این درست است که نسل ما ، نسل فدا شده ای که نسل های بعد خود را قربانی کرد اما نسل ما به لحاظ تاریخی خوشحبت بود ، چرا که در تقاطع سه رویداد تاریخی پوست می انداخت !
آری! انقلاب ضد تجدد اسلامی پیروز شده بود و دیوار سوسیالیسم "واقعا موجود" فروریخته بود و انقلاب انفورماتیک مدت ها پیش آغاز شده بود و اینترنت ازپستو های پنتاگون خارج شده و در اختیار عموم قرار گرفته بود .
در گرماگرم این سه رویداد مهم جهان ، روشنفکر_ سیاسیون نسل سومی ایران که آغشته به ماده ضد تجدد که نجات یافته ازدست تعقیب و گریزپاسداران جهل و جنایت سر از چهار گوشه جهان متمدن بر آورده بود و از اینترنت برای گردهمای و طرح مجدد خود سود می جست . با این حالا، جهان گلوبال را یا نمی شناخت و یا جهانی شدن را امپریالیست جدید می انگاشت و پاسخ مسایل را در چهار چوب تنگ ناسوینالیسم جستجو می کرد و....
پنج سال پیش که پایم به اتاق های پالتاکی بازشده بود باز ار مکاره ای که در باره همه چیز بجای بحث و گفتگو حتاکی بود و ناسزا و هر موضوعی براحتی منحرف می شد . نسل ما با گفتگو میانه ای نداشت ولی سیستم پالتاک برایش آموزشی و تمرینی بود برای دمکراسی و گفتگو ! اکنون رهبران رو درر و "مریدان شورشی" در حضور چشمان متعجب نسل چهارمی قرار می گرفت.....
در چنین جوی اولین اتاق" فرهنگ گفتگو" را برای پی گیری مباحث نظری _ سیاسی باز کرده بودم و در این 5 سال صد ها نفر از نخبگان سیاسی – فرهنگی در باره دهها موضوع برای هزاران نفر سخنرانی کرده اند .....
قبل از اینکه "ایران گلوبال" را ه اندازی کنم، وبلاگ " شکاک" و بعد "آینده" را داشتم ، خوب و صمیمی بود دفترچه خاطرات بود و اگه دلم می خواست روزنامه می شد و گاهی اوقات ترجمه آزاد روزنامه های دانمارکی را با خود یدک می کشید و هرروز یادداشت و مطلبی از خود و یا منتقدینم را در ان، بقول "بلاگر ها" پاپلیش می کردم .
این" کار در مجموع " مرا راضی می کرد چرا که زبانش گفتاری بود که مطالب روزمره را با گذشته مورد مقایسه قرار می داد ودرخیال طرحی برای اینده بر روی آن ترسیم می کرد ، چون از دل مباحث روز بر می خواست و بر بستر طنز و بدون حب و بغض سیاسی استوار بود احتمالا بر دل می نشت و ...
آری اولین تجربه روزنامه دیجتالی که براساس " سر دبیر خودم" سازمان می یافت را پشت سر گذراندم و به دلیل مشاهده سانسور در فضای سایبری که مقالات جبهه دمکراسی خواهی را ویا هر آنچه را بوی وفاق همگانی داشت را بی رحمانه نشانه می گرفت و حقیقت را براساس بحث عقب مانده ای چون " جمهوریخواهی " و سلطنت طلبی طبقه بندی می کرد و قبل از اینکه به مضامین توجه کند گرفتار شکل بود .
در این شرایظ جای نشریه ای که بازتاب دهنده دید گاه جدید باشد خالی بود ،ازاین رو وبلاگ را به حال خود رها کردم و دست بکار سایت فرهنگ گفتگو شدم و در صفحه " باره سایت" از جمله چنین نوشتم :
خط و مشي سايت فرهنگ گفتگو ، مبتنی بر دو اصل دموكراسي و آينده نگری می باشد و منظور از" آينده نگري" آن مجموعه افکاری است که فرارويا ندن ايران را به یک جامعه فراصنعتي و پیوستن به جامعه جهانی را مد نظر دارد و از همین منظر هم به دمکراسی می نگرد
_ سایت ، مدافع یک جمهوری سکولار و دمکرات در ایران فرداست، و بنابر خصلت گفتگو و دیالوگ خود ، مخالف سیاست حذف نظرات مشروطه خواهان و یا سایر دگر اندیشان است ودر این خصوص سانسور را کار نادرستی می داند !
این دوبند در واقع سایت فرهنگ گفتگو را از صد ها سایت سیاسی دیگر متمایز می کرد ! سایت که روبراه شد با کمک دوستانم نزدیک به 2000 دلار هزینه تبلیغ سایت کردیم ، با اینکه با "فورنت پیج" کار می کردم و سایت دیزاین خوبی نداشت ولی تیراز بسرعت بالا می رفت وسایت در ایران هم باز می شد تا اینکه احمدی نژاد امد و ما هم به مانند دیگران فیلتر شدیم ولی تیراژ همچنان راه صعود را در پیش گرفت ، دیشب که آمار ها ی یک ساله را یادداشت برداری کردم ...:
بطور نسبتا دقیق رقم پنج میلیون و 996157 بار که روی سایت کلیک شده و 980302 صفحه مورد بازدید مصرف کنند گان سایت قرار گرفته است . ترافیک سایت 123,90 Gb را نشان می دهد و اکنون آلکسا رده بندی سایت را در جایگاه 40824 نشان می دهد
این امار برای سایتی که در ایران فیلترشده است و به هیج حزب و دسته و شخصیت با نفوذ سیاسی تعلق نداشته و نان دیدگاه اختصاصی اش را خورده است آنهم با سابق یک و نیم سال ، امار خیره کننده ای است
بنظر من ، عامل مهم در موفقیت سایت دخیل بوده است یکی بلند نظری و دید گاه چند بعدی آن بود که مقالات را با مضامین سوسیال دمکراسی ، لیبرال دمکراسی وآینده نگری با کلیه گرایشات جامعه سیاسی ایران که نظرات تحلیلی _ نظری اپوزسیون را از چپ دمکرات تا مشروطه خواه را در بر می گیرد.
اکنون یک سال و نیم از تاسیس ایران گلوبال می گذرد و موفقیت سایت مرهون زحمات گروه اینترنتی فرهنگ گفتگوست .
تا کنون کوشش ما گزینش و درج مقالات رسید ه بود و چیزی بعنوان " سر دبیر" سایت نیامده است .
البته کلمه دهن پر کن "سر دبیر" را در گیومه گذاشتم چرا که این عنوان متعلق بدوران مطبوعات کاغذی بوده و سر دبیر ناچار شخص حقوقی که در دوران مطبوعات کاغذی نا گزیز به پوزیسیون و یا اپوزیسیون وابسته بود و سر دبیر به معنی دقیق کلمه نا گزیر وابسته به این دو قطب قدرت بود و برای کسب و یا حفظ قدرت می کوشید و مطبوعات مستقل بشتر شعار بود تا واقیعت !
از سوی دیگر درعصر دمکراسی دیجتالی از انجا که سایت ها احتیاجی به مجوز ، کاغذ ، جوهر، حروف چین ،چاپخانه ، سرمایه ، هزینه ، ترانسپورت ، فروشنده ، نویسنده اختصاصی و... ندارد. بنابراین مطبوعات اینترنتی نه تنها احتیاجی به تکیه زدن به قدرت ندارند ، بلکه خود خالق قدرت سیاسی اند و البته می تواند به یکی از دو قطب قدرت وابسته و یا کاملا مستقل باشند
در این یک سال و نیم گذشته فرصت نکردم مطالبی بنویسم ازاین پس سعی می کنم بطور مرتب ولی هر از گاهی در باره "پشت و روی" سایت بنویسم .
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید