امپراتورى اينترنتى:گويا،‌ايران امروز، اخبار روز و پيك نت

کیانوش توکلی

اپوزسيون در سالى كه گذشت

سربلند ، مسئول سایت" من و پا تاک" با اینکه یک کمونیست بسیار رادیکالی است ولی در برخورد با واقعیت های اپوزیسیون خارج کشور مسایلی را طرح کرده است که تا کنون کسی آن را به این شکل ، طرح نکرده بود؛ هر چند وی ، نیروها اپوزیسیون داخل کشور، مثل جنبش زنان و جنبش های نیمه علنی را بحساب نیاورده است؛ بهر حال مطلبی جالب و ارزش خواندن را دارد ، به دوستان پیشنهاد می کنم این تحلیل

را به دقت و تا به اخر بخوانند

تحلیل " سر بلند" در باره گروههای رقیب ؛ ارزیابی دقیق و درستی نیست ( حداقل در مورد سلطنت طلبان ، مجاهدین و اکثریت و حزب توده چنین نیست ) ولی وی در این تحلیل از انحلال 9 سازمان کمونیستی خبر می دهم که اکنون تنها از آنها نامی باقی مانده است ودر عمل وجود خارجی ندارند....

جالب ترین بخش ارزیابی "سربلند" در باره« سازمان فداييان اكثريت و حزب توده» است او که از بیرون به این 2 سازمان نگاه می کند بنظر من تحلیل چندان دقیق ارائه نکرده است؛ بطور مثال او می نویسد:"انها بواسطه امكانات غير قابل رقابت اينترنتى خود عملا مهمترين و اصلى ترين شاهراه هاى تبادل نظر و اخبار را در اختيار خود درآوردند. سايتهاى " گويا،‌ايران امروز، اخبار روز و پيك نت" تنها نمونه اى از امپراتورى اينترنتى آنهاست " اولا نمی دانم طبق کدام نشانه و دلیل " گویا"را ارگان اکثریت و یا توده عنوان می کند؟ احتیاج به استدلال ندارد که« گویا» بیشتر یک سایت بیزینس و تجارتی است؛ اینکه اخبار و مقالات سیاسی را بعنوان کالادر کنار دها آگهی تبلغی منتشر می کند و با نگاهی سطحی متوجه می شویم که بخش بزرگی از مقالات ازآن سلطنت طلبان میانه رو ، افراد ملی گرا و اصلاح طلب است(گویا فاقد خط مشی سیاسی و تنها حد میانه رادر سیاست گرفته است )

ایران امروز( در سال 1998) توسط عضو سابق اکثریت راه اندازی شد واز همان ابتدا حساب خود را با سازمان فدائیان اکثریت جدا کرده است و با خط مشی رفرمیستی و اصلاح طلبانه تاسیس شد و در یک دوره بسیار موفق و موثر عمل کرد ؛ هر چند خود مبدل به یک جریان سیاسی نشد ولی اتحاد جمهوریخواهان را گرد هم آورد ولی این سایت ، پس از شکست 2 خردادی ها ؛ بتدریج افول کرده است

اخبا رروز (۱۹۹۹)با ابتکار فردی 2 تن از اعضای اکثریت تاسیس شد و در واقع سخنگوی جناح چپ دمکرات و رادیکال را در جنبش سیاسی را نمایندگی می کند ؛هر دوسایت نه تنها ربطی به سازمان اکثریت ندارند بلکه بر عکس این سازمان های سیاسی چپ دمکرات است که به این دو سایت وابسته اند (بطور مثال آنان برای تبلیغ لوگو « کار »ارگان اکثریت ، پول دریافت می کند.) اما اعضا و هوداران دو جناح اکثریت به این دوسایت کمک جدی کرده اند .

ایجاد این دو سایت به دلیل قفل شدگی در نتیجه اختلافات درونی از سازمان فدائیان اکثریت ، انشعاب دوستانه ای کردند .

ولی آنان نتوانستند خود را به یک جریان سیاسی مبدل کنند ؛ چرا که با ایجاد هزاران وبلاگ سیاسی _ خبری و اتصال آنان به شبکه اینترنتی مثل بالاترین ، دنباله و... . اینگونه سایت های سیاسی اهمیت خود را از دست داده اند .

در مورد سایت پیک نت هم نظر سربلند درست نیست این سایت به لحاظ فکری ادامه خط مشی کیانوری است و متعلق به جریان انشعابی حزب توده (راه توده) می باشد که از طرف حزب توده و بابک امیر خسروی بعنوان یک جریان مشکوک تلقی می شود هر چند که آنان دلیل قانع کننده ای هم ارائه نمی کنند و این سایت هیج ربطی به حزب توده ندارد .

پیشنهاد می کنم احزاب و سازمانها ی اپوزیسیون ؛خود یک جمع بندی از کار هایی که در سال گذشته انجام داده اند را به اطلاع همگان برسانند تا سربلند مجبور به کار نامه نویسی نشود

سازمان فداييان اكثريت و حزب توده: از دید" سر بلند" :

اين جريانات از جمله فعالترين بخش هاى اپوزسيون در سال گذشته بودند . انها بواسطه امكانات غير قابل رقابت اينترنتى خود عملا مهمترين و اصلى ترين شاهراه هاى تبادل نظر و اخبار را در اختيار خود درآوردند. سايتهاى " گويا،‌ايران امروز، اخبار روز و پيك نت" تنها نمونه اى از امپراتورى اينترنتى آنهاست كه بواسطه همين امكان توانستند تحولات را به نفع اصلاح طلبى و رفرم در ايران شكل داده و مدام تقويتش كنند. امروز ردپاى اكثريتى ها را در همه جا ميتوان ديد. اين دو جريان سياسي بواسطه گذشته آلوده خود سالهاست كه ياد گرفته اند اصراري به معرفي خود با نامهاي گذشته نداشته باشند و نيروهايشان بدون معرفي هاي سازماني در همه عرصه هاي سياسي كشور فعالند. از مصاحبه هاي متعدد تلويزيوني با عنوان محقق و تحليلگر گرفته تا حضور عملي شان در اكثر راديو ها و نشريات اصلاح طلب به آنها قدرت مانور بسيار زيادي داده است. سال گذشته آنها باز هم در حال طي كردن مسير صعودي خود بودند. آنها بدون پرچم كردن سازمانشان اما سياستهايش را ترويج و منتشر كردند تا حدي كه امروز نميتوان آنها را ميان خيل عظيم و قدرتمند جنبش اصلاح طلبي شناخت.

مسعود

اپوزسيون در سالى كه گذشت

این آقا یا خانم "سربلند" که واقعا باعث سربلندی همه ماست، پته همه را روی آب ریخت و از همه ایراد گرفت بدون اینکه یک کلمه بگوید که خود شخص شخیصش در سال گذشته چه کرده است . کارنامه خودش چه بوده است. ایشان از همه حتا از گروه منفردین هم ایراد گرفته بدون اینکه بگوید که خود در چه گروهی قرار دارد.در این آشفته بازار و رکود جنبش و فعالیت سیاسی که بیشتر مدعیان از فعالیت سیاسی بریده اند، باید ازهمه کسانی که هنوز در صحنه هستند و حتا با صدور چند اعلامیه و جلسه پالتاکی در مقابل جمهوری اسلامی ایستاده اند حالا از هر طیف و گروهی که باشند ،تشکر کرد.من بشخصه از همه آنها چه چپ و چه راست سپاسگزارم.مهم این است که میدان را خالی نکرده اند حتا اگر رمق زیادی برای دویدن نداشته باشند.

کامران

اپوزسيون در سالى كه گذشت

نویسنده از تروتسکی ها و هسته اقلیت اسم برده ولی عمدا از سازمان چریکهای فدائی خلق ایران که عضو شورای ملی مقاومت ایران هستند اسمی نبرده. این رفقا نشریه نبرد خلق را دارند و سایت ایران نبرد و جنگ خبر و نسبتا هم فعال هستند. سخنگوی این تشکیلات رفیق مهدی سامع می باشد. سایر مسئو لان این گروه عبارتند از منصور امان/ زینت میر هاشمی/ لیلا جدیدی و جعفر پویه. در مورد سازمان مجاهدین خلق ایران گزرارش مغرضانه و شاید از روی نا آگاهی تهیه شده باشد.

آقای کیانوش توکلی سال جدیدتان مبارک. تحلیل های سربلند خیلی سطحی و گاها نادرست هستند. من و شما به نمونه هائی از انها اشاره کردیم که مشتی است نمونه خروار و نیازی نیست به تک تک جملات آن پرداخت. در شهر اشرف ظاهرا 800 تا 900 نفر اقامتهای اروپائی و آمریکائی دارند که شامل 25 درصد این 3500 نفر می باشد ولی این رفیق مدعی هفتاد درصد می شود و بر اساس داده های غلط دنبال نتیجه گیریهای مشخص می باشد

این فرد منکر تهاجمات مستمر دستگاه ولایت فقیه به ایرانیان در اشرف است و می خواهد مجاهدین را چوپان دروغگو جلوه بدهد که شایعه راه می اندازند که اشرف در خطر است تا حمایت دیگران را بدست اورند. سربلند از آستین مبارک کارت اتهام وابستگی به امریکا را بیرون می کشد که از امام جمعه های ضد امپریالیست نظام عقب نماند. در مورد کردستان از کومله و پژاک می گوید و از حزب دمکرات کردستان و سازمان خبات کردستان خبری نیست. وقتی از مهدی سامع می گوید خواننده فکر می کند که فردی است که مسلمان شده و به سازمان مجاهدین خلق پیوسته است. این افراد قبل از اینکه بخواهند شفافیت ایجاد کنند دنبال تصفیه حساب شخصی و گروهی هستند.

حرفهای جناب سربلند یک انشا نویسی ساده و غیر علمی است. راه توده بیشتر به ارگانهای امنیتی حکومتی نزدیک است و من فکر نمی کنم که حزب توده و جریان اکثریت با ان ارتباط داشته باشند. سایت گویا هم که متعلق به نبوی بسیجی سابق و از مریدان آخوند خاتمی است. خواندن سریع این گزارشات سطحی و جنجالی ضرر ندارد ولی قابل اتکا و مبنای نتیجه گیری صحیح نیستند. موفق باشید در مبارزه با هرگونه سانسور

مازیار

اپوزسيون در سالى كه گذشت

با درود به کامران: می خواستم جواب شایسته ای به مقاله موسوم به سربلند!! و تنها به قاضی رفتن ایشان و رازی برگشتنش بدهم, که کامنت ترا در پاسخ به مطالب مندرج در مقاله اش خواندم که حق مطلب را بسیار رسا ادا کردی! دستت درد نکنه! خب جناب سربلند امیدوارم استدلال کامران برایت گویا بوده و چشمانت کمی به حقایق گشوده شود.

ناصر مستشار

به آقای ناصر کرمی!

(در ایران امروز اگر به جز حکومت مرکزی گروهی پیدا شوند که ادعای مالکیّت خصوصی منابع انرژی جنوب و جنوب غربی ایران را بکند، بختیاریها و سایر همتباران آنها اوّلین کسانی خواهند بود که مالکیّت قانونی و طبیعی و خصوصی این منابع را خواهند داشت و در حفاظت آن خواهند کوشید. سپاس.)از نوشته آقای ناصر کرمی!نه آقای کرمی اینگونه نمی شود مملکت را اداره کرد و منابع زرخیز و ثروت عمومی را به ملکیت یک طایفه نمی توان در آورد که برروی آن ساکن هستند؟چراکه آنگاه خوزستانی ها واعراب آن منطقه به تملک ثروت نفت آنجا اتکاء خواهند و چیزی برای سراسر ایران نمی ماند و ایران رسما ملوک الطوایفی خواهد شد وهربخشی از ایران بر ثروت های زیر زمینی که تنها به علت آنکه زیر پای آنها است چوب حراج خواهند زد.نه باید آنطوری باشد که تاکنون ثروت های آن مناطق تنها برای زیباسازی تهران به مصرف برسد وبقیه مناطق ایران را به ویرانی کشاند نه ادعای تملک بر ثروت های زیر زمینی را به خلق های آن سرزمینها سپرد بلکه یک نظام فدرالیسم باعدالت ودمکرات که همه ثروت های ملی ایران را با ارجیحت و سود آوری و رفاه یکسان برای همه شهروندان ساکن ایران باید توزیع نماید نه اینکه بلوچستان همچنان خرابه بماند و اصفهان و تهران هرچه بیشتر آباد و مرفه بشوند!

شهر اشرف و حمایتهای جهانی

درخواست توقف هر گونه اقدام عليه جان و امنيت ساكنان اشرف

ساکنان کمپ اشرف طبق قانون چهارم ژنو پناهنده هستند و جامعه جهانی باید از حقوق انسانی آنان حمایت نماید.کشور اشغالگر یعنی آمریکا طبق قوانین بین المللی مجبور به حفاظت از آنان می باشد. در توافقی که ساز مان مجاهدین با ارتش آمریکا امضا نمود قرار شد که مجاهدین سلاح ها را تحویل بدهند و آمریکا مسئولیت حفاظت آنان را در عراق بپذیرد. ایرانیان شهر اشرف از طرف برجسته ترین حقوقدانان جهان حمایت می شوند. در عراق کانون مستقل حقوقدانان عراقی که دوازده هزار عضو دارد از حقوق پناهندگی افراد اشرف حمایت می نمایند. در واقع آخوندها و تروریستهای آنها در عراق خواستار کوچ دادن غیر قانونی این دوستان مبارز هستند و باید در مقابل آنها شجاعانه ایستاد.

Javat

جناب امضا از خود محظوظ یا یکی از گردانندگان سایت: بحثی بین من کیانوش ومحسن وکیانوش بود وتمام شد رفت بخصوص بعد از یک جمله کیانوش در کامنتهای اخرش که کاملا گویابود, موضوع را تمام کردم. شما چرا داغ را تازه کرده وبه نمامیت مشغولیدوهنر های خود هویدا میکنید؟ شما مرد؟ میادین خالی بوده ایدومن انم که رستم بود پهلوان.گذشت دوران خود گویید وخود خندید.نسل جوان مو را از ماست میکشد وبه همین دلیل از طرف شما وشرکا "قلب فروش ها و پاچه ورمالیده" لقب میگیرند. قبلا هم نوشتم نقد کنید وزهرا خانم وار چاک دهان نگشایید به قصد عقده گشایی. میفرمایید "اگر حرفی برای گفتن دارید مثل بچه آدم بنویسید" اگر مانندبچه ادم نوشتن همانند نوشتار شماست . ارزانی خودتان ان ادم نمایی. امضاجان قبلا هم گفتم سعی کنید انسان باشید میدانم سختتان است ولی حداقل تلاشتان را بکنید.کیانوش با این دوستان نیازی به دشمن ندارد

امضا محفوظ

آیا آمريکا ، سرنوشت منطقه را به دست بنيادگرايي اسلامي می سپارد؟

جناب جوات نامی ضمن مداخله در پیامی که اینجانب برای تبریک نوروز و قدردانی وهمچنین ابراز همدلی با آقای کیانوش توکلی نوشته بودم ، شیوهء مرضیه و مخصوص کامنت گذاری شان را به کارگرفته اند و به مصداق از کوزه همان برون تراود که در اوست ، چیزهایی نوشته اند که درخور پاسخگویی هم نیست و قصد پاسخ دادن به ایشان را هم نداشتم

، اما با گشت و گذاری در حواشی سایت ها به مطلبی از آقای منوچهر یزدانیان برخورد کردم که در پاسخ یکی از «متون دفاعیه های» ایشان در ارنباط با کشفیات جدید آقای میرفطروس دربارهء کودتای 28 مرداد نوشته شده بود.

دیدم حقاً آقای یزدانیان بد نگفته اند و دریغ است که مراوده کنندگان این سایت آنرا نبینند و با وکلای مبرزی از نوع ایشان بیشتر آشنا نشوند.

اصل کامنت ها برای اطلاع اهل فن در اینجاست

http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=2339

.........................................

در پاسخ اظهارات آقای جوات

 منوچهر یزدانیان

2009-03-25 13:29:49

جناب اقای جوات (جواد؟)

چنانکه از لحن مضمون نوشتهء شما برمی اید می باید یکی از شاگردان مکتب جناب آقای دکتر میرفطروس باشید.شاید هم خود حضرت استادی هستید و تواضع و تجاهل العارف می فرمایید ، یا از آنجا که برای منتقدان و معترضانی که قلب و دغل درکار داور کردن هارا می بینند ،ارج و اعتباری قائل نیستید وعارتان می آید که شخصا به پاسخ گویی درآیید ، ازین رو یکی از نام های مستعار داش مشتی خود (از نوع جوات موات) را به میدان گردگیری می فرستید.

دست ازین بازی ها بردارید. اینجور روش ها ربطی به تاریخ و فرهنگ و تحقیق و روشنفکری و این قبیل مسائل ندارد.

حالا خودمانیم آقا جوات.گیریم که شما از طرفداران طرف مربوطه هستید ، می شود از شما پرسید مگر شما وکالت ایشان را بر عهده دارید و بابت این حرفه از ایشان حقوق دریافت می دارید؟ اگر اینطور است ، نه تنها بر شما حرجی نیست و هیچ ایرادی متوجه شما نمی شود بلکه واقعا می باید بابت اینهمه توانایی حرفه ای و شغلی و حمیت و غیرت موکل خواهی به شما آفرین گفت و مدال اسکار وکلای مبرز را به جنابعالی داد. زیرا شما آنچنان به پروندهء موکلتان مسلطید و انچنان افکار و آثار و نوشته ها و مصاحبه ها و مراقبه ها و مکاشفه ها ی ایشان را مثل کف دست یا ته جیب خود می شناسید که آدمی بی اختیار از اینهمه توانایی حرفه ای شما انگشت تعجب به دهان می برد! ای والا آقا جوات هرچه که مزد وکالت گرفته ای حلال و نوش جانت باشد که حقا و انصافاَ شایستگی آن را داشته ای!

اما اگر وکیل نیستی و خود طرف هستی دفاعیه ات چندان درخشان نیست.

یعنی چه که آدم اگر در جوانی چپ نباشدقلب ندارد و در پیری چپ باشد عقل ندارد؟ حیف شماست که اینجوری از خودت دفاع کنی!

تازه شما کی در جوانی چپ بوده ای و کی درمیانسالی و پیری عقل داشته ای؟

آخر این عقل است که آدمی یک سری رطب و یابس را سرهم ببافد و متابی برای جلب رضایت مشتری فراهم کند که بر اساس آن یک واقعه تاریخی مثل 28 مرداد که همهء دنیا و از آن جمله خود طراحان کودتا و خود بازیگران واقعه از پنجاه سال پیش تا امروز بارها اعتراف کرده اند که والا بالا به حضرت عباس ، به عیسی مسیح ، ما کودتا کردیم.این هم سندش ، (و مصدق مزاحم را از سر راه برداشتیم و شاه را به قدرت استبدادی و مطلقه ای برگرداندیم که برای سی و پنج سال قانون اساسی مشروطیت ایران را لگد مال کرد ) با این وجود بگوید نه کودتا نبود ، قیام بود و تقصیر مصدق بود که قانونشکنی کرد و زمینه شکست را فراهم کرد؟

آخر این هم شد عقل داشتن دوران پیری؟

تازه این جناب «چپ سابق» قلب دار و پیرمرد لاحق عقل دار به این کتابسازی ها و پشت هم اندازی های قلمی بسنده نمی کند و انواع اقسام عساکر و مَرَده در این فضای اینترنتی راه می اندازد و انواع و اقسام خودی ها و نخودی های سیاسی و طرافداران تز مشعشع «قیام ملی» را بسیج می کند تا به خیال خودش با شاخ و شانه کشیدن ها و هوچیگری ها پاسخ منتقدان را بدهند و روی مخالفان راکم کنند؟

آخر این هم شد عقل دوران پختگی؟

ایشان فکر می کنند کسی متوجه آن کبک خوشخرام با آن سری که زیر برف کرده است نیست یا کسی متوجه نماز کردن گربه زاهد (البته منظور زاهدی نیست!) نمی شود؟

این که اسمش عقل نیست. همانطور که رفتار جوانی جناب کتاب ساز به چپ ارتباطی نداشته و با قلب هم کاری نداشته است به احتمال قوی.

پس آق جوات قبل ازین که در هر کنج و پساله ای خطاب به منتقدان آقای دکتر میرفطروس قلم جسارت برداری خوب دور و برت را نگاه کن. یک وقت ممکن است رندی خودکار استاد را در دست تو دیده باشد.

موفق باشی و راه را به سلامت بروی چنان که رهروان رفته اند و می روند