رفتن به محتوای اصلی

نیازی به دادگاه نیست، وارد جنگ روانی هم نمی شوم

نیازی به دادگاه نیست، وارد جنگ روانی هم نمی شوم

آذر سینا

azersina@gmail.com

حقه اداره ادیان و فرق وزارت اطلاعات، علیه « آل‌یاسین»

اما آقای عزیز من مثل شما "کارمند ساده تهیه و پخش خبر" در معاونت سیاسی صدا و سیما نبوده ام و "هیچ گاه نیازی به "جنگ روانی" . "دفاع روانی" نداشته ام. خبرنگارم و بر خلاف آقای توکلی معتقدم "خبر رسانی" به معنای انتشار دوغ و دوشاب نیست! وظیفه من است که در این باره بگویم و هشدار دهم. نیازی به دادگاه نیست. وارد جنگ روانی هم نمی شوم ساده و خلاصه پرسیدن حق من است.برای من جای سوال است و من کارم خود را انجام می دهم.

با سلام

و سپاس از انتشار کامنت و توضحیات آقایان توکلی و نمکیان

ممکن است نظر من اشتباه یا به قول آقای نمکیان اشتباه سهوی باشد. خوشحال خواهم شد اگر این اشتباه را شما تصحیح کنید.

آقای نمکیان داستان از اینجا شروع شد که آقای توکلی اساسا این موضوع "رابطه" شما با وزرات اطلاعات را قبول نمی کردند! و آنرا انگ محسوب می کردند. برای همین من به مصاحبه شما اشاره کردم. حال خوشحالم که شما خود این مسئله را طرح کرده اید.

من هم خبرنگارم و می دانم سلسله مراتب اداری چگونه است.

اول : حتا کسانی هم که دستی از دور بر کار خبری دارند می دانند معاونت سیاسی صدا و سیما بخش مهمی نه در بدنه که در مرکز اعصاب سیستم صدا و سیما است و "کارمند ساده" ندارد! در خود صدا و سیما هم از همان زمان لاریجانی این بخش با "گزینش دوگانه" کارمندانش تغذیه می شد.

اما پرسش مجری و پاسخ شما در همان فیلم مشخص است. بحث بر سر همکاری است. به هر حال در همین فیلم که امیدوارم آقای توکلی برای همگان بر روی سایت خوبشان بگذارند. شما از "واژه" متاسفانه را بکار می برید. البته بد زبانان آن مصاحبه را هم امکانی برای قبولی پناهندگی شماگفته اند!ولی حال به من حق بدهید که کمی هم به تشکل جهارصد هزار نفری شما و معجزات استاد ایلیا میم مشکوک باشم. و البته نه به اعتقادات شما.

آخر چگونه می شود از این تشکیلات عظیم و گسترده در همه این سالها فقط صدای امریکا خبردار باشد. چرا حتا یک خط در این رابطه در همه روزنامه ها وسایت های خبری نیست. چگونه این همه آدم سازمان دهی شدند وقتی که انجمن آزاد روزناممه نگاران با 15 عضو سه روز دوام ندارد!

اقای نمکیان آیا رابطه ای بین فعالیت های استاد ایلیل میم و همزمانی جنبش هایی به ويژه در آذربایجان نیست؟ تاریخ دقیق اولین دستگیری استاد با دستگیری وسیع در تبریز همزمان نیست؟

و از آن به بعد هر زمان که خبری می شود! به یکباره این پیامبر که از چهارده سالگی علامه در بوده با حواریونش صعود می کنند.و فعالان و هوادران آل یاسین شروع می کنند به ازسال ای میل آنهم همگی با یک یا چند IP از خارج و در یک ساعت معین !. (آقای توکلی باید بلد باشند کنترل کنند چون پارکسی فرانسه مرا پیدا و اعلام کردند!!)

اما آقای عزیز من مثل شما "کارمند ساده تهیه و پخش خبر" در معاونت سیاسی صدا و سیما نبوده ام و "هیچ گاه نیازی به "جنگ روانی" . "دفاع روانی" نداشته ام. خبرنگارم و بر خلاف آقای توکلی معتقدم "خبر رسانی" به معنای انتشار دوغ و دوشاب نیست! وظیفه من است که در این باره بگویم و هشدار دهم. نیازی به دادگاه نیست. وارد جنگ روانی هم نمی شوم ساده و خلاصه پرسیدن حق من است.برای من جای سوال است و من کارم خود را انجام می دهم.

شما لطف کردید و منتشر کردید. اما شما آقای توکلی چرادر این باره اطلاعات بیشتر در دسترس " امثال ما قرار نمی دهید تا "گمراه سهوی" نشویم. آل یاسین جیست؟ کی به وجود آمده است؟ چه می گویند که احتیاج به جنگ روانی و دفاع روانی دارند. در وضعیت امروز جامعه ما جه می گویند. و سوالی که شما پاسخ ندادید! آیا صرف مخالفت با جمهوری اسلامی یا مخالفت جمهوری با یک فکر و یا یک تشکل به معنای حقانیت آن است؟

بدون شک منظور من محکوم کردن خشونت بر علیه آنها نیست)

پی نوشت : این ماجرا را برای یکی از دوستان تعریف کردم که گویا با جناب توکلی اشنایی دارند. برایم داستان " سیروس نهاوندی" را در رژیم سابق تعریف کرد. به قول ایشان همه کسانی که در آن تشکیلات بودند الزاما همکار سازمان امنیت نبودند! اما همه کسانی که "خبر" رسانی آنها را بر عهده گرفتند. سهوا و یا عمدا خطا کردند.

بازهم متشکرم

محسن نمکیان

m_namakian@yahoo.com

حقه اداره ادیان و فرق وزارت اطلاعات، علیه « آل‌یاسین»

سلام بر جناب آذر اول اینکه وقتی باب صحبت روشنگرانه باز می‌شود شخصا احساس خوشخالی می کنم. چند صحبت را مطرح کرده‌اید که سعی می کنم در حد مقدور به آن‌ها بپردازم ...

قبل از هر چیز، من اعتراضی به سوال پرسیدن شما ندارم. معلوم است که پرسیدن حق شماست و چه بهتر که این کار را تا روشن شدن یکی یکی ابهاماتتان ادامه دهید. اما اگر سوالتان از شخص من است دو پیشنهاد دارم. اول اینکه سوالات را از سوالات کلی مطرح و کم کم وارد جزئیات شوید. احتمالا تصدیق می فرمایید که درباره هر موضوعی می‌توان سوالات متعددی مطرح کرد، که پرداختن به جواب یکی یکی آن‌ها مقدور نیست. برخی سوالات کلید و جواب طیفی از سوالات را در بر دارند. مثلا، شما اگر اصطلاحا حرف حساب و تعلیم استادم ایلیا را بدانید، خود به خود خیلی از سوالاتتان را به نظر من جواب خواهید گرفت و کمی از فضای مغشوش فعلی، که به نظر من ساخته همین اداره ادیان است فاصله خواهید گرفت. اگر در تعلیم ایلیا مشکل بنیادی یافتید، دیگر لازم نیست درباره جاسوس بودن یا نبودن من بررسی کنید، کار از بنیاد خراب است، حال چه من جاسوس باشم و چه نباشم.اگر هم حرف او را خوب یافتید، به فرض هم که من جاسوس و اطلاعاتی و ... باشم، فرقی به حال شما نخواهد کرد، ایلیا که مسئول اشتباهات من نیست، هست؟ درخواست دوم من از شما این است که اگر مایل بودید هر بار که سوالی را مشخصا از من در اینجا می‌پرسید، در وبلاگم هم به من اطلاع دهید. من گاه به دلیل مشغله، نمی‌توانم به مقالات منتشر شده در جاهای مختلف سر بزنم. اگر هم منظورتان از طرح سوال، صرفا وادار کردن مخاطبان به تفکر است، طبیعتا نیازی به این کامنتی که عرض کردم نیست. اما چند مطلب درباره مطالب جدید که نوشته‌اید:

اول. امید اینکه موضوع ابهام قبلی شما درباره همکاری من با وزارت اطلاعات و اداره ادیان حل شده باشد. ببینید، شما اگر به هر طریق دیگری به این نتیجه رسیده‌اید که من خیانت پیشه و شکنجه‌گر و هر چیز دیگری بوده‌ام، حرفی نیست. من با شما در این صورت بحثی ندارم. از نظر یک مخاطب بیرونی، آن اصرار شما بر جاسس بودن من همان‌قدر اعتبار دارد که اصرار من بر جاسوس نبودنم. اما اگر مبنا را صحبت خود من در رادیو آمریکا می‌گیرید، تمام صحبت من را با هم بشنوید و بعد نتیجه گیری کنید. من آن صحبت را از روی هیجان طرح نکرده‌ام، آن مطلب با دقت مطرح شده و کامل. درباره این همکاری در کامنت قبل و اینکه نهایتا به کجا کشید به شکل کامل توضیح دادم و اگر باز ابهامی هست و فکر می‌کنید روشن شدن آن برای شما یا دیگران مهم است، بفرمایید، در خدمت هستم. اگر هم موضوع اهمیتی ندارد خوب از آن می‌گذریم. طی این مدت انواع و اقسام شایعات درباره من و دوستانم بوده، که خیانت و شکنجه‌گری و امثال آن‌ها در مقابل آن تقریبا هیچ است.

دوم. یک مطلبی را لازم است به عنوان رعایت انصاف و بیان واقعیتی که رخ داده در دفاع از سایت ایران گلوبال مطرح کنم. من چطور با ایران گلوبال آشنا شدم؟ نام آن را در روزنامه کیهان به عنوان یک سایت چمیدانم منحرف و خیانتکار و ... دیدم، خواستم ببینم مگر چه چیزی دارد این سایت، به آن سر زدم. در همان اولین ورودم دیدم که یک متن شدیدا بر علیه استاد عزیزم ایلیا را منتشر کرده‌اند با عنوان نماینده خدا دستگیر شد! کامنتی انتقادی گذاشتم که آخر برادر من ... فکر می کنم همین آقای توکلی که من اصلا ایشان را نمی‌شناسم جواب دادند با این مضمون که سیاست ما در انتشار متون این است. اگر شما انتقادی دارید خوب جواب بدهید. من هم اولین مقاله‌ام را نوشتم و فرستادم و منتشر هم شد. چیزی که 180 درجه با مقاله قبلی منتشر شده‌شان متفاوت بود. حالا اگر این سیاست از نظر تخصصی درست است و یا غلط این بحث دیگری است این روش مزایایی دارد و معایبی، ولی به هر حال سیاستی است که ایران گلوبال دارد و نکته بسیار مثبت آن این است که عملا نشان داده‌اند به آن پایبندند. شما نگاه کنید، تقریبا در پای تمام نوشته‌های منتشر شده من در ایران گلوبال، شخصی به نام مزدک انواع و اقسام دشنام‌ها را به من و دوستانم حواله می‌دهد، همه هم منتشر می‌شود. من واقعا نمی‌دانم شما در کامنتتان چه چیزی درباره من نوشته بودید که حذف شد، اما باز هم از مسئولین سایت ایران گلوبال درخواست می‌کنم که تا آنجایی که موضوع مربوط به حقوق من می‌شود، اشکالی ندارد، نظرات مخالفان را با هر محتوایی منتشر کنند. اما اگر سیاستگذاری سایتشان به هر دلیل اجازه چنین چیزی را نمی‌دهد، خوب من حق ورود به این حوزه را ندارم.

سوم. خانم یا آقای آذر، خوشبختانه ظاهرا با سیستم معاونت سیاسی صدا و سیما آشنایی دارید. درست می‌گویید، معاونت سیاسی کارمند ساده ندارد، اما این به این معنا نیست که همه کارمندانش کارمند ارشد هستند. شما فرموده بودید که من کارمند ارشد معاونت سیاسی بوده‌ام، خوب نبوده‌ام. در همان معاونت سیاسی کارمند ساده هم وجود دارد که البته درست گفته‌اید، تعریفش با معنای کارمند ساده به طور عام متفاوت است. موضوع گزینش دوگانه را هم درست گفته‌اید. اما تصدیق می‌فرمایید که همه این‌ها به معنی اینکه من کارمند ارشد بوده‌ام نیست و به معنای رابطه قبلی من با وزارت اطلاعات هم نیست و هر دوی این دو گزاره هم اساسا صحیح نیست. بله من گرایشات مذهبی داشته‌ام، در این حوزه هم نسبتا مسلط هستم، فکر می‌کنم به همین دلیل هم براحتی از گزینش‌های مربوطه عبور کردم، بدون اینکه نیاز به رساله خواندن و صحنه سازی و امثال این کارها داشته باشم. اما جناب آذر، مذهبی بودن یک شخص را چرا ما بلافاصله با دیدگاههای طالبانی و خشن و خیانت پیشگی و سوء استفاده‌گری یکی می‌کنیم؟ این هم یک هنر همین مسئولین دین و معنویت در ایران است که مذهب را با کیهان و اطلاعات و خیانت گری و ... یکی کرده‌اند. چنان تصویر زشتی از دین در اذهان به وجود آورده‌اند که حتی کسی مثل شما هم که به نظر می‌رسد از نخبگان جامعه هستید، ظاهرا دچار چنین برداشتی شده است، که اگر من در اشتباهم خوشحال می‌شوم جناب آذر اصلاح بفرمایند. از همه اینها گذشته، ایلیا اصلا انسان مذهبی نیست، خود ایشان به دفعات و به دفعات و در سخنرانی‌های عمومی این را مطرح کرده‌ است و کلا جمعیت آل یاسین یک جمعیت مذهبی نیست، هر چند افرادی با گرایشات مذهبی هم در آن حضور داشته و دارند.

چهارم. جناب آذر، اصل صحبت من و اینکه رفع ابهامات شما برایم اهمیت دارد، شخص خودم نیست. همه توضیحات بالا هرچند در توضیح زندگی شخصی من است اما نگرش دفاع از چیز دیگری است. بیایید موضوع را از من و ابهامات موجود درباره من برگردانیم به ایلیا و ابهامات پیرامون او. شاید دسترسی به منابع موثق، که امکان اظهار نظر نهایی و دقیق‌تر شما را درباره ایشان میسر می کند داشته باشید. تنها کتاب منتشر شده از سخنرانی‌های ایشان به نام جریان هدیت الهی و کتابچه جدیدی که در ارتباط با ایشان منتشر شده به نام کتابچه آمین. به نظر من این‌ها می‌توانند به شما دیدگاه روشن‌تری بدهند (البته اگر تاکنون به دیدگاه موثق و نهایی نرسیده‌اید) اگر این‌ها را خواندید و کماکان نظر بر انحراف و بدی و پلیدی داشتید، حداقل فایده این نظر این است که نظر خودتان است و چیزی را دیگری به شما تحمیل نکرده است. اگر هم چیز خوبی در آن‌ها یافتید، خوب باز هم سود کرده‌اید. به نظر من در هر دو حالت چیزی نصیبتان می‌شود. اگر مایل بودید بفرمایید تا این ها را به شما برسانم.

پنجم و آخر. جناب آذر، به طور موکد پیشنهاد می‌کنم که اشتباهات امثال من را به حساب ایلیا نگذارید، او را چه خوب و چه بد، از خودش بشناسید. من نمی‌دانم شما در زندگیتان به کدام مکتب، یا تئوری علمی یا شیوه عملی یا ... دیگر معتقد هستید، اما شک ندارم که به هر چیزی که معتقد باشید، در بین مجموعه معتقدان به آن شیوه یا تئوری یا مکتب، اشتباهاتی وجود دارد. این اشتباهات ممکن است شرط لازم برای وجود اشتباه در اصل موضوع و بنیانگذار آن باشد اما هرگز شرط کافی نیست.

و نهایتا اینکه اگر درباره شخص خود من سوالی دارید، ترجیح می‌دهم از طریق ایمیل و یا وبلاگم به موضوع بپردازم و اینجا را به فضای تبادل نظر شخصی تبدیل نکنیم. این را از این جهت عرض کردم که برخی موارد را که درباره شخص خودم مطرح کرده‌اید جواب نداده‌ام.

خدانگهدارتان باشد.

کیانوش توکلی

“رويداد سياهکل”: نابالغی خود خواسته/بخش پايانی

جمشید طاهری پور عزیز ،مقاله ات را در سایت گذاشتم ؛بدون اینکه آن را دقیق خوانده باشم؛ امروز صبح که با تقی صحبت می کردیم ؛ یادی از تو شد و او گفت در نوشته اخرت خاطره ای از من نوشته ای ناگزیر مطلب را تا به اخر خواندم و علیرغم گذشت سی سال دوباره آن صحنه ها تکرار شد : آزادی زندانیان سیاسی جلو زندان قصر ، خانه امن سازمان در کنار دانشگاه تهران و تو با یک تجربه سیاسی ودر واقع با یک پلاتفرم سیاسی وارد جنبش سیاسی شدی .... هنوز این جمله ات در گوشم هست که گفتی :" ما در زندان 200 نفریم که دیگر به خط مشی چریکی فکر نمی کنیم واین پلاتفرم را اول تقدیم سازمان می کنم اگر نپذیرفتند ، خود حزبی به پا می کنیم ... بدون اینکه خود بدانی از زندان مستقیم به خانه امن که ستاد چریکها بود ؛ قدم گذاشتی ویادم می آید که بحثی بین تو و مهدی فتاپور در گرفت؛ موضوع این بود که می گفتی بایستی نوشت خلق های ایران و مهدی گویا به تنها خلق باور داشت و تو مرخصی زندانت یک هفتههم به طول نکشید و.... بهر حال بنویس تا برای نسل فعلی و آینده بنویس: " ما چه بودیم و چگونه شکست خوردیم و اکنون چه فکر می کنیم و...

خانواده ه های شهر اشرف و بهاییان

حمله با مواد منفجره به منازل بهاییان

جمهوری اسلامی مدتهاست سرکوب سیستماتیک خانواده های افراد اشرف و بهاییان را اغاز نموده است. پیام دادستان ارتجاع حاکم آخوند دری نجف آبادی در مورد افراد بهایی کاملا مشخص بود و باید منتظر حملات بیشتر به این ایرانیان بی پناه بود. بهانه حکومت برای سرکوبی خانواده های مجاهدین مشخص است و از سرنگونی نظام نکبتش حراس دارد اما سرکوبی بهاییان برای آخوندها یک کار مازوخیستی و روانی است. دراویش و بهاییان همانند سازمان مجاهدین خلق قصد مبارزه با این دیکتاتوری قرون وسطایی را نداشته و ندارند. در این شرایط به گروهی اجازه برگزاری سیاهکل را می دهد هم جالب است.

کیانوش توکلی

مسأله اي مهم درباره شبکه هاي اجتماعي

دو پیام برای تقی و محس نمکیان... در ادامه بخوانید

تقی عزیز اقای سام قندچی، لینک مربوطه گذاشته است می توانید مجددا به آن مراجعه نمائید

محسن نمکیان گرامی:

در مورد کامنت های مزدک نوشتید ؛ مزدک یکی از کاربران قدیمی ایران گلوبال است؛ ایشان در ارتباط باا سلام و هر آنکه خود را مسلمان می داند؛ با دیدگاه بسیار منفی برخورد می کند؛ متاسفانه برای او فرقی ندارد که مسلمان مخالف جمهوری اسلامی باشد و یا یا پاسدار باشد او همه را با یک چوب می راند؛ حتی کسانی که آشکارا جدایی دین و سیاست را طرح کند.

من شخصا مخالف دیدگاه مزدک هستم ولی از سوی دیگر ایران گلوبال ازادی بیان را محترم می شناسد

اما کامنتی را که حذف کرده بودم را به درخواست شما در اینجا مجددا می گذارم

کامنت آذر سینا که توسط کیانوش توکلی حذف شد:

اقای نمکیان امکان دارد کمی در باره همکاری خود با وزارت اطلاعات توضیح بدهید آیا توکلی شما واقعا به این باور دارید که اقای نمکیان و استادش ایلیا م! و جهارصد هزار نفر در ایران پیرو آل یاسین هستند! یعنی شما هم وارد بازی وزارت اطلاعات و صدای امریکا شدید؟ خنده دار است که مخالفان حکومت چگ.نه سر کار رفته اند؟ این گروه را وزارت اطلاعات علم کرده خود نمکیان کارمند صدا و سیما هم اعتراف به همکاری کرده است! چه باید گفت!

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید