رفتن به محتوای اصلی

ما زجنس ِ نور وُپرده های منتظر ، نشسته ایم

ما زجنس ِ نور وُپرده های منتظر ، نشسته ایم

رضا مقصدی
........................
ما زجنس ِ نور وُپرده های منتظر ، نشسته ایم
////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
هیچ کس
حرفِ تیره ی تبار ِ شبگرفته را به خانه اش نمی بَرَد
پنجره، نیازمند ِ روشنی ست
پرده های منتظر نشسته ، نیز.
باغ هم، چنانکه برگهای زخمدیده گفته اند
عاشق ِ ستاره های نو شکفته اند.
حرفِ تیره ی تبار ِ شبگرفته را به خانه مان ، نمی بریم.
ما زجنس ِ پنجره
ما زجنس نور وُ پرده های منتظر ، نشسته ایم.
باغ ِ بیقرار ِ در درون ِ هسته ایم.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید