رفتن به محتوای اصلی

شعر تازه‌ای از سیدعلی صالحی او را دوباره در تَخار دیده‌اند

شعر تازه‌ای از سیدعلی صالحی او را دوباره در تَخار دیده‌اند
شعر تازه‌ای از سیدعلی صالحی
 
او را دوباره در تَخار دیده‌اند...
 
هی طالب الاَباطیل!
حریفِ بی‌هراس تو منم،
نه دختران شیرخواره‌ای
که به نکاحِ کفتار
نجس کرده‌اید.
 
تا ابد بترسید
احمدشاه نمرده است
این اوست که باز
از بلندی‌های برف و برنو
به زیر می‌آید
تا گُماشته‌های شغال
هرگز به قُلهٔ آسمان نرسند.
 
مونسِ مَرحبا،
مسعود،
نیمی شعر و نیمی فشنگ،
دریای بی‌درنگ،
پنج‌شیرِ پروانه و گُلْعذار
گهواره‌بانِ مردم بی‌مزار...
زودا
از تنگهٔ تَخار برخواهد خاست،
و کوه
در یونیفورم خونینِ او
راه خواهد افتاد.
 
به کابل بگو
ما
خویشاوندانِ خانه‌زادِ نور
هنوز هم
سیاه‌پوشِ همان سردارِ سپیده‌دم‌ایم،
هنوز هم
خورشیدخوانِ هزار و یکی ذره‌ایم،
پنج انگشتِ یک دست و
پنج‌شیرِ یک دره‌ایم.
سید علی صالحی
 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

منبع:
ایرانگلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید