رفتن به محتوای اصلی

راستی ما چقدر روانشتاس در

راستی ما چقدر روانشتاس در
ناشناس

راستی ما چقدر روانشتاس در اپوزیسیون داشتیم و خبر نداشتیم!
مسئله در حد یک اتهام زنی ارسوی ایرج مصداقی به محسن درزی است و این نیازی به روانشناس و روانکاو ندارد. صرف نظر از جنبه حقوقی مسئله، هرکسی میتواند بفهمد که اتهام رننده قادر باثبات ادعای خود نیست وگرنه شخص ثالثی را که شاهد اعتراف درزی بوده مطرح میکرد و قال فضیه را میکند. این دیگر نیازی به روانشناس و روانشناسی ندارد. بماند که تبیین روانشناسانه فرد تویسنده، هنرمند وسیاسنمدار کاری عبث است و سال هاست که تقش درآمده. جقدر هدایت را تحلیل روانشناختی کردند و باو اسکیزوفرنیک و غیره گفتند ولی ذره ای از ارزش کارهایش کاسته نشد. یا نمونه نیچه را درنظر بگیرید که سال هائی از عمرش را در تیمارستان سپری کرد. تحلیل روانشناختی یک فرد سیاسی هم نقض غرض است و بیش از آنکه روشنگر مسئله باشد آنرا لوث میکند همین مورد اتهام را بگیرید که بنا بتشخبیص بانوی روانشتاس

باید با چند مامور قلچماق تیمارستان بسراغ ایرج مصداقی برویم و او را روانه تیمارستان بکنیم.!
البته میتوان به بررسی روانپریشی های یک جامعه پرداخت که این کاری به افراد مشخص ندارد و صرفا به روانشناسی گروه های اجتماعی مربوط میشود همجون تئوری های یونگ و یا کارهائیکه فانون در نوشته هائی جون "پوست سیاه و صورتک سفید" انجام داده ست. ولی تا جائیکه به مسئله تواب و توابین برمیگردد من تنها یک حرف برای گفتن دارم:
"ننگ بر حکومت فاشیستی جمهوری اسلامی که حرمت انسانی را اینجنین در قربانگاه های خود لگدمال میکند"