رفتن به محتوای اصلی

دو نگاه از دو هم دانشگاهی دانشگاه تبریز از یک نسل

دو نگاه از دو هم دانشگاهی دانشگاه تبریز از یک نسل

جابر گرامی این پست را در صفحه خود نهاده اند که تلاش کردم به اندازه درکم با این امر بر خورد کنم . دو دید از یک نسل واز یک دانشگاه

"تنها چیزی که سلطنت را با آن موجه می‌کنند، انگیزه‌ی تداوم یک سنت است. این کار با فراموش‌کاری، یعنی در سایه قرار دادن تاریخ جنایت‌ها و تبهکاری‌های سلطنت همراه است. اروپاییان مشروطه‌خواه اما می‌گویند، مشکلی با آن سنت نداریم، چون به تاریخ سلطنت تلاش‌ها و قیام‌هایی تعلق دارند که مردم با آنها دست و پای شاه را بسته‌اند و او را سر جای خود نشانده‌اند، جایی صرفاً نمادین. سلطنت اروپایی، مشروطه و قابل تحمل شد با مبارزه علیه سلطنت. نفس سلطنت‌طلبی محض با طلب سلطنت مشروطه نمی‌خواند. کسی که طرفدار سلطنت مشروطه است، باید در درجه اول تقابل خود را با سنت سلطنت آشکار کند، از جمله در ایران. در ایران به طور مشخص، تنها یک مصدقی رواست که بگوید مشروطه‌خواه است. مصدقی جدی اما به این تجربه توجه دارد که در ایران علی‌رغم انقلاب مشروطیت، شاه سر جای مشروط خود ننشست، و کار به جایی رسید که به ناچار از تخت فرود آمد و از کشور بیرون شد. معنایی ندارد که به یک امتحانِ دوباره تن دهیم. مردم این سرزمین "۲۵۰۰ سال" مدام از یک سوراخ گزیده‌ شده‌اند. برای تجربه‌گیری کافی نیست؟ محمد رضا نیکفر"

جابر عزیز آیا وقت آن نرسیده که اگر شده برای ایجاد فضائی اعتماد بر انگیز وامید بخش دست از بحث های انتزاعی بر داریم ؟که حاصلی جز دور شدن نیرو ها از یک دیگر ندارند و هیچ نوع بذر امیدی در دل مردمان یک کشور کثیر المله که تلاش روشنفکر ،فیلسوف ،دانشمند ،فعال سیلسی و اجتماعیش باید معطوف به یافتن راه های منجر به هم گرائی و وحدت حول مبارزه با حکومتی که سیاه چاله ای مشخص است باشد . متاسفانه فکر وذکر تعدادی تنها متوجه سلطنت ،سلطنت طلبان و از نظر خودشان متوجه ساختن افکار عمومی به این خطر بزگشت است .

مشخص پیش رو را وا نهاده !به مجرد ی که می تواند اتفاق بیفتد چسبیدن .تازه اگر هم اتفاق بیفتد در زمانی با مشخصه های کنونی ونسلی نو که شعارش زن زندگی آزادی است 1 که تمام مشخصه های یک جامعه سکولار و دموکراتیک مدرن را در خود دارد هزار بار بهتر از رژیم کنونی است.

حال خودتان تجسم کنیند چنین بحث هائی تا چه میزان در التهاب وتب تاب امروز در حد همان حداقلی که در اطراف ما وجود دارد تاثیر منفی می گذارد؟ بی آن که ما را به نیرو هائی که برعکس من وشما طرفدار سلطنت هستند و خواهان سزنگونی این رژیم نزدیک کند . این گونه نوشتن ها بنظر من بطور مشخص می گوید مبارزه امروز حداقل در جبهه ای که آقای نیک فر می گشاید نه تنها جائی برای سلطنت طلبان ومشروطه خواهان نیست !بلکه افشا و طرد آن ها که خطر ی بلقوه هستند! مهم تر از خطر باالفعل جمهوری اسلامی است! وواجب تر.

امری که متاسفانه تا امروز پیش رفته و فرقی با عمل کرد افراطیون سلطنت طلب ندارد .که آگاهانه و هدایت شده سر تیز حمله را به سه مفسدین بر می گردانند . هیچ نیروئی امروز نباید اندک تعللی در تجمیع تمامی نیرو برای مبارزه مشترک در این برهه زمانی برعلیه جمهوری اسلامی انجام دهد .هر صفحه ،هر سخن باید نقطه اتصال باشد نه نقطه انفصال .باید پرداختن به مسئل مشخص این سرزمین فلاکت زده باشد.؟ چه امری مهم تر از تلاش برای شکل دادن به یک جبهه مردمی وجود دارد ؟که حداقل نقطه اتکائی باشد !لبخند شادی بخش وامید آفرینی باشد ! برای مردم بی لبخند ..

صریح بگویم جابر جان این کل کل کردن من وشما حداکثر در میان همان هم نسلان ما می تواند موردی برای بحث وگفتگو که سال ها است که بدان عادت کرده ایم باشد .نه بیشتر.

ما هنوز با اوراق دست نویس گذشته و فرمول های قدیمی ونگاهی که عمدتا در گذشته سیر می کند وکمتر جرئت پرداختن به آینده دارد میخواهیم به نسل نو که هیچ باوری بما ندارد . راه رسم مبارزه و وباید نباید های حاصل از برداشت خود را آموزش دهیم.

زمانی که مسائل ذهنی ما هنوز در مدار گذشته وهمان بحث های کلاسیک گذشته می چرخد و هیچ درکی از این نسل ندار د. با طرح چنین در گیری های ذهنی خود در عمل نمی تواند در جبهه زن زندگی آزادی که بخش عظیم آن دختران وپسرانی که برعکس من وشما هیچ پدر کشتگی با سلطنت ندارند باشد و نقشی بر عهده بگیرد.

چرا که نگاهشان بجهان حداقل نیم قرن از من شما جلو تر است .من وشمائی که ادبیاتمان ،نگاه فلسفی ،ائیدولوژیک مان .شیوه زندگی و دستور العمل ها مان به همان سبک وسیاق گذشته است .فیلسوفانمان جوینده در مرده ریگ گذشته . با پز چپ که بخشی از هویت خود را از مبارزه با سلطنت وگذشته توضیح می دهد.

ما حتی قادر به تاثیر گذاری وقبولاندن این نوع نگاه وعمده کردن مسائل ذهنی خود به فرزندانمان (اکثر قریب به اتفاق) موفق نبودیم .این عدم پذبرش از طرف آن را به عدم آرمان گرائی ،بطالت فکری ووو تفسیر کردیم .وقتی هم که بمیدان آمدند هاج واج ماندیم .

دنبال شعارشان افتادیم بی آن که عمیقا درک کنیم .جوان های شزکت کننده و کشته شده در این خیزش را تائید کردیم .حال آنکه بیشتر ان ها خواهان زندگی به سبک وسیاق مدرن بودند وهستند و در حسرت گذشته ای که ما بشدت آنرا تقبیح می کنیم . جوان ها ونسلی که رنگین کمانی از هم گرائی ،پذیرش ،هم گامی مسالمت جوئی بدون پیشداوری را با خود دارند ..میدانند مهم ترین مسئلشان رفتن این جمهوری است وساختن آینده بر اساس جهان معاصری که مفاهیم،موئلفه های آن برایشان روشن است. جهانی که متاسفانه ما هنوز نمی شناسیم و با همان درک گذشته احیای سلطنت را بزرکترین خطر آن می دانیم .

هم درد آور است و هم خنده دار و متاسفانه واقعی !سخن دراز است و خیال حوصله بحر می پزد .هیهات

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید