع کنند که مقاومت نکنند و تسلیم فاشیسم دینی بشوند. بعد از شکست خوردن همه حیله ها و توطئه ها و بیرون آمدن اسم مجاهدین خلق از لیست سیاه اروپا رژیم و تفاله های امنیتی اش زنجیر پاره کردهاند و گرازوار به خانواده های مجاهدین حمله می کنند.
همزمان سرکوب دانشجویان/ بهاییان/ دراویش و زنان را می بینیم که نشان از عجز نظام سنگسار ولایت مطلقه فقیه است. در این شرایط لابی های حکومتی تحت حمایت از مردم فلسطین و آمریکا ستیزی با ارتجاع عقب مانده همراهی و همدلی می نمایند. گروهی به اصطلاح روشنفکر سعی در زنده کردن مرده ای همچون آخوند خاتمی دارند تا با کمک تبلیغات غرب او را نماینده اصلاحات و رفرم جلوه بدهند و سیستم تروریستی ولایت فقیه را از بحران بیرون بیاورند. سازمان شما یعنی سازمان چریگهای فدایی خلق ایران در مسیری اصولی مبارزه می نماید و مبهوت تبلیغات ضد امپریالیستی حکومت و اصلاح طلبان قلابی همچون باند خاتمی نمی شود. پیروز باشید
ناصر مستشار
اینکه شما آقای جمشید طاهری پور در آن سالهائی که مشی مردود مسلحانه بر بیشتر جریانات سیاسی سایه افکنده بود ونمی گذاشت تا اندیشه ورزی رشدو نمو نماید و لی شما توانستید بطور مستدل و منطبق بر جامعه و حکومت آنروز دست به ردیه تئوری مسلحانه بزنید واقعا شاهکار بزرگی بود:
جوات
تشدید خشونت حکومتی
خميني و حكومت ,بخوانيد و داوري كنيد.......... *(خميني و حكومت) *منظور از حكومت اسلامي اين نيست كه رهبران مذهبي خود حكومت را اداره كنند (مصاحبه با خبرنگار راديو تلويزيون فرانسه/23 شهريور1357/نجف)..... علما خود حكومت نخواهند كرد. آنان ناظر و هادي مجريان امور مي باشند (خبرگزاري رويتر/4آبان1357/پاريس)..... من هيچ سمت دولتي را نخواهم پذيرفت (گفت و گو با خبرنگاران/12آبان1357/پاريس)..... نه ميل و رغبت من و نه سن من و نه موقعيت من اجازه نمي دهد كه شخصاً نقشي درحكومت جديد بعهده بگيرم (مصاحبه با خبرنگار خبرگزاري آسوشيتدپرس/16آبان1357/پاريس)........
خميني و حكومت ,بخوانيد و داوري كنيد
*(خميني و حكومت) *منظور از حكومت اسلامي اين نيست كه رهبران مذهبي خود حكومت را اداره كنند (مصاحبه با خبرنگار راديو تلويزيون فرانسه/23 شهريور1357/نجف) علما خود حكومت نخواهند كرد. آنان ناظر و هادي مجريان امور مي باشند (خبرگزاري رويتر/4آبان1357/پاريس) من هيچ سمت دولتي را نخواهم پذيرفت (گفت و گو با خبرنگاران/12آبان1357/پاريس)
نه ميل و رغبت من و نه سن من و نه موقعيت من اجازه نمي دهد كه شخصاً نقشي در
حكومت جديد بعهده بگيرم (مصاحبه با خبرنگار خبرگزاري
آسوشيتدپرس/16آبان1357/پاريس)
من بنا ندارم كه خودم يا اشخاصي كه حالا در پيش من هستند از روحانيون، جانشين رژيم بشوند (گفت و گو با خبرنگاران/دي1357/پاريس)
روحاني نبايد به كاري غير از روحانيت يعني بسط توحيد و تقوي و پخش و تعليم قوانين آسماني و تهذيب اخلاق بپردازد (كشف الاسرار/ص208)
*و اما پس از پيروزي انقلاب:*
مي گويند كه روحانيت بايد بروند سراغ كار خودشان و ملت را بگذارند و سياست را بگذارند براي ما. شما در اين 50 سال هيچ غلطي نكرديد. شما را من مي شناسم. نمي خواهم اسمتان را ببرم. سر جايتان بنشينيد. آدم بشويد! (سخنراني درجمع فارغ التحصيلان دانشكده افسري/روزنامه جمهوري اسلامي/26آبان1359)
اين را بدانيد كه تنها روحانيت ميتواند در اين مملكت كارها را از پيش ببرد. فكر نكنيد كه بخواهيد كنار بگذاريد روحانيت را (ديدار با نمايندگان مجلس شوراي اسلامي/6خرداد1360/جماران)
*(خميني و دموكراسي) *دولت اسلام يك دولت دموكراتيك به معناي واقعي است (گفت و گو با خبرنگاران/18آبان1357/پاريس)
در جمهوري اسلامي مطبوعات در نشر همه حقايق و واقعيات آزادند (روزنامه ايتاليايي پائزه سرا/11آبان1357)
در جمهوري اسلامي كمونيستها نيز در بيان عقايد خود آزادند (روزنامه هلندي دي ولكرانت/16آبان1357/پاريس)
حكومت اسلامي يك حكومت مبتني بر عدل و دموكراسي است (مصاحبه با خبرنگار روزنامه تايمز/16آذر1357)
ما حكومتي را مي خواهيم كه براي اينكه يك دسته مي گويند مرگ بر فلان كس، آنها را نكشند (مصاحبه با خبرنگاران/12آبان1357)
*و اما پس از پيروزي انقلاب:*
به آنها كه از دموكراسي حرف مي زنند گوش ندهيد. آنها با اسلام مخالفند. مي خواهند ملت را از مسير خودش منحرف كنند. ما قلمهاي مسموم آنهايي را كه صحبت ملي و دموكراتيك و اينها را مي كنند مي شكنيم (سخنراني 22اسفند1357/قم)
آنهايي كه فرياد مي زنند دموكراسي باشد، اينها مسيرشان غلط است. ما اسلام مي خواهيم (در جمع دانشجويان دانشگاه اهواز/روزنامه كيهان/3خرداد1358)
من انقلابي نيستم. اگر ما انقلابي بوديم اجازه نمي داديم اينها اظهار وجود كنند! تمام احزاب را ممنوع اعلام مي كرديم، تمام جبهه ها را ممنوع اعلام مي كرديم و يك حزب و آن حزب الله، حزب مستضعفان تشكيل مي داديم و من توبه مي كنم از اين اشتباهي كه كردم (كيهان/27مرداد1358)
اين ملت براي اسلام جنگيده نه آزادي (مصاحبه با اوريانا فالاچي/2مهر1358/قم)
همه آشفتگي ها زير سر همين هايي است كه مي گوييد دموكرات هستند (مصاحبه با اوريانا فالاچي /2مهر1358/قم)
*(خميني و ملي گرايي) *يكي از بنيادهاي اسلام آزادي است. بنياد ديگر اسلام اصل استقلال ملي است (مصاحبه با خبرنگار روزنامه لاكروا/10آبان1357/پاريس)
حكومت اسلامي، حكومت ملي است (صحيفه نور/جلدچهارم/ص58)
*و اما پس از پيروزي انقلاب:*
ملي گرايي مخالف اسلام است (سخنراني در جمع طلاب و دانشجويان/5خرداد1359)
ملي گرايي برخلاف اسلام است. اين برخلاف دستور خدا و برخلاف قرآن مجيد است (صحيفه نور/جلد دوازده/ص110)
ملي گرايي اساس بدبختي مسلمين است (سخنراني در كنگره قدس/19مرداد1359)
آنهايي كه مي گويند ما مي خواهيم مليت را احيا كنيم، مقابل اسلام ايستاده اند (پيام به مناسبت روز قدس/25مرداد1359)
*(خميني و اقتصاد) *در جمهوري اسلامي مسأله اي بنام تورم براي مملكت نخواهد ماند (مصاحبه با خبرنگار روزنامه آلماني دنياي سوم/24آبان1357/پاريس)
ما بانك هايي كه بي بهره باشد بايد درست كنيم. ما بهره را جايز نمي دانيم (مصاحبه با خبرنگار روزنامه لوس آنجلس تايمز/16آذر1357/پاريس)
دلخوش نباشيد كه مسكن فقط مي سازيم، آب و برق را مجاني مي كنيم، اتوبوس را مجاني مي كنيم، دلخوش به اين مقدار نباشيد. معنويات شما را و روحيات شما را
]هم[ عظمت مي دهيم... ما هم دنيا را آباد مي كنيم و هم آخرت را (سخنراني/12بهمن1357/بهشت زهرا)
*و اما پس از پيروزي انقلاب:*
جوانها ريختند توي خيابانها، فريادشان اين بود كه اسلام مي خواهيم. براي اسلام است كه انسان ميتواند جان بدهد. اولياي ما هم براي اسلام جان دادند نه براي اقتصاد. اقتصاد قابل اين نيست! (سخنراني در جمع كاركنان راديو/17شهريور1358/قم)
آنهايي كه دم از اقتصاد مي زنند و زيربناي همه چيز را اقتصاد مي دانند، از باب اينكه انسان را نمي دانند يعني چه. اينها انسان را حيوان مي دانند. حيوان هم همه چيزش فداي اقتصادش است. زيربناي همه چيزش! الاغ هم زيربناي همه چيزش اقتصادش است! (سخنراني در جمع كاركنان راديو/17شهريور1358/قم)
*(خميني و كشاورزي) *كشاورزي ما از ميان رفته است. طبق آماري كه بدست آمده ايران 93 درصد از مواد غذايي مصرفي خود را وارد مي كند! (مصاحبه با خبرنگار روزنامه لوموند/4ارديبهشت1357/نجف)
برنامه ما اين است كه كشاورزي كشور با تأمين شرايط زندگي دهقانان هم سطح ساير مردم كشور به حدي برسد كه كليه نيازهاي داخلي را تأمين كند (مصاحبه با خبرنگار مجله المستقبل/15آبان1357/پاريس)
*و اما پس از پيروزي انقلاب:*
مغرض ها انداخته اند توي دهن هاي مردم كه بگويند ما خون داديم كه مثلاً كشاورزي ما چه بشود. آدم خودش را به كشتن نمي دهد كه كشاورزي اش چه بشود! (سخنراني در جمع كاركنان راديو/17شهريور1358/قم)
*(خميني و زنان) *زنها را وارد ادارات كرديد. ببينيد در هر اداره اي كه وارد شدند آن اداره فلج شد (سخنراني در مسجد اعظم قم/12آذر1341)
روحانيت ملاحظه مي كند كه در كنفرانس ها اجازه مي دهند كه گفته شود در راه تساوي حقوق زن و مرد قدم هايي برداشته شده (سخنراني در مسجد اعظم قم/12آذر1341)
*(خميني و بني صدر!) *آقاي بني صدر را همين مردم كوچه و بازار از پاريس آوردند اينجا و رييس جمهور كردند. براي اينكه مردي مسلمان است، مؤمن است، خدمتگزار است (درجمع استانداران كشور/18آذر1359/قم)
اين آدم از اول ادعا مي كرد كه مسلمان است و براي اسلام كار مي كند وكذا. من هم از اول فهميدم دروغ مي گويد! (در جمع افسران و درجه داران ارتش/3شهريور1360)
*(خميني و منتظري!)* علاقه اينجانب به جنابعالي بر خود شما روشن تر از ديگران است، به حسب قاعده طول آشنايي صميمانه و معاشرت از نزديك مقام ارجمند علمي و عملي شما، مجاهدت با ستمگران و قلدران، قداست و وجاهت و وارستگي كم نظير آنجناب... و احتياج مبرمي كه جمهوري اسلامي و اسلام به مثل جنابعالي دارد انگيزه علاقه مبرم است (نامه خميني به آيت الله منتظري/12مهر1365)
از آنجا كه ساده لوح هستيد و سريعاً تحريك مي شويد، سعي كنيد در هيچ كار سياسي دخالت نكنيد... والله قسم من از ابتدا هم با انتخاب شما مخالف بودم! (نامه خميني به آيت الله منتظري/6فروردين1368)
*و كلام آخر:*
ما مي خواهيم اسلام را پياده كنيم. پس ممكن است ديروز من يك حرفي زده باشم و امرور حرف ديگري را و فردا حرف ديگري را. اين معنا ندارد كه من بگويم چون ديروز حرفي زده ام بايد روي همان حرف باقي بمانم (صحيفه نور/جلد هجدهم/ص178)
ما اين طور نيست كه هرجا يك كلمه اي گفتيم و ديديم مصالح اسلام اين جوري نيست، بگوييم سر حرف خود هستيم. ما دنبال مصالح هستيم (صحيفه نور/جلد شانزدهم/ص2
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.
توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید