ایران یک گام بلند دیگر به روسیه نزدیکتر و از غرب دورتر شد
وقتی یک سال پیش روسیه به اوکراین حمله کرد، مهمترین مساله مرتبط با ایران در سطح بینالمللی، همچنان همان برنامه هستهای بود که غرب میگوید نگران است به ساخت سلاح هستهای منجر شود. در یکسالگی این جنگ اما، نه تنها این مساله هنوز لاینحل باقی مانده، بلکه تحول دور از انتظار ناشی از همکاری تسلیحاتی تهران و مسکو موجب شده تا برای غرب، دغدغهای تازه در ارتباط با ایران شکل بگیرد: پهپادهای نظامی ایران.
این در حالی است که حتی قبل از مساله پهپادها، توسعه برنامه موشکی ایران نیز مایه نگرانی شرکای منطقهای غرب بود. کشورهایی مانند اسرائیل یا عربستان، به شکل فعالانهای در تلاش بودند تا قدرتهای غربی را قانع کنند که تهدید این موشکها بسیار جدی هستند و پیشرفت نظامی ایران در این زمینه میتواند بر معادلات منطقه اثر بگذارد.
علاوه بر این، آنچه در چارچوب مجادله لفظی ایران و غرب به عنوان «سیاستهای منطقهای» ایران، هدف انتقاد کشورهای غربی بود نیز، بعد از برنامههای هستهای و موشکی، در صدر اولویتهای سیاست خارجی بسیاری از قدرتهای اروپایی و آمریکا بود.
حالا اما اگرچه هنوز مساله برنامه هستهای و سرنوشت برجام، کماکان بزرگترین دغدغه غرب در ارتباط با ایران محسوب میشود، اما جنگ اوکراین موجب شده که موضوع همکاری نظامی ایران و روسیه به حدی برای غرب اهمیت پیدا کند که دیگر ماههاست از جملاتی تکراری مبنی بر ابراز نگرانی از برنامه موشکی یا سیاستهای منطقهای خبری نیست. در عوض آنچه به عاملی تعیین کننده در مناسبات ایران و غرب بدل شده، همین همکاری تسلیحاتی است.
چرا موضوع پهپادها تا این اندازه برای غرب مهم است؟
پاسخ این سوال پیش از هر چیز در دلایل اهمیت جنگ اوکراین برای اروپا و آمریکا نهفته است. اتفاقی که در اوکراین افتاده به شکلی تاریخی و بیسابقه موقعیت هژمونیک غرب را که بعد از پایان جنگ سرد در سطح سیاست بینالملل از آن خود کرده بود، به چالش کشیده است.
این اتفاق در حالی رخ داده که برتری غرب در ساختار بینالمللی، پیش از این جنگ نیز با تهدیدی جدی از سوی چین روبهرو شده که هنوز روشن نیست به چه آیندهای ختم خواهد شد. اما پیش از چین، پذیرش روسیه به عنوان یک بازیگر قدرتمند و برابر، برای اروپای متحد یا ائتلاف نظامی ناتو هزینه کوچکی محسوب نمیشود.
زمانی باراک اوباما، رئیسجمهوری وقت آمریکا، روسیه را یک «قدرت منطقهای» خوانده بود که به گفته او باید به دغدغههایش در همان سطح احترام گذاشته شود. پوتین همان زمان نارضایتیاش را از چنین توصیفی پنهان نکرد. و همین حالا نیز کماکان در تلاش است تا جایگاه کشورش را در سطح جهانی، به جایی بالاتر از یک قدرت منطقهای ارتقا دهد.
به همین دلیل نیز آنچه در اوکراین رخ میدهد برای قدرتهای غربی، رنگ و بوی یک تهدید مستقیم را پیدا کرده است؛ تهدیدی که به طور ویژه برای قدرتهای اروپایی، درست پشت مرزهایشان قد علم کرده و از نظر جغرافیایی، از هر تهدید بینالمللی دیگری مهمتر است.
با این پیشزمینه، همراهی هر کشوری در هر سطحی با روسیه، با مخالفت سرسختانه غرب روبهرو میشود. چه آنها که مانند سوریه، بلاروس، اریتره و کره شمالی از جنگ به شکل علنی حمایت کردند و چه آنها که مانند چین و ایران، به عنوان منتقدان غرب از محکوم کردن تجاوز نظامی روسیه به اوکراین خودداری کردند.
اما واقعیت این است که مساله ایران و جنگ اوکراین، به موضعگیری رسمی ختم نمیشود. وگرنه ایران اگرچه حمله نظامی به اوکراین را محکوم نکرد، اما دستکم به شکل رسمی در این جنگ اعلان بیطرفی کرد و حتی حاضر نشد الحاق کریمه و استانهای دونتسک و لوهانسک را به روسیه به رسمیت بشناسد.
ایران متهم شده که در درگیری نظامی به روسیه کمک کرده؛ اتهامی که مقامهای جمهوری اسلامی هرگز آن را نپذیرفتند. و آنچه به این اتهام، اهمیتی ویژه میدهد این است که «نظامی ایران به روسیه» بر شکل درگیری و ادامه جنگ اثری جدی گذاشته است.
به بیان سادهتر، ایران فقط متهم نیست که به روسیه پهپاد داده. ایران متهم است که به روسیه پهپادهایی داده که به امتیازی برای مسکو در جنگ تبدیل شده و این پهپادها با کارآیی نظامی قابل توجه به زیرساختهای اوکراین ضربه زدهاند و برای مدتی به یکی از دغدغههای مهم ارتش اوکراین برای دفاع از کشورشان تبدیل شدند.
حملات روسیه با پهپادهایی که غرب و رهبران اوکراین میگویند ساخت ایران هستند، چنان کییف را غافلگیر کرد که کمابیش همه رهبران سیاسی و نظامی اوکراین برای مدتی، خواستهای جز دریافت تجهیزات مدرن غربی برای مقابله با این پهپادها نداشتند. این پهپادها میتوانستند در فاصلهای بسیار طولانی در عمق خاک اوکراین، از تجهیزات سنتیتر پدافندی هوایی عبور کنند و ویرانیهایی مهم به بار بیاورند.
این پهپادها موجب شدند تا ایران، از کشوری که منافع غرب را در هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای اروپا، در خاورمیانه تهدید میکرد به کشوری تبدیل شود که در مهمترین درگیری نظامی اروپا بعد از جنگ سرد اثرگذار شده است. و همین موضوع نیز موجب شد تا اروپا و آمریکا تصمیم بگیرند که تحریمهای ایران را افزایش دهند.
این تنش دور از انتظار و جدی میان ایران غرب در حالی در این یکسال شدت گرفت که هنوز هیچ کس پاسخ روشنی برای سرنوشت برجام ندارد و مشخص نیست اگر مذاکرات برای احیای توافق هستهای با ایران به نتیجه مورد نظر غرب نرسد، اروپا و آمریکا چه راهکاری برای کنترل برنامه هستهای ایران دارند.
نزدیکی روزافزون تهران و روسیه چه معنایی دارد؟
حتی قبل از اینکه نخستین گلوله سربازهای روسیه به سوی اوکراین شلیک شود، رابطه تهران و مسکو در یک موقعیت بسیار ویژه و استثنایی قرار داشت. دو کشور در دیدارهای عالیرتبه و امضای توافقها و قراردادهای مختلف سیاسی و اقتصادی، روزهایی بسیار ویژه را تجربه میکردند. و انتظار میرفت در صورت به نیتجه رسیدن مذاکرات احیای برجام، همکاریهای اقتصادی – به ویژه سرمایهگذاریهای شرکتهای روس در ایران – به شکل قابل ملاحظهای افزایش یابد.
اگرچه در این یکسال از برجام خبری نشد، اما نزدیکی تهران و روسیه، مسیر خودش را طی کرد و این روزها، دو کشور بیش از یکسال پیش به هم نزدیک هستند. یکی از مهمترین دلایل این نزدیکی هم، همان پهپادها و اثرش در جنگ اوکراین است.
ناظران مسایل روسیه میگویند که ولادیمیر پوتین، اهمیتی بسیار بالا برای «وفاداری» قائل است و جنگ اوکراین برایش به یکی از بهترین آزمایشهای وفاداری تبدیل شده است. اگر این توصیف درست باشد، آیتالله خامنهای از این آزمون سربلند بیرون آمده و نشان داده که در دوران دشوار فشارهای ناشی از جنگ اوکراین، پشت پوتین را تا اینجا خالی نکرده است.
تصمیم سران جمهوری اسلامی در ارتباط با جنگ اوکراین برایشان بیهزینه نیز نبوده. ایران نه تنها با تحریمهایی ویژه به دلیل پهپادها روبهرو شد، بلکه در دوران اعتراضهای سراسری که حاکمیت روحانیون اسلامگرا به شکل جدی از سوی گروهی از شهروندان به چالش کشیده شد، موج سنگینی از سرزنشهای دنیای غرب را به دلیل سرکوب معترضان تحمل کرد.
تعیین میزان اثرگذاری نارضایتی عمیق اروپا از جمهوری اسلامی در مساله پهپادها بر حمایت قدرتهای غربی از معترضان، دشوار است. اگرچه اروپا تا قبل از جنبش انقلابی اخیر، در حمایت از تغییر رژیم ایران بسیار محتاط بود، اما اعتراضهای اخیر تفاوتهایی بنیادین با نمونههای مشابه قبلی داشت که بیتفاوتی نسبت به آن را برای کشورهایی مانند آلمان، بریتانیا و فرانسه دشوار میکرد.
با این حال، وقتی این اعتراضها شروع شد، رابطه غرب و ایران نیز به دلیل نقش پهپادها در جنگ اوکراین، به سراشیبی عمیقی افتاده بود؛ سراشیبی تندی که حتی بر روند مذاکرات هستهای نیز اثرگذاشته بود و چشمانداز توافق هستهای را مهآلود کرده بود.
در عین حال تمامی اقدامات کشورهای اروپایی و آمریکا برای منصرف کردن ایران از کمک نظامی به روسیه نیز به ثمر نرسید و هرازگاهی در این مدت، گزارشهای بیشتری از سوی سازمانهای امنیتی غربی مبنی بر استفاده گسترده از پهپادهای ساخت ایران در جنگ اوکراین منتشر شد.
در واقع، تصمیمگیران اصلی در تهران به مسکو نشان دادند که در این راه تا کجا با آنها همراهی میکنند و برای این رابطه، هزینههایش را نیز میپردازند. این بدهی مسکو به تهران، به این آسانی فراموش نمیشود و در روزهای دشوار، این انتظار شکل گرفته که روسیه هم پشت ایران را خالی نکند.
از مجادله هستهای در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی هستهای تا رویارویی دیپلماتیک با قدرتهای جهان در شورای امنیت سازمان ملل و حتی احتمال درگیری نظامی محدود یا نامحدود با غرب، سناریوهای زیادی وجود دارند که دیپلماتهای جمهوری اسلامی میتوانند از همراهی همهجانبه دیپلماتهای روس، بهره ببرند.
روسیه در دوران پوتین تا همینجا نشان داده که چه در مداخله نظامی موثر و جنجالی در خاورمیانه (آنچه در سوریه انجام داد) و چه در به چالش کشیدن سلطه غرب بر ساختار بینالمللی، هیچ ابایی ندارد و منافعش را به شکلی تعریف کرده که چنین اقداماتی را در راستای حفظ امنیت و موقعیت بینالمللیاش ارزیابی کند. کشوری با چنین خصوصیاتی، برای رفاقت و نزدیکی به حکومت ایران و رهبرش، علی خامنهای، بیشتر شبیه به یک هدیه غیبی است.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
مطالب مرتبط:
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید