رفتن به محتوای اصلی

تبریزی گرامی،

تبریزی گرامی،
اژدر بهنام

تبریزی گرامی،
درست است که شما خطاب به آقای توکلی نوشته‌اید ولی من هم می‌خواهم چند کلمه‌ای با شما صحبت کنم.
من کاملا با شما موافقم که درگیری بین نیروهای ضد رژیم به سود رژیم تمام می‌شود. من از این واقعیت نتیجه می‌گیرم که نیروهای ضد رژیم به جای درگیری و فحاشی و جنگ و جدل با همدیگر، لازم است با رژیم درگیر شوند ولی "نقد" همدیگر را فراموش نکنند. فکر می‌کنم تنها از طریق نقدی سازنده است که می‌توان اشکالات را برطرف کرد و نهایتا بر رژیم پیروز شد. بدون نقد، آب برکه‌ای راکد هستیم.
در این میان آنچه من از آقای مصداقی دیده‌ام، نه نقدی سازنده، بلکه متاسفانه در وجه غالب خود، جنگ و جدل و اتهام و فحاشی بوده است. این موضوع برای من درد آور است.
همین بحثهای چند روز پیش را در نظر بگیریم. در تاریخ 16 آوریل ویدئوی مباحثه آقای مصداقی منتشر می‌شود.

ایشان در آن مصاحبه ادعا می‌کنند که چریکهای فدایی از پیش از انقلاب رهبری خمینی را پذیرفته بودند. آقای توکلی در همان تاریخ، بدون هیچگونه توهینی، ادعای ایشان را رد کرده و از او خواهان مدرک شده‌اند. بعد از آن هم در ایران‌گلوبال بحث در این مورد مشخص ادامه یافت.
پاسخ آقای مصداقی به ایشان، مقاله‌ای بود با فحش و توهین! و بعدا هم ادعا می‌کنند که کیانوش و دیگران این بحث را به این دلیل راه انداخته‌اند که ایشان فرخ نگهدار را مطرح کرده‌اند!!!
نمی‌دانم چرا ایشان که اینهمه دقیق هستند و از دیگران ذکر دقیق تاریخ 50 سال پیش را می‌خواهند، این دقت را در نوشته خود بکار نمی‌برند؟ چطور می‌شود کیانوش توکلی به دلیل انتشار مقاله ایشان در رابطه با نگهدار وارد میدان شده باشد، در صورتی که این مقاله یک روز پس از اظهار نظر کیانوش منتشر شده؟
در نظر داشته باشیم که بحث فرخ نگهدار و بحث پذیرش رهبری خمینی در پیش از انقلاب دو موضوع کاملا متفاوتند. آیا ربط دادن این مسائل به هم، خلط مبحث نیست؟
من معتقد نیستم که باید جلو بحث و نقد را گرفت، بلکه درست برعکس، معتقدم که این بحث‌ها را باید دامن زد ولی زمانی می‌توانیم به نتیجه برسیم که خارج از جو عصبیت و دشنام و اتهام و توهین باشد. در میان مشت و لگد که نمی‌توان صدایی را شنید!
بگذاریم که آقای مصداقی و دیگران، چه موافق و چه مخالف، حرفهای خود را بزنند ولی به شیوه‌ای درست و منطقی. این نتیجه‌گیری هم الزاما پذیرش نظرات یک طرف نیست بلکه روشن شدن نظرها و اندیشه‌هاست.
من خوشحال خواهم شد اگر آقای مصداقی و دیگران به جای افشاگری و مچگیری به نظرات سیاسی افراد بپردازند.
امروز اگر آقای نگهدار بتواند ثابت کند که اصلا در مبارزه مسلحانه شرکت هم کرده و ده تا بانک را زده و 4 نفر را هم کشته و او بوده که مسؤل حمید اشرف بوده و اصلا نوشته‌های بیژن جزنی هم از او بوده! نمی‌تواند نظر مرا درباره موضعگیری‌های امروز او تغییر دهد. من باز هم مواضع او در مقابل رژیم را نخواهم پذیرفت. روشن کردن اینکه فرخ نگهدار در 50 سال پیش چه کرده است، و اینکه آیا چریکها در پیش از انقلاب رهبری خمینی را پذیرفته‌اند یا نه، امروز تنها به درد تاریخ می‌خورد. و تاریخ را نمی‌توان با جدل و اتهام و توهین روشن کرد.
بنابراین من شما و دیگران را دعوت می‌کنم که برای آقای مصداقی روشن کنیم که این شیوه‌ای که در پیش گرفته است، راه به "حقیقت" ندارد و تنها رژیم است که از آن سود می‌برد.
***
تبریزی گرامی، درباره مقاله خانم خاوری هم شما نقطه‌ای را گرفته‌اید و مرتبا تکرار می‌کنید ولی با سیاه و سفید کردن آن. لطفا یک بار دیگر آن بخشی را که نقل می‌کنید، بخوانید و به کلمه "تمامی" دقت کنید. ایشان ننوشته‌اند که زندانیان آن خاطرات را فراموش می‌کنند بلکه نوشته‌اند: "هیچ خاطره ای به تمامی در ذهن بشر بایگانی نمی شود". من این جمله را اینگونه می‌فهمم که بخشی از این خاطرات در ذهن بشر می‌ماند و بخشی دیگر نمی‌ماند.