به گفته علاءالدین ازوجی قرار است در پنج ماه آینده ۵۶ هزار «واجد شرایط» دیگر شناسایی و به مراکز کاریابی و یا بنگاهها معرفی شوند.
دولت جمهوری اسلامی ایران هدف از اجرای این طرح را «مهارت آموزی» دانشآموختگان عنوان کرده است. منتقدان طرح اما کاهش نرخ بیکاری به صورت کوتاه مدت و تامین نیروی کار ارزان برای بنگاهها را از اهداف اصلی و اعلام نشده این طرح میدانند.
جمعیت ۵ میلیونی بیکاران
مرکز آمار ایران از کاهش نرخ رسمی بیکاری در تابستان امسال خبر داده است. اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس دولت هم تعداد مشاغل ایجاد شده توسط دولت در شش ماه نخست امسال را ۱.۵ میلیون مورد اعلام کرده است.
بهرغم این آمارها همچنان گروه سنی جوانان بیشترین آمار بیکاران را تشکیل میدهد و از هر چهار جوان کمتر از ۳۰ سال حداقل یکنفر بیکار و در جستجوی شغل است.
علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی ایران زمستان سال گذشته با اعلام هشدار نسبت به افزایش شمار بیکاران تحصیل کرده، گفته بود که در آیندهای نزدیک شمار فارغالتحصیلان بیکار به ۴ تا ۵ میلیون نفر خواهد رسید.
در همین راستا نیز دولت حسن روحانی با تدوین و اجرای سیاستهایی تحت عنوان «بستههای اشتغالزایی»، کاهش نرخ بیکاری رسمی را به عنوان یکی از اصلیترین اولویتهای خود اعلام کرده است.
نتایج یک بررسی در سال گذشته نشان میدهد که از هفت میلیون فارغ التحصیل دانشگاهی در ایران ۴.۶ میلیون نفر فعال اقتصادی و ۲.۴ میلیون نفر هم غیرفعالاند.
برپایه این گزارش ۳.۷ میلیون دانشآموخته دانشگاهها تا پایان سال گذشته شاغل و ۹۰۰ نفر بیکار بودهاند. همچنین ۲.۴ میلیون نفر دیگر نیز جویای کار نیستند.
حال اگر فرض را بر این بگذاریم که سالانه یک میلیون دانشآموخته دیگر به این جمع اضافه شده و دو سوم آنان به بازار کار وارد شدهاند، شمار فارغالتحصیلان جویای شغل به حدود یک میلیون و ۶۵۰ هزار نفر رسیده است.
مرکز آمار ایران جمعیت بیکاران بهار امسال را سه میلیون و ۳۶۶ هزار نفر اعلام کرد. ابوالحسن فیروزآبادی معاون وزیر کار گفته است که ۴۰ درصد بیکاران را فارغ التحصیلان دانشگاهی تشکیل میدهند، یعنی حدود یک میلیون و ۴۰۰ هزار نفر.
آماری که البته چندان هم با واقعیت همسان نیست. حتی گفتههای وزیر کار نیز بیانگر نادرست بودن نرخ بیکاری رسمی فارغالتحصیلان است. ربیعی تعداد دانشآموختگان بیکار را ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار اعلام کرده است.
بیکاران «دانشگاهی» از کجا میآیند؟
تحلیلگران بازار کار و اقتصاد ایران فارغالتحصیلان بیکار را پیامد «رشد قارچگونه مراکز آموزش عالی»، «پذیرش بدون برنامه دانشجو» و البته «ناکارآمدی نظام آموزش عالی» و «عدم مهارت آموزی دانشجویان» عنوان میکنند. مدافعان اجرای طرح کارورزی هم از همین زاویه اجرای آن را «ضروری» و «به نفع دانشگاه و صنعت» میدانند.
حالا برای روشنتر شدن واقعیت به گفتههای احمد میدری معاون وزیر کار توجه کنید:
او ۲۶ مهر امسال گفت که ۶۰ درصد دانشآموختگان دانشگاهی از دهکهای پردرآمد جامعه هستند. به گفته میدری این گروه از فارغالتحصیلان در مدارس غیرانتفاعی درس خواندهاند.
او گفت که این نتایج در حین بررسی وضعیت دانشجویان دانشگاههای علامه طباطبایی و بهشتی تهران به دست آمده است.
سوی دیگر سخنان معاون وزیر کار ایران اما شمار بازماندگان از تحصیل و یا دانشآموزانی که برای ادامه تحصیل با مشکل روبرو هستند، است. به گفته او ۳۵۰ هزار کودک بازمانده از تحصیل به صورت رسمی شناسایی شدهاند.
میدری فقر اقتصادی و ناتوانی مالی را دلیل اصلی عدم تحصیل نیمی از این کودکان دانست و گفت که «نیمی از این کودکان تحت پوشش سازمان بهزیستی یا کمیته امداد هستند». او در باره نیم دیگری از این گروه از کودکان که بر اساس آمار نهادهای غیردولتی جمعیتشان به نیم میلیون نفر میرسد، توضیحی ارائه نکرد.
گزارش نهادهای دولتی نشان میدهد که استانهای سیستان و بلوچستان، خوزستان و کردستان دارای بیشترین آمار کودکان بازمانده از تحصیل هستند. به گفته علیم یارمحمدی نماینده زاهدان در مجلس شورای اسلامی بیش از یک سوم این کودکان در سیستان و بلوچستان زندگی میکنند.
شمار کودکان بازمانده از تحصیل در این استان ۱۲۰ هزار نفر اعلام شده است. مقامهای استانی خوزستان نیز از زندگی دستکم ۹۰ هزار کودک بازمانده از تحصیل در این استان خبر میدهند.
یارمحمدی در اظهار نظر دیگری گفته است که از هر ۱۰۰ هزار دانشآموز در جنوب سیستان و بلوچستان، هفت نفر موفق به پایان تحصیلات میشوند. او فقر اقتصادی و پائین بودن سرانه آموزشی را از دلایل اصلی این وضعیت عنوان کرده است.
کاهش سهم آموزش؛ فقر نسلی
حالا شاید راحتتر بتوان تصویری از «گروه هدف» کارورزی و بسته اشغال دولت روحانی به دست آورد. گروهی که یا از تحصیل بازماندهاند و حالا باید تحت عنوان دورههای آموزش کوتاه مدت به بنگاهها سپرده شوند و یا گروهی که با مشقت به دانشگاه رسیدهاند تا شاید گرهی از مشکل «فقر خانوادگی» باز کنند، اما نه رابطهای دارند برای دستیابی به شغل و نه بدون شغل امکان معاش و ادامه حیات.
گروه هدف کارورزی به صورت مشخص همان گروه دانشجویان و دانشآموختگانی است که از «دهکهای کم درآمد» و بدون «مدارس غیرانتفاعی» از هفتخوان نظام پذیرش دانشجو عبور کرده و در حال در جستجوی کار. گرفتار شدگان در تله فقر نسلی که با افزایش هزینه زندگی ناچارند از هزینههای آموزش و تحصیل بکاهند.
برپایه گزارش مرکز آمار ایران دهک درآمدی دهم – که بیشترین درآمد سالانه را دارد- سالانه حداقل ۵۰ برابر دهک نخست برای آموزش هزینه میکند. سهم آموزش در سبد هزینه خانوارهای دهک نخست چهل هزار تومان در سال است و سهم دهک درآمدی دهم حداقل ۲ میلیون تومان.
این گزارش نشان میدهد که سهم آموزش در سبد هزینه خانوارها در سال گذشته به کمتر از ۲ درصد کاهش یافته است. روندی که البته از یک دهه قبل آغاز شده و با شتاب گرفتن روند خصوصی سازی آموزش و پرورش بیش از پیش کاهش مییابد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید