رفتن به محتوای اصلی

آمریکا با “ملت ایران” مذاکره خواهد کرد!

آمریکا با “ملت ایران” مذاکره خواهد کرد!

اشاره: برای کسانی که نگران شروع مذاکره آمریکا با رژیم نامشروع ایران هستند، این بشارت که این مذاکرات پا نمی گیرند و دولت آمریکا به زودی ناگزیر می شود گفتمان سنتی دیپلماسی با دولتها را دچار تغییر کند و با ملت ایران مذاکرات دیپلماتیک را آغاز کند! این تغییر از جنس همان سیاست تغییر آقای اوباما خواهد بود که دیروز برای بسترسازی داخلی و جهانی به سمت تغییرات بهتر، جایزه صلح نوبل را به وی اعطا کردند.

نوبل اوباما؛ جایزه ای برای کارهای آینده!

به گمان من، اعطای جایزه صلح نوبل به آقای اوباما، اعطای یک جایزه پیشاپیش برای اقداماتی است که او به سمت آن حرکت بزرگی را آغاز کرده و تاکنون توانسته بسترها و گیش نیازهای اجرای آن را در مدت کوتاه ریاست جمهوریش فراهم کند؛ "تغییر"!

تا همین حالا مهمترین اقدام باراک اوباما، فراهم نمودن زمینه های "تغییر" در مناسبات جهانی و رفتن به سوی صلح جهانی و استارت گفتگو با حکومتهای پرخاشگر جهان مثل جمهوری اسلامی ایران بوده است. بنابراین آقای اوباما مستحق جایزه صلح نوبل هست، زیرا تا همین جا اقدام دولت او به طور غیرمستقیم چهره واقعی حکومتهای منزوی مثل ایران را نمایان کرده و از این حقیقت پرده برداشته که رپیم های نامشروع، یا اهل مذاکره نیستند و یا برای غلبه بر بحران مشروعیت خود، به امتیازدهی و حقارت تن می دهند. اما آقای اوباما برای نشان دادن شایستگی دریافت جایزه نوبل صلح، تازه باید دست به کار شود و آن کارهای بزرگی را شروع کند که برندگان صلح نوبل، بعد از انجامشان این جایزه جهانی را کسب می کنند! آقای اوباما تازه باید به طور عملی شروع کند و اینجاست که کار او سخت می شود. در واقع او پیشاپیش جایزه انجام کاری را گرفته که بسیار دشوار است، ولی جای امیدواری زیادی هم وجود دارد که از عهده آن کار بزرگ برآید.

مذاکره رژیم ایران با دولت آمریکا "پا" نمی گیرد!

برخی از تحول خواهان و مردم، "نگران!" مذاکره دولت آقای اوباما با حکومت استبدادی ایران و احتمال قربانی شدن منافع ملی ایرانیان در این روند هستند. عده ای بدرستی گمان می کنند مقامات ایران، برای بقای خود از حراج کردن امتیازاتی که جزو سرمایه های ملی ایران است، دریغ نخواهند کرد و همانطور که دریای خزر را با موضعی خفت بار به روسها واگذار کردند تا حمایت روسیه را مطالبه کنند، ممکن است این بار هم بخش دیگری از منافع ملی ما را در مصالحه حقارت بارشان با دولتهای اروپایی یا آمریکا از دست بدهند. برخی نیز گمان می کنند ممکن است بعد از این مصالحه، "حقوق بشر" مردم ایران مورد معامله حکومت استبدادی ایران با آمریکا قرار بگیرد و مثلا" دولت آمریکا تعهد بدهد درباره نقض حقوق بشر در ایران اعتراضی نکند و در عوض برنامه هسته ای ایران را تعطیل کند. آنها لیبی یا عربستان را مثال می زنند که در گذشته های دورتری چنین امتیازهایی را گرفته اند.

راستش همه اینها فقط "احتمالاتی" هستند که امکان وقوعشان بستگی به این دارد که اصلا" مذاکره میان دولت آمریکا با حکومت استبدادی ایران "پا" بگیرد! می خواهم این نکته را با اطمینان قلبی بیان کنم که هیچ مذاکره ای میان ایران و آمریکا پا نخواهد گرفت، مگر آنکه طرف ایرانی "تغییر" کند! همنطور که طرف آمریکایی بعد از روی کار آمدن دولت جانشین آقای بوش، عملا" تغییر کرده است. حکومت ایران باید "تغییر" کند، یعنی دست از حمایت از تروریسم، دخالت در امور کشورها و دامن زدن به جو دشمنی و کینه توزی ها بردارد، آقای خامنه ای باید ترجیع بند "دشمن دشمن" را فراموش کند و بخصوص آرزوی تولید سوخت اتمی و هسته ای شدن را از یاد ببرد. چه کسی حاضر است ادعا کند رژیم تهران، که بنای آن بر دشمنی موهوم با دشمنانی موهوم است، دست از این چیزها بردارد و براستی تغییر کند؟ و اگر تا به آن اندازه تغییر کند، چه پاسخی برای اقشار سنتی طرفدار مبارزه با استکبار(!) خواهد داشت؟ یادتان باشد داریم از مذاکره و تغییر حکومتی سخن می گوییم که حتی قادر به گفتگو با اعضای درون خانواده اش هم نیست و به گفته آقای خامنه ای ، در یک "بگومگوی خانوادگی!" صدها نفر را می کشد و زندانی و شکنجه می کند! آیا پا گرفتن مذاکره با چنین حکومتی شدنی است؟

بنابراین رژیم تهران تنها یک راه دارد و آن کوتاه آمدن کامل از تمام خواسته ها و شعارهای قبلی خود است! اگر فرض کنیم چنان درایت و شعوری در مسئولان سیاسی نظام پیدا شود تازه در گام بعد، دولت آمریکا و کشورهای جهان محال است از مبحث حقوق بشر در ایران چشم پوشی کنند. آقای اوباما به محض اعلام خبر اعطای جایزه صلح بنیاد نوبل به او، این جایزه را به "ندا" و رهبر محبوس مردم برمه تقدیم کرد و نشان داد برای او دموکراسی و حقوق بشر، چیز کم اهمیتی نیست و او کسی نیست که نقض حقوق بشر در ایران را نادیده بگیرد.

حالا بیایید فرض کنیم حاکمان ایران تا اینجای مذاکرات هم طاقت بیاورند و پیش بیایند و تن به همه این تقاضاهای معقول جهانیان بدهند، در آن صورت (که البته محال است) واقعا" چه کسی بیشتر از ملت ایران از نتیجه این مذاکرات سود خواهد برد؟ اگر آمریکا بتواند حاکمان ایران را به تمکین خواسته های مردم مجبور کند، همان آرزویی که سالهاست بدنبال آن هستیم، خودبخود تحقق یافته و این اصلا" نگران کننده نیست. بلکه بر عکس ما باید با تشویق هرگونه مذاکرات، نهایتا" حاکمیت مستبد ایران را وادار کنیم پای میزهای مذاکره بنشیند تا خوی مذاکره ناپذیر و خردگریز خود را عریان کند و جهانیان بفهمند ما با چه موجوداتی سر و کار داشته ایم و داریم؟ "مذاکره" و گفتگوی منطقی، ابزاری نیست که این حاکمان بتوانند با آن به ادامه حکومت نامشروع خود امید ببندند. برای همین هم از زیر مذاکرات شانه خالی می کنند، وقت کشی می کنند و حوصله دنیا را سر برده اند. ما به اصلی بنام "مذاکره" بها می دهیم، در عین حال پیش بینی منطقی هم می کنیم که چنین حکومتی، اهل مذاکره نیست و نهایت شعاری که درباره مذاکره می دهد، تلاش مذبوحانه ای برای خرید زمان و وقت کشی است. ناگفته پیداست اگر رژیم تهران اهل گفتگو بود و به روشها و استانداردهای مذاکره و تعامل و گفتگو پایبندی داشت، ساده ترین سئوال شهروندان خود "رأی من کجاست؟" را با گلوله و شکنجه و تجاوزهای جنسی پاسخ نمی داد. بنابراین مذاکره دولت آمریکا با مقامات ایران را تشویق می کنیم اما پیشاپیش به بی حاصلی و شکست این مذاکرات معتقدیم. براستی چه چیزی بهتر از شکست حتمی این مذاکرات یا خفت پذیری و باج دهی مقامات رژیم تهران می تواند حقانیت و مظلومیت شهروندان به گروگان گرفته شده توسط این نظام ضدمردمی را در جهان اثبات نماید؟

راه تازه؛ دیپلماسی با "ملت"؛ بی توجهی به دولت نامشروع!

دولت آقای اوباما به زودی به ابعاد تازه ای از این واقعیت خواهد رسید که مردم ایران، شخصیت و پرنسیپ سیاسی متفاوتی از حاکمان ایران دارند. باراک اوباما به زودی چهره واقعی تری از مقامات تهران را دور میز مذاکره تجربه خواهد کرد و شاید زودتر از آنچه تصورش را بکنیم از دروغگویی، بی تعهدی و سیاست فرسایش زمان توسط حاکمان ایران خسته خواهد شد. از سوی دیگر اوباما هنوز هم چنانچه بارها گفته اوضاع داخلی ایران را "رصد" می کند و رفتارهای مردم ما را برای احقاق حقوق خود دنبال می کند.

دیری نخواهد پایید که آقای اوباما به این نتیجه خواهد رسید که صدای ملت ایران را بی واسطه دولت نامشروع اسلامی باید بشنود. تا همین جا هم جهانیان، میان صدای ملت ایران با حاکمان غاصب این سرزمی، چنان دوگانگی و شکاف عمیقی دیده اند که جای تأمل جدی دارد. به اعتقاد من درست همان جاست که جلوه دیگری از "تغییر" در نظام سیاسی جهان رخ خواهد نمود و ضروری خواهد شد؛ "مذاکره مستقیم دیپلماسی با یک ملت!"

مذاکره با ملتی که تحت سیطره یک دولت دیکتاتوری قرار دارد و به رغم حاکمان غاصب کشورش، نه بمب اتمی و سلاحهای کشتار جمعی می خواهد، نه طرفدار دخالت و ماجراجویی در کشورهای دیگر است، نه حامی گروههای تروریستی است و نه گفتمان "محو اسرائیل" و گفتمان "مرگ بر این و آن" را نمایندگی می کند. ملتی که توسط گروهی دیکتاتور به گروگان گرفته شده و با اینکه فرزندانش را می کشند، بدون توسل به خشونت و مقابله به مثل، حاکمان را دچار جنون و افسردگی کرده است.

برداشت شخصی من این است که آقای اوباما ناگزیر به سمت "تغییر در شیوه گفتمان دیپلماسی جهانی" خواهد رفت و برای نخستین بار، با یک "ملت" مذاکرات دیپلماتیک را برقرار خواهد کرد. این کریدور تازه، راهی نوین خواهد گشود تا مردم به ستوه آمده ایران و سایر کشورهای دیگر نظیر برمه "طرف گفتگوی دیپلماتیک" و مذاکرات جهانی باشند و بدین ترتیب، دولتهای دیکتاتور و نامشروع از نقشه دیپلماسی جهانی حذف شوند و از سوی جهانیان منزوی تر شوند.

وقتی طرف دیپلماسی ملت ایران ( و نه دولت کودتایی) باشند، کشورهای دنیا تصویر دقیق تری از مردم ایران به عنوان ملتی صلح دوست(نه تروریست) و اهل گفتگو (نه اهل جنگ) خواهند دید که اگر به حق انتخاب خود دست یابند، هر کسی که منتخب واقعی و برآمده حقیقی این ملت بزرگ باشد، جرأت نمی کند مثل احمدی نژاد به دنیا چنگ و دندان نشان بدهد و یا مانند آقای خامنه ای، از کشورهای دنیا "دشمنان موهومی" بسازد که همواره آماده دشمنی و توطئه اند! منتخب چنین ملتی اجازه نمی یابد به ماجراجویی در ونزوئلا و لبنان و فلسطین برود یا تأسیسات مخفی اتمی در کشور بنا کند.

اگر دولت آمریکا به نمایندگان مردم بزرگ ایران گوش کند، صدای مترقی و متمدن این ملت را خواهد شنید که برای ساختن دنیایی بهتر تلاش می کند. و اگر پای میز مذاکره با حاکمان نامشروع این سرزمین بنشیند، خیلی زود از گفتگو با جماعتی خونریز، دروغگو و شارلاتان خسته می شود و البته جهانیان فکر جدی تری برای مقابله با این حاکمان جنگ طلب و آرزوهای اتمی شان خواهند کرد. نتیجه اما هرچه که باشد، به زیان ملت ایران نخواهد بود. تردید نکنید.

فرصت نوشتن / روزنوشته های بابک داد

http://www.babakdad.blogspot.com

بابک داد

babakdad@hotmail.com

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
وبلاگ بابک داد

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید