رفتن به محتوای اصلی

آوریل 2008

آخوند لات و چاقوکشی که خود را "قهرمان" و "ناجی ملت" تصّور میکند!!!

هنوز شکوفه هائی که قرار بود در "بهار آزادی" شکفته شود نشکفته بود که سرکوب دگر اندیشان ایران در دستور کار آخوندهای مکّار و تازه به قدرت رسیده قرار گرفت و نام هادی غفاری در آنزمان به نام آشنائی برای دگراندیشان ایران تبدیل شد زیرا در هر جا که قرار بود به تظاهراتی و یا اعتصابی حمله گردد و تظاهر کنندگان و اعتصاب کنندگان به باد چوب و چماق گرفته شوند هادی غفاری در آنجا حضور داشت

سنگسار را ماست مالی می کند!

_ اتفاقا هزار و دویست اندی سال و بیشتر، ایرانیان مسلمان بودند و حالا عده-ای به اصطلاح روشنفکر به این نکته پی بردند که ایرانی بودن با مسلمان بودن تناقض دارد!؟ ببینم ابومسلم چه دینی داشت؟ یا یعقوب لیث صفاری؟ یا مولانا؟ یا فردوسی؟ یا ناصر خسرو؟ یا سامانیان؟ یا صفاریان؟ یا دیلمیان؟ یا اسدی طوسی؟ یا ابن سینا؟ سهروردی؟ مردمان عادی هر نسل ایرانی که غالبا انسانهای خوبی بودند؟ دیلمیان و سامانیان که فرهنگ ایرانی و دانش را به اوج خود رساندند. مشکل ایرانیان همیشه اینست که در افراط حد و حصر نمیدانند.

ضرورت و پیش شرطهای یک ائتلاف ملی

حال در شرایطی که یک بحران جنگی منطقه را فرا گرفته است ضروری است در اقدامی فوری جهت ممانعت از بروز جنگ، حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور و رهائی ازاستبداد سیاه جمهوری اسلامی با یکدیگر هم پیمان شویم. فرصت اندک است و میبایست از جدلهای بی ثمر بر سر طرحهایی که تا به امروز اتحاد ما را نا ممکن ساخته است بطور جدی پرهیز کنیم.

مبارزه ضد امپریالیستی کشک بود!

نكته مهمی كه در این سند از بهشتی نقل شده این است كه «رهبری انقلاب تصمیم گرفته است كه با آمریكا و غرب به صورت دوستانه و مثبت برخورد كند، ولی آنها عمیقاً ظنین باقی می‌ماندند
نگرانی سوم او در زمینه قطعات یدكی نظامی و تجاری بود. واضح بود كه او اطلاعات كمی در مورد جزئیات این قضیه دارد، ولی می‌دانست كه قطعات یدكی به مقدار و سرعت لازم توسط آمریكا فراهم نمی‌شود.

تقدیم به سحر

من هیچگاه به خیرالاموراوسطها باور نداشته
ام. مثلا هنگامی که کسی چاقو برداشته است تا دیگری را بکشد، خیرالاموراوسطها چه حکم می
کند؟ این که به او توصیه کنیم به جای کشتن، چشمش را درآر؟.........
هر چند نه مرا لایق سلام می
داند و نه در جوابیه
اش نام از من می
برد (این نیز نوع جدیدی از اخوانیات است)، اما، به جای جوابی به قصیدة غرای بی
نهایت بیتی
اش، این قصیده را که دو سه سالی پیش سروده آمده است به او تقدیم می
کنم:

نگاهي به نشريات دانشجوئي آذربايجان

جنبش دانشجويي ايران از سال 72 فعاليت دوباره خويش را آغاز كرد كه در قياس با جنبش دانشجويي آذربايجان 4 سال ديرتر به حركت پرداخته است. جنبش دانشجويي ايران بعد از يك دوره ركود و با دعوت مسئولين حكومتي فعال شد كه در قياس با آن جنبش دانشجويي آذربايجان بنا به مصلحت ملي و احساس وظيفه ملي وارد جريانات فكري گرديد. ماهيت جنبش دانشجويي آذربايجان نيز مستقل، مردمي و خودجوش است.

روز جهانی کار گر بر طبقه کارگر میهنمان مبارک باد

حکومت اسلا می ا زهمان آغاز به قدرت رسیدن خود به تبدیل اتحادیه ها و سندیکاها کار گری به دستجات مذهبی همت گماشت . سندیکاها و اتحادیه های کار گری درشکل، به شوراهای اسلامی و انجمن های اسلامی که نمونه و مدل بازاری آن نیز درست شده بود تبدیل یافتند و در عمل به دستجات سینه زنی که وظیفه عمده آنان ترتیب نماز جماعت و کنترل رفتار دینی مزد بگیران در میحط کار بود، استحاله یافتند.

ایران مرز پر گوهر یا مرز پر ستم؟

اینکه می گویند ای ایران مرز پر گوهر، دروغ است! ایران همیشه مرز پر ستم بوده است!یک دختر بدبخت و بیچاره را پدر معتاد ش به قیمت 700 هزار تومان در خراسان فلک زده می فروشد او را مجبور می کنند با هفت مرد گردن کلفت کثیف افغانی همخوابی اجباری داشته باشد
اصلا به من چه مربوطه من كه اينجا زندگي نمي كنم!پس چرا بايد دخالت كنم؟صفا ميكنم و بر ميگردم به كشور محل زندگيم؟من ديگر اينجايي نيستم هر كشوري قوانين خودش را دارد....جملات چقدر اشناست انگار كه جايي ديگر ان را شنيده ام؟

"خوش برخورد" هستند و می گویند که از همه چیز خبر دارند

ایرانیان خارج از کشور حق دارند که به ایران رفت و آمد کنند و در این رابطه نباید مانعی از طرف جمهوری اسلامی برای آنها ایجادشود ولی گویا خود این هموطنان عزیز این را حق خود نمی دانند و لطفی از سوی جمهروری اسلامی به خود تلقی می کنند. اگر آن را حق خود می دانستند باید در مورد محدودیت هایی که در مقابلشان ایجاد می شد اطلاع رسانی می کردند. سوال و جواب هایی که ارگانهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی برخا با مسافران می کند و گفته می شود که بسیار هم "خوش برخورد" هستند این هدف را دنبال می کند که بگویند...

دامنة انسانیت ـ دامنة دوست داشتن

شکست اردوگاه سوسیالیستی و گندی که جمهوری اسلامی به هست و نیست آن مردم زده
است، بسیاری از مارکسیست
های دین
خو و کین
خو (و همة مارکسیست
ها البته دین
خو و کین
خو نیستند.) را به تکاپوی کسب هویتی دیگر انداخته است و با دشمنان دیروز خود (ناسیونالیست
های عظمت

طلب ایرانی) یا پان
عربها و پان
ترکیست
ها و ...... هم
صداشان کرده
است........