کیومرث نویدی
اعتراض کانون نویسندگان ایران به افزایش احضار و تهدید
در این خبر آمده است: کانون (منظور کانون نویسندگان ایران است) عضو انجمن جهانی قلم است. این نادرست است. اساسا هیچ نهاد حقوقی ای نمی تواند عضو پن بین الملل شود. این نویسندگان هستند که عضو پن می شوند و همزمان واحد ملی را به وجود می آورند.
انجمن ایرانی قلم (در تبعید) تشکیل شده است و من امیدوارم هم وندان گرامی من در این انجمن،در نهایت، مرز میان این انجمن و کانون نویسندگان در تبعید را دریابند و رعایت کنند. به نظر من هر نویسنده ایرانی چه در ایران باشد و چه در تبعید می تواند و باید بتواند عضو پن ایران (در تبعید) شود. در اینجا این نهاد است که در تبعید است و این الزاما به این معنا نیست که همه اعضای نهاد در تبعید باشند
آذر
حقه اداره ادیان و فرق وزارت اطلاعات، علیه « آلیاسین»
با سلام
آقای نمکیان
روش پاسخ شما به اندازه دنیای ما کهنه است کلی تعریف کرده اید اما باز پاسخ نداده اید که شما و ال یاسین از کجا سبز شدید!
کسی شما را شکنجه گر نخواند! کسی به شما جاسوس نگفت من گفتم و بازهم تکرار می کنم " همکاری با وزارت اطلاعات" بنا بر گفته خود شما! همان بخش از فیلم را بنویسید! که مشخص شود.
کارمند در سطح معاونت را کارمند ارشد می نامند. معاونت سیاسی کارمند ساده ندارد. پس من دروغ نگفتم که شما در حد معاونت سیاسی صدا وسیما بوده اید. بحث گزینش دوگانه را شما که بهتر می دانید! این پزینش فقط مذهبی نیست! که شما رساله بلد باشید ! معنای ان این است که علاوه بر گزینش مذهبی و غیره باید با تائید مقامات امنیتی هم باشد. برای همین هم "ارشد" محسوب می شوند.
کسی از شما نپرسید ایران گلوبال را از کجا شناختید! سوال این بود که این جمعیت از کجا سبز کرده است؟ من با شما مشکل فردی ندارم! که با هم در ای میل صحبت کنیم . من مشکلی با این فکر ندارم که البته نه فکر است و نه حرف تازه ای دارد. در شرایطی که آزادی در ایران باشد استاد ایلیا.م هم مثل نسب دورترش پرفسور میرزایی نامی که قرار بود به خدایی برسد! در چند هفته فقط به سوژه خنده برای مردم تبدیل می شود!
اما در خفقان و در این جو بگیر و ببند به آن نیاز دارند! به نظر شما چرا؟
پس
این "جمعیت ال یاسین" وتبلیغات آن چه واقعی باشد! و چه در اساس از سوی وزارت اطلاعات راه انداخته شده باشد!
نه جمعیت مذهبی است و نه سیاسی ملعبه دست مقامات امنیتی جمهوری اسلامی ایران است. من از شما پرسیدم
چه رابطه ای میان این جمعیت و آغاز جنبش هایی در تبریز و سپس همه ایران وجود دارد؟ پاسخ هیچ
چرا در همه این سالها یک روزنامه مستقل یک بار از این ماجرا حرفی نزده است. چرا همه دستگیر شدگان از چهارصد هزار نفر ! (به قول خانم یلدا نورشاهی سخنگوی این جمعیت) همه فامیل های خود استاد ایلیا.م هستند.( خواهر زن و برادر و غیره) این جمعیت به یکباره از کجا آمدم.
آخر چگونه می شود از این تشکیلات عظیم و گسترده در همه این سالها فقط صدای امریکا خبردار باشد.
هیچ کس یک زندانی آنرا به جر خوشان نشناسد! و همه هم فامیل!
اقای نمکیان آیا رابطه ای بین فعالیت های استاد ایلیل میم و همزمانی جنبش هایی به ويژه در آذربایجان نیست؟ تاریخ دقیق اولین دستگیری استاد با دستگیری وسیع در تبریز همزمان نیست؟
و از آن به بعد هر زمان که خبری می شود! به یکباره این پیامبر که از چهارده سالگی علامه در بوده با حواریونش صعود می کنند.و فعالان و هوادران آل یاسین شروع می کنند به ازسال ای میل آنهم همگی با یک یا چند IP از خارج و در یک ساعت معین !
انتثاد من به اقای توکلی همین بود امثال این یا آن رسانه کذایی که آقای نمکیان و یا سخنگوی این جمعیت را دعوت می کند تعهدی نسبت حقیقت در ایران ندارد! دوغ و دوشاب را می خواهد بفروشد و هر چه بر ضد حکومت باشد استفاده می کند. اما رسانه ای مثل ایران گلوبال مسئولیت دارد.
محسن نمکیان
حقه اداره ادیان و فرق وزارت اطلاعات، علیه « آلیاسین»
جناب آذر اول اینکه دیدم آقای توکلی شما را خانم آذر خطاب کردهاند و ظاهرا به نوعی آشنایی هم با شما هم دارند. من هم شما را خانم آذر خطاب میکنم، امید است که اشتباه نکنم عرض میشود که ...
خانم آذر، اشکالی ندارد، فرض میکنیم من با وزارت اطلاعات همکاری کردهام. مصاحبه مذکور روی یوتیوب هست. من هم خودم میدانم چه گفتهام. شما هم که میگویید من آن طور گفتهام، اگر کسی هم بود که اختلاف صحبت من و شما را خواست خودش متوجه شود میتواند برود و گوش کند و بشنود من دقیقا چه گفتم. من در این خصوص دیگر صحبتی ندارم و فکر هم می کنم مقداری دیدگاهمان نسبت به اولین مکالمه در این خصوص نزدیک تر شده است.
من هرگز نگفتم شما دروغ گفتهاید. من به این سادگی درباره دیگران قضاوت نمیکنم و چنین اتهامی که از نظر من خیلی سنگین است را نمی زنم. درباره اداره ادیان به صراحت می گویم که دروغگو هستند چون به روشنی به خودم دروغ می گفتند و از من هم می خواستند که دروغ بگویم، کاری که البته من نکردم. بنده نظرم این است که شما اگر هم چیزی را میفرمایید که واقعیت ندارد، احتمالا اشتباه کردهاید. بله درباره تایید مقامات امنیتی در موضوع استخدام صحیح گفتهاید. این استخدام حتما باید به تایید وزارت اطلاعات برسد. خوب منرا تایید کردند. چه نتیجهای از این میتوان گرفت؟ بهتر میدانم نظرتان را در این باره بدانم و بعد اظهار نظر کنم که خدای ناکرده به سمت ظن و گمان بیهوده نروم.
اما درباره ادعای خدایی کردن و موارد مشابه آن، خوب من نمیدانم به چه دلیل ممکن است بخواهم چیزی خلاف واقع را به شما اثبات کنم. نه شما در دستگیری استادم نقش دارید و نه اگر هم مثلا به شما ثابت کنم او بیگناه است، می توانید در آزادیش که الان مهمترین مسئله ماست کمکی بکنید. اما خانم آذر خوب او چنین ادعایی هرگز نکردهاست. به همین دلیل عرض کردم که او را از خودش بشناسید و نه از اطرافیانش، چه موافقان و چه مخالفان. راه آن را هم پیشنهاد کردم که چگونه است.
خانم آذر، من از این ارتباط با آذربایجان اصلا هیچ نمیدانم. اگر منظور شما نظر شخص من است، خوب جواب من این است که هیچ ارتباطی وجود ندارد. اگر همزمانی وقایع را در نظر بگیریم، خوب دستگیری اول ایشان همزمان با طرح امنیت اجتمعی و آن بگیر و ببند بود و دستگیری دوم ایشان هم همزمان با وقایع غزه. اما اگر درباره این جنبشهای در آذربایجان که میفرمایید به من توضیح دهید، خوب ممکن است من چیزی را از شما بیاموزم. واقعا ممکن است این همزمانی معنی داشته باشد و شما درست بگویید. پس این می شود سوال من از شما: این جنبشهایی که شما میگویید چه هستند و اگر با دستگیری ایلیا همزمان هستند چه معنی میتوانند داشته باشند.
هواداران آلیاسین چهار صد هزار نفر نیستند. بین 160 هزار تا 200 هزار نفرند. خانم نورشاهی هم هرگز نگفتهاند چهارصد هزار نفرند.
از آل یاسین فقط رادیو آمریکا خبر ندارد. چون سوالتان درباره روزنامهنگاران مستقل است، موج بدگوییها در کیهان و رسالت و جام جم و ایرنا و صدا و سیما و حوزه علمیه قم و شهاب نیوز و موعود و برنانیوز و شیعه آنلاین و جهان نیوز و خبرگزاری مهر و فردانیوز و ... را برایتان نمی گویم، اما اگر مایل باشید لینک هم را دارم و میتوانم تقدیم کنم. همین چند روز پیش گزارش سازمان عفو بین الملل منتشر شد که یک قسمت کاملا مجزا به جمعیت الیاسین اختصاص داده بود. لابد آشنا هستید تا اطلاعات مربوطه کاملا برای آنها اثبات نشود، و تا چک لیستشان تکمیل نشود و تا روال سختگیرانه آنها طی نشود، محال است نام کسی را ببرند که همه اعتبارشان با یک خبر دروغ از بین میرود. همچنین دیروز گزارش سالانه حقوق بشر آمریکا منتشر شد که باز با جزئیات به مسائل مرتبط با ایلیا اشاره کرده است، البته نه به مفصلی عفو بین الملل سال گذشته هم نام او و جمعیت آلیاسین در فهرست یکی از این گزارشات معتبر بین المللی(که الان دقیق خاطرم نیست کدام گزارش بود و لی به اختمال بیشتر همین عفو بین املل) وجود داشت. در گزارش سه ماهه اگر اشتباه نکنم تابستان و یا پاییز کانون مدافعان حقوق بشر در سال گذشت هم این موضوع ذکر شده بود. اگر به صحبت ن اعتماد ندارید بفرمایید تا لینک تک تک اینها را استخراج و به شما بدهم. اگر هم این ها باز مستقل محسوب نمیشوند، بنابراین شما درست میگویید و من جوابی ندارم.
درباره نسبت فامیلی زندانیان اشتباه می کنید. تا کنون غیر از ایلیا اگر اشتباه نکنم 14 نفر دستگیر شدهاند که سه تن از آنها نسبت فامیلی داشتهاند و مابقی خیر. از این سه تن هم دو تن از برادران او بودهاند که ارتباطی به فعالیتهای او نداشتهاند و برای مدرک سازی و اعتراف گیری، آنچنان که مرسوم است، دستگیر شدهاند. یکی از برادران ایشان هم که در گیر و دار همین قضایا فوت کرد. طیف نامعلومی از اعضای آلیاسین هم مدام در حال احضار شدن به وزارت اطلاعات هستند که از بین آنها فقط همسر او نسبت فامیلی دارد. در نهایت اگر فرض شما صحیح باشد و نسبت فامیلی هم برقرار باشد، خانم آذر به چه نتیجهای میتوان رسید؟
موضوع ایمیل، اگر به آن شکل که شما می گویید در حال رخ دادن باشد، به نظر من هم حرکت صحیحی نیست. تنها چیزی که من میتوانم به طور قطع بگویم این که من در این موضوع نقشی ندارم و به آن شکلی که شما میگویید اگر در حال انجام باشد موافق نیستم. اما به کار بردن تعابیری مثل پیامبر 14 ساله و حواریون را نیز مقداری توهین آمیز و غیر واقعی میدانم، هر چند شما را در آن مقصر نمیدانم.
من نظرم را درباره تک تک مواردی که شما مطرح کرده بودید به جز یک مورد که مخاطبتان آقای توکلی بود عرض کردم. امید که جواب سوالاتتان باشد.
من در پاسخ دادن به شکل آگاهانه و عمدی از شیوه خاص کهنه و یا نویی استفاده نمی کنم. اگر هم مثلا تکنیکی به نظر میآید که دارم استفاده می کنم خود به خود رخ میدهد، احتمالا به دلیل آن سابقه مطالعاتی که عرض کردم. واقعا دلیلی برای مثلا فریب دادن شما ندارم. آخر نه من شما را می شناسم و نه احتمالا شما مرا به درستی می شناسید، شما هم به نظر من صرفا کسی هستید که سوالاتی دارید و طرح میکنید، البته گاه کمی با ناراحتی. فکر هم نمی کنم تاثیر و تاثری هم در زندگی هم داشته باشیم، شما بفرمایید چه دلیلی ممکن است برای این وجود داشته باشد که مثلا من چیزی را به شما اثبات کنم و برای این اثبات هم متوصل به فریبکاری شوم؟ بله، در برخی وبلاگها اصلا دیالوگ من این طور که با شما صحبت می کنم نیست، چون طرف مقابل را به وضوح میبینم که صداقت ندارد و قصدش صرف سوال پرسیدن نیست. آنجا صحبت اثبات کردن و تناقض یابی در گفتار طرف است. تا الان من درباره شما به هیچ وجه حتی نزدیک به این موضوع هم نشدهام که قصد بدی دارید. فقط در جوابهای قبلی ظاهرا متوجه نقطه تمرکز و سوالات اصلی شما نشده بودم و به نظر میرسد که به فرعیات پرداختهام، که حس می کنم کمی موجب تکدر شما شده است.
خدانگهدار شما باشد
کیومرث نویدی
نیازی به دادگاه نیست. وارد جنگ روانی هم نمی شوم
جناب نمکیان من لامذهبم و از لامذهبی خود در رنج. شما را به خدا از ارشادات استادتان مرا بی خبر نگذارید. فقط خبرم کنید که این استاد ایلیا دندان هم دارد یا نه. خدا بیامرزد مادرم را همراه اموات شما. با این لطیفه ای که صدها بار از زبان او شنیدم مرا ضد مذهب بار آورد: گفتند یک پیغمبری پیدا شده که چهار وجب ریش دارد و یک وجب عمامه، پرسید (همیشه هویت این پرسنده مجهول ماند - ظاهرا، باید یک خبرنگار فضول بوده باشد. باری): آیا دندان هم دارد؟ گفتند: بله که دارد. سی و دو تا هم دارد. گفت: وای! وای! وای! او برای خوردن آمده است.
صادق
يك شكنجهگر چگونه خود را لو ميدهد و همكارانش را افشا ميكند؟
به نظر شما که با کراوات نقش آدمهای شبه روشنفکر را به خود گرفتی ، اینگونه مطلب نوشتن ، یعنی آزادی و حمایت از آزادی . مطلب خودت را یک بار دیگر بخوان و ببین چند فحش و ناسزا در آن آوردی ، واقعا شرم آور است . با این ادبیات و با این گونه نوشتن می خواهید برای مردم ایران آزادی بیاورید . تو هم مانند این آقای فدایی خودت را در نوشته ات متبلور کردی و نشان دادی که از چه تفکراتی برخورداری
لاله
يك شكنجهگر چگونه خود را لو ميدهد و همكارانش را افشا ميكند؟
با اطلاعی که من دارم؛ مطالب ایراد شده برای تخریب اصلاح طلبان می باشد. زیرا طیف هیئت موتلفه و انجمن حجتیه که گردانندکان زندانها و دادگاه های انقلاب بودند ازاول با بهزاد نبوی و افراد مجاهدین انقلاب درگیر بودند و این مطلب را می توان از سخنان آقای حسینیان که به نقل از لاجوردی بیان داشته نیز متوجه شد.
علی رشیدی
نامه ی سرگشاده به رهبران اپوزیسیون راستین رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی! رهبران اپوزیسیون راستین رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی: شهبانو فرح پهلوی! خانم مریم رجوی! آقای مسعود رجوی! شاهزاده رضا پهلوی!
سروران گرامی!
در این روزهای تیره و شوم برای ما ایرانیان که آخوندهای معمم و مکلای خمینی صفت سی امین سالگرد برپایی رژیم اشغالگر و اهریمنی خویش را جشن می گیرند،و با گذشت سه دهه از فرمانروایی نکبتبار خونریزترین و پلیدترین حکومتی که تاریخ ایران زمین بیاد دارد،من،بمانند یکی از بیشماران ایرانی مخالف رژیم دست نشانده ی جمهوری اسلامی،و نیز بعنوان یکی از میلیون ها ایرانی تبعیدی که بیش از نیمی از زندگی خود را بناچار در برون از مرزهای ایران پشت سر گذاشته است،با حس احترام ژرف نسبت به شما رهبران اپوزیسیون راستین رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی،و ضمن باور عمیق به درستی راه پرافتخاری که شما سروران گرامی برغم تمامی ناملایمات و سختی ها پرچم ظفرنمون آن را با سربلندی،عزت و درایتی انکارناشدنی در سراسر گیتی برافراشته نگاه داشته اید،با هدف دعوت شما رهبران جنبش آزادیبخش مردم ایران،و نمایندگان و سمبل های مقاومت سی ساله ی ملت ستمدیده و دربند ایران به آغاز مذاکرات مستقیم میان رهبران اپوزیسیون راستین رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی ،و برداشتن گام های مشخص و عملی در زمینه ی ایجاد فضای همدلی، اتحاد و همبستگی میان همه ی ایرانیان مخالف رژیم خونریز و ستمگر آخوندی، بایسته دیدم این نامه ی سرگشاده را برای شما عزیزان بنویسم.
سروران گرامی!
من بمانند قطره ای از اقیانوس بیکران جنبش میهنی و آزادیخواهانه ی مردم ایران،یعنی جنبشی که شما با پشتکاری ستودنی و اراده ای آهنین و استوار رهبری اش را برعهده دارید،و بعنوان کسی که از دیرباز شاهد پافشاری و تاکیدات دلسوزانه و پیوسته ی شما بر بایستگی همدلی،همسویی،همبستگی و اتحاد همه ی ایرانیان مخالف رژیم تبهکار جمهوری اسلامی،و بطریق اولی،همبستگی و اتحاد همه ی گروه ها، سازمان ها و احزاب مخالف رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی،بمثابه ی یکی از شرط های اساسی پیروزی بر رژیم جنایت پیشه ی آخوندی می باشم،می خواهم بدانم که برغم گذشت سه دهه از هنگام بقدرت رسیدن دارودسته ی آدمکش و راهزن خمینی خون آشام، کدام عامل و یا عواملی همچنان مانع از آغاز مذاکرات رسمی میان رهبران اپوزیسیون راستین رژیم ضدایرانی جمهوری اسلامی،بطور اعم،و آغاز مذاکرات رسمی میان شما سروران گرامی،بمانند نیروهای اصلی و محوری این اپوزیسیون در سیمای نیروهای هوادار نظام پادشاهی و نیروهای هوادار جمهوری سکولار و دمکراتیک،بطور اخص،می باشد؟
من،بمانند یک ایرانی مخالف رژیم تبهکار آخوندی،می خواهم بدانم که برغم فراخوان ها و تاکیدات کاملا درست، صریح،روشن و پیوسته ی شاهزاده رضا پهلوی و آقای مسعود رجوی در زمینه ی همبستگی و اتحاد همه ی ایرانیان مخالف رژیم جنگ افروز،تروریست پرور و ضدمردمی جمهوری اسلامی،چرا تا به امروز نشانه ای حتی کمرنگ از آغاز مذاکرات میان رهبران سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت و شهبانو فرح پهلوی و شاهزاده رضا پهلوی دیده نمی شود؟!
در شرایطی که گرداننگان رژیم دست نشانده ی جمهوری اسلامی،صرفنظر از اینکه کدامیک از باندهای جنایتکار حکومتی را نمایندگی می کنند،همواره بصورت گله ای واحد از گرگ های درنده در برابر مردم ایران ظاهر شده و عمل کرده اند،براستی چه چیزی مانع از آن می شود که برای نمونه شهبانو فرح پهلوی و خانم مریم رجوی،بمانند دو بانوی نامدار ایرانی، دو سمبل آشکار آزادگی و ترقیخواهی،و دو رهبر برجسته ی مقاومت شکوهمند ملی در برابر فاشیسم دینی و رژیم خونریز جمهوری اسلامی،که هر دو در فرانسه نیز بسر می برند،با یکدیگر دیدار و مذاکره نمایند و با این این اقدام شجاعانه و میهنی خویش دلهای ده ها میلیون ایرانی مخالف رژیم در درون و برونمرز را شاد سازند و جرقه ی امید به سرنگونی ناگزیر و قریب الوقوع رژیم پوشالی جمهوری اسلامی را در قلوب یکایک ایرانیان آزاده و میهن دوست،اعم از ایرانیان هوادار نظام پادشاهی و یا جمهوری،بیش از پیش شعله ور سازند؟
و اکنون که شاهزاده گرامی،رضا پهلوی،در راستای هماهنگ ساختن هرچه بیشتر تلاش ها و مبارزات ایرانیان مستقر در اروپا،از چندی پیش در فرانسه مستقر گشته اند،براستی چه چیز مانع از دیدار ایشان و یارانشان با خانم مریم رجوی،یعنی بانوی دلیر و آزاده ای است که بواسطه ی پشتکار و شهامت ستودنی شان بعنوان یک بانوی ایرانی،و یک رهبر برجسته ی مقاومت،ازاحترام و اعتباری جهانی برخوردار می باشند؟
سروران گرامی!
براستی طلسم اهریمنی پراکندگی،چنددستگی و دشمنی میان نیروهای گوناگون اپوزیسیون راستین رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی،اعم از نیروهای هوادار نظام پادشاهی و جمهوری، کی و بدست کدام اراده و دستان توانا خواهد شکست؟
من،به مانند یک ایرانی مخالف رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی،و نیز بعنوان یکی از میلیون ها ایرانی تبعیدی که آرزویی جز آزادی،سربلندی و خوشبختی ایران و ایرانی ندارند و برای بازگشت به سرزمین مادری خویش، که شوربختانه از سی سال پیش بدینسو در اشغال خونریزترین و پلیدترین جنایتکاران تاریخ بسر می برد،لحظه شماری می کنند،بی صبرانه و مشتاقانه چشم براه رسیدن خجسته روزی هستم که در آن مژده ی دیدار و گفتگوی رهبران اپوزیسون راستین رژیم جنایت پیشه ی جمهوری اسلامی،و بویژمژده ی دیدار و گفتگوی خانم مریم رجوی و آقای مسعود رجوی با شهبانو فرح پهلوی و شاهزاده رضا پهلوی،بمانند شناخته شده ترین ومعتبرترین رهبران اپوزیسیون راستین رژیم جنایتکار آخوندی،و نیز به عنوان شایسته ترین رهبران جنبش آزادیبخش و مقاومت مردم ایران در برابر رژیم اشغالگر و دست نشانده ی جمهوری اسلامی، بگوش همه ی ایرانیان آزاده و بشریت مترقی برسد.
کمترین تردیدی ندارم که اکثریت قریب به اتفاق هم میهنان ما در درون و برون از مرزهای سرزمین ورجاوند و اهورایی ما در این آرزو و احساس نیک با من شریکند.
با آرزوی تندرستی و کامیابی های روزافزون برای شما سروران گرامی،
و با امید به سرنگونی هرچه زودتر رژیم اشغالگر و دست نشانده ی جمهوری اسلامی!
پاینده ایران!
با احترام
علی اکبر رشیدی قادی
پنجم اسفندماه ۱۳۸۷خورشیدی
آلمان
ناصر مستشار
روسیه پایان ساخت اولین نیروگاه اتمی ایران را اعلام کرد
وقتی چهره این "سرگی کرینکو" رئیس کورپوراسیون دولتی "روس اتم" را در کنار مرکز اتمی بوشهر که کنار آب های گرم خلیج فارس در تصاویر ماهواره ائی مشاهده می کردم ناخود آگاه به آیا وصیت نامه پطر کبیر مبنی بر رسیدن روسها به آبهای گرم خلیج فارس افتادم.روسیه اینک با تکنلوژی اتمی و سلاح های پیشرفته که هنوز علنی نشده است و پدافند ضد هوائی و ماهوارهای مدرن در دهانه خلیج فارس در برابر امریکا سنگر گرفته است و ایران را به خط مقدم دفاعی خود علیه امریکا تبدیل نموده است پس ایران در عملا در خطوط دفاعی و استراژیک روسیه قرار دارد.اینک سالهاست که این موضوع به اثبات رسیده است که کشور های عقب مانده از آن کشوری که سلاح می خرند مطیع نقشه های کشورهای فروشنده سلاح نیز خواهد گردید که در همین راستا ایران در قبل از انقلاب جرگه نظامی امریکا قرار داشت اما اینک در صف کشور پطر کبیر از روسیه قرار گرفته است و فعلا لازم نیست سرباز روسی در ایران حضور بیابد ،شاید این قاعده ها بعدها تغیر یابد و نوادگان پطر کبیر را در کنار آبهای گرم نیز شاهد باشیم.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید