رفتن به محتوای اصلی

تحلیلگران سیاسی اپوزیسیون

تحلیلگران سیاسی اپوزیسیون

آقای ناصر مستشار چندی پیش و پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران مطلبی در مورد تحلیلگران اپوزیسیون (منظور خارج از کشور است) در 30 سال گذشته، نوشتند. در آن مطلب ایشان به عدم توانایی این تحلیلگران، منجمله خودشان، در داشتن تحلیل درست از شرایط ایران در 30 ساله گذشته اعتراف کردند. در پی کامنت من، ایشان توجیهاتی را ارائه کردند که این مطلب پاسخی به توجیهات ایشان است.

1. ایشان گفتن که: "پیش بینی سیاسی اجتماعی علوم نظری است و می تواند که دقیق نباشد و درست از آب در نیاید". خوب این نکته عجیبی نیست. اما 30 سال تحلیل اشتباه؟! تحلیل قبل از انتخابات و وضعیت بعد از انتخابات در ایران گویای توانایی این تحلیلگران است. قبل از انتخابات، بدون داشتن شناخت درست از مردم ایران بر طبل تحریم میکوبیدند و حامیان شرکت در انتخابات را متهم به همکاری با رژیم میکردند، درست مثل تحلیلهای نخ نما شده 30 سال گذشته. بعد از انتخابات اما، با حضور میلیونی مردم در خیابانها و فریاد "رای من کجاست؟"، مردم را تحسین کردند و برای آنان کف زدند! سوال ساده این است که در 30 سال گذشته کدام تحلیل شما نه درست، که پیش کش، نه نزدیک به درست، آنهم پیش کش، حتی دور از درست بوده است؟! 30 سال است که تحلیلگران این اپوزیسیون هر شش ماه یا یک سال و یا با نزدیک شدن به هر انتخابات مجلس یا ریاست جمهوری در این کشور؛ تحلیل و قول سرنگونی داد، چه ساده لوحانه!

2. از قول آقای زید آبادی گفته اند که، "موسوی کاندید نظام است". نمیدانیم، اما اگر بگوییم شاید، بلافاصله سوال اینجاست که، کدام نظام؟! نظام ولی فقیه (یا بقول شما وقیح) و همکاران کودتاگر او (که البته امروز بعد از انتخابات و حرکت میلیونی مردم در مقابل آنان، فرض را بر این میگذاریم که معنای "نظام" برای آقای زید آبادی تغییر کرده است!)، و یا نیمه دیگر این نظام که امروز هم مردم ما را بخوبی میشناسد و خواسته های آنان را می بیند (چیزی که این باصطلاح تحلیلگران اپوزیسیون حتا تا همین 2 هفته پیش قبل از انتخابات نه می شناخت و نه می دید)،و هم شرایط منطقه ای و بین المللی را درک می کند. آقای زید آبادی باید توضیح دهند که از کدام نظام صحبت می کنند؛ نظامی که کودتاچیان آن را نمایندگی می کنند و یا نظامی که من، مردم ایران و دنیای خارج از این کشور میبیند و میشناسد و امروز در مقابل آن نظام اول ایستاده است. حال اگر آقای زید آبادی اصرار داشته باشند که این دو دسته در واقع یکی هستند؛ باید سوالاتی زیادی را پاسخ دهند. نتیجه شنیده شدن صدای مردم ایران توسط دنیای خارج برای جمهوری اسلامی چه خواهد بود؟ آیا جمهوری اسلامی خواهان شنیده شدن این صدا توسط دنیای خارج بوده است یا نه؟ آیا این بنفع جمهوری اسلامی بوده است و یا به زیان آن؟ آیا نظام جمهوری اسلامی خواهان ضرب و شتم، زندان، شکنجه و کشتار جوانان این کشور در مقابل چشمان مردم و دولتهای جهانی بوده است؟!

فکر میکنم آقای زید آبادی؛ اشتباه کردنده اند.

3. نوشته اند که: "پس از سخنرانی آیت الله خامنه ائی در نماز جمعه امروز 19 یونی که وی شمشیر تهدید را از رو بسته بود، دیگر هیچ شانسی برای نجات آرای ریخته شده مردم به صندوق ها در روز 22 خرداد نماند . به عبارت دیگر خامنه ائی همه راههای مسالمت جویانه را برای رضایت آقایان موسوی و کروبی بست. تقاضای ابطال انتخابات وبرگزاری دوباره آن را نیز باید به فراموشی سپرد."

و باز هم اشتباه همیشگی؛ آقای خامنه ای دیگر خامنه ای 20 سال گذشته نیست، پیر مرد ضعیف و فرتوتی است که در مقابل مردم شکسته و تمام شده است؛ شعار ها را که حداقل میشنوید! دیگر اهمیتی ندارد که آقای خامنه ای و یا شورای دست نشانده نگهبانش چه می گویند؛ مشروعیت کاذب این سالها شکسته شد. حالا بلافاصله عده ای ممکن است که بگویند، عجب ادعایی می کنم و اینکه نیروهای نظامی امنیتی الظاهر حرکات مردم در خیابانها را--به فرمان همین رهبر، سرکوب و آرامش را به خیابانها برگردانده اند—فکر میکنم اشتباه همینجاست که تصور میکنند که خامنه ای این پیر مرد ناتوان داور بازی بوده است و سوت پایان این بازی را به نفع یک طرف به صدا در آورده و بازی خاتمه یافته است! در 30 سال گذشته اینگونه نگاه و تحلیل شرایط؛ مشکل اصلی تحلیلگران اپوزیسیون بوده است.

خوب، آقای مستشار! اینجاست که آن قدرت تحلیل و نگاه نظری به مسائل سیاسی و اجتماعی باید به کمک آید. شما نیز، به استناد سخنرانی آقای خامنه ای و شمشیر زنگ زده ایشان که از رو بسته اند، سوت پایان بازی را بنفع این آقا، احمدی نژاد، و کودتاچیانشان بصدا در آوردید. نظرم این است که شما داور خوبی نیستید.

امروز، این فقط دو نفر بنام آقای موسوی و کروبی نیستند که باید تصمیم بگیرند که چکار کنند، کنار بیایند و سازش کنند و یا مقاومت؛ این بخش بزرگی از ماشین سیاسی جمهوری اسلامی است که خطرات در کمین کشور و مردم را دیده است. خطراتی که امروز پتنسیال نه تنها مرگ سیاسی بلکه مرگ فیزیکی این بخش را هم بهمراه دارد؛ اگر از مردم فاصله بگیرند! نتیجتا، آقای موسوی و کروبی و دیگر همراهان و همفکران سیاسی آنان توان ریسک دور شدن از مردم را ندارند؛ حتی برای منافع خودشان!

دعوای موسوی، کروبی، همراهان سیاسی آنان و جنبش سبز مردم ایران با دسته کودتا گر رهبر جمهوری اسلامی؛ دعوایست جدی، تمام که نشده هیچ؛ تازه شروع شده است!

پس نوشت: تاریخ این مطلب به هفته های اول بعد از انتخابات برمیگردد. بعد از آن اتفاقات زیادی رخ داده است که در این مطلب اشاره ای به آنان نشده است.

The Islamic Republic of Iran, when it miscalculates its people desire, has made its biggest mistake in its 30 years history. Now that that happened and the world has heard the young Iranian voice; the autocratic regime has limited options.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید