رفتن به محتوای اصلی

چه باید کرد

چه باید کرد
برگردان:
ب. افشار

توضیح از آ.ائلیار:

«در ادامه موضوع« اهداف بلند مدت و کوتاه مدت جنبش آذربایجان»، نظریات مختلف تعدادی از علاقمندان را انعکاس دادیم. اکنون نظریات «چنگیز گوی تورک» را در تکمیل آن اندیشه ها میخوانیم. از علاقمندان تقاضا میکنم ، به ویژه از عزیزانی که در مسایل « جنبشها ، فدرالیسم، استقلال یا چه باید کرد» صاحب نظر هستند، اندیشه های خود را با خوانندگان ما در میان بگذارند. من میکوشم نخست نظریات علاقمندان را منعکس کنم ، در پایان این بحثها اندیشه های پیشنهادی خود را توضیح خواهم داد. دوستانی که برای اینجانب مطلب میفرستند لطفاً قید کنند موافق انتشار مطلبشان هستند یا نه. دیگر اینکه ، ما فقط از راه دیالوگ و گفت و گو میتوانیم به راحلهای انسانی برسیم. مشکل ما به همه تعلق دارد و راحل آن هم به همه مربوط میشود. حرکتهای درست یا نادرست آینده نیز باز از آن همهء ماست. پس منطقی ست که مسئله گفت و گو را با اهمیت تلقی کنیم. اگر نقد متینی در باره این نوشته دریافت شود منعکس خواهد شد. از عزیزانی که در پیش بردن این بحثها مرا یاری میکنند نهایت تشکر را دارم. آ.ائلیار»

 

موضوع بسیار مهمی را در دستور کار قرار داده اید، صحبت هایی که پیرامون این موضوع میشود به حد کافی مورد قبول من است، من فکر میکنم که این مباحثات به حد کافی در انکشاف حرکت ملی آذربایجان تاثیر گذار خواهد بود. در جواب سئوال " چه باید کرد" قبل از هر چیز باید به ماهیت حرکت ملی آذربایجان دقت کرد، حرکت ملی آذربایجان چیست ، این حرکت حامل کدام اهداف است و به کدامین سو میرود. اگر ما این را معین کنیم و ماهیت آنرا ( حرکت ملی آذربایجان) به تمامی مشخص کنیم، زمینه های جدی راه کارهای خودمان را حاضر کرده ایم. جنبش ملی آذربایجان یک پروسه در حال رشد است،

زمان درازی است که ادامه دارد، طی این زمان میتوان گفت که خطوط آن معیین شده است، از کجا آغاز گشته و به کدامین سو میرود ، بدون آنکه بخواهیم استراتژی های مختلف را در دستور کار و مورد ارزیابی قرار دهیم ؛ اگر از یک ارزیابی عمومی حرکت کنیم ، جنبش ملی آذربایجان در جنوب آذربایجان ، مبارزه ای برای دستیابی به حقوق ملی و دولت ملی تورک آذربایجان است، اگر دقت کنید اینجا صحبت از برپایی حکومت و دولت ملی است ؛ یعنی در اینجا مشخصه اصلی حرکت ملی آذربایجان بر پا کننده گی آن است. هر از چند گاهی سعی میکنند که نیرو و پتانسیل ما را تنها به عنوان نیروی سرنگون کننده رژیمها و یا سرنگون کننده رژیم کنونی نشان دهند. و ما هم متاسفانه در دام می افتیم .

ما خود را نباید تنها به عنوان نیروی برانداز نگاه کنیم وامکان ندهیم که به ما تنها بعنون کسانی که قادر به محو رژیم هستند، در خارج آن قادر به هیچ کاری نیستند، ویا نباید بکنند[باشند] ؛ نگاه بکنند. شکی نیست که ما برای برپایی یک ساختار [نوین]مجبور به ویران کردن ساختار کهنه هستیم و این طبیعی است. این که این ساختار کهنه از چه[چیز] عبارت است بعدا [به آن ]خواهیم پرداخت. موضوع اساسی آمادگی و تمام کردن نقشه های برپایی است، ما هر نامی که بر این ساختار میگذاریم و از چه زاویه بدان نگاه میکنیم در درجه اول برای برپایی آن نیاز به یک نقشه و برنامه داریم . این برنامه چیست ؟ این برنامه نظریه حرکت ملی آذربایجان است. بدون شک حرکت ملی آذربایجان در صاحه نظری در طی بیست سال اخیر پیشرفته های بسیاری نموده است ، اما این به معنای تکمیل شدن تمام کمال نظریه نیست. برای تکمیل آن اولین وظیفه در راستای حرکت ملی ارزیابی تلاش های نظری بعنوان ثروت ملی و رفع نقصانهای 200 سال گذشته است. حوادث خرداد 2006 بر همگان آشکار است، در خرداد ماه حرکت بزرگ توده ای انجام شد، این قیام توده ای همزمان با نکات مثبت ؛ جنبه های ضعیف ما را هم به نمایش گذاشت. نقصانهای ما عبارت از آن بود که ما از تبدیل این حرکت به یک رویداد سیاسی جدی ناتوان شدیم ؛ از معرفی آن در افکار عمومی جهانی عاجز ماندیم. جلب توجه جهانی به حرکت ملی آذربایجان میتوانست خدمات جدی نصیب این حرکت سازد. اینجا ما با یک مشکل بسیار جدی مواجه هستیم. ما هنوز نتوانسته ایم اذهان عمومی جهانی را مورد خطاب قرار دهیم ، این مسئله میتوانست از طریق تبلیغات و رسانه های عمومی عملی شود؛ چیزی که خارج از امکانات ما قرار داشت. در کنار این خصوصا در زمان اخیر می بینم که در حرکت ملی آذربایجان گسستهای هم می تواند بوجود آید که زمینه های سردرگمی مردم را فراهم بیاورد. این مسئله را بویژه در طی یک سال اخیر در حرکت ملی آذربایجان آشکارا مشاهده میکنیم ؛ باید گفت که اینجا یک مشکل وجود دارد ؛ این مشکل محض[مشخصاً] عبارت از این است که حرکت ملی آذربایجان هنوز نمیتواند بطور جدی توده را از یک زبان واحد مورد خطاب قرار دهد. به دیگر سخن تعدد دایره های گوناگون که هر یک به زبان خود توده را مورد خطاب قرار میدهند در مردم سردرگمی ایجاد میکند. در این میان اصلی ترین وظیفه ما بطور محض[مشخص] عبارت از این است که نیروی حرکت ملی آزربایجان و پتانسیل آنرا در یک تشکیلات مرکزی متشکل کرده و ادامه دهیم .

البته این پروسه در یکی دو روز نمیتواند به واقعیت بپیوندد ؛ وقتی از تشکیلات واحد و مرکزی سخن میگوییم این تشکیلات محصول پروسه دراز مدت خواهد بود ؛ در این میان برخی از تشکیلاتها نیرومند تر شده و برخی نیروهای خود را از دست داده و به تاریخ خواهند پیوست، یا تشکیلاتهای در هم ادغام خواهند شد ، نهایت اینکه ما قادر به ایجاد یک تشکیلات مرکزی خواهیم شد. زمان ایجاد این تشکیلات مرکزی ، بطور کلی در حرکت ملی آذربایجان [به]پروسه متشکل شدن رسیده است ؛ چه بسا که دیر هم شده است . چون که خارج از اراده ما شرط ها[شرایط] در منطقه در حال تغییر است. اگر این شرطها در منطقه تغییر کنند و ما چه از زاویه نظری و چه از زاویه تشکیلاتی آمادگی مقابله با آن را نداشته باشیم و به نیروی جدی سیاسی تبدیل نشویم ، آنوقت نیروها ی ما ، نیروی غیر قابل کنترل و یا بعنوان نیروی سرنگون کنند ارزیابی شده و به دیگر سخن در خدمت نیروهای دیگر به عنوان نیروی سرنگون کننده در خواهیم آمد. اینها ( ایجاد تشکیلات مرکزی) در این مرحله ضرورتهای عملی ما را تشکیل میدهند در کنار آن وقتی از تشکیلات صحبت میکنیم صحبت از تشکیل آن تنها در جنوب آذربایجان و یا خارج از آن به نظر من درست نیست ، ما ناگزیر از بسیج نیروها و پتانسیل تمامی آذربایجان هستیم.

ما در برپایی یک بنای نو مجبور از درهم ریختن ساختار کهنه نیز هستیم که آن را نمیخواهیم و از آن امنتاع میکنیم ؛ در این میان ناگزیر از تعریف درست این ساختار کهنه هم هستیم و نیروی برانداز خود را هم محض[بویژه] به محو آن ساختار باید هدایت کنیم . هر از چند گاهی ما را به تعجیل وا داشته و میخواهند که از ما به عنوان یک نیروی برانداز برای تغییر رژیم استفاده کنند. و میگویند اگر شما نیایید این رژیم نخواهد رفت ؛ اینها همگی درست. اما حرکت ملی آذربایجان میخواهد برای خود یک بنای پی افکند به دیگر سخن در پی ریزی این بنا از میان برداشتن بنای کهنه لازم است . اما برای ما از میان برداشتن یک جزءاین بنا (یعنی رژیم ) کافی نخواهد بود، رژیم محصول این دولت است ، رژیم جمهوری اسلامی محصول این دولت است، محصول ایدئولوژی ایران است همانگونه رژیم سلطنتی محصول ایدئولوژی ایران بود. رژیم منفور کنونی هم محصول ایدئولوژی دولت ایران است. به بیان دیگر ما نباید نیروی برانداز خود را تنها صرف تغییر رژیم کنیم. ما اگر بنا باشد برای ایجاد بنایی ؛ ساختمانی کهنه را ویران کنیم نام این این ساختار و بنا ی کهنه دولت ایران و اندیشه دولت ایران است. ما باید نیروی خود را تنها در این راستا به کار گیریم. در این میان برای به انحراف کشاندن ما و حرکت ملی آذربایجان از این راه نیروهایی نیز وجود دارند. ما هر زمان گفتار و کردار این نیروها را مشاهده کرده ایم ؛ اما ما با نیروها و اندیشه های تازه بویژه در زمینه نظری هم مواجه هستیم ، باید دقت داشت و در دام این طرزفکرها نیافتاد. در زمان اخیر با اصرار و تاکید میخواهند به ما دیکته کنند که از اندیشه تورک آذربایجان دست کشیده و تورک ایران را در دستور کار قرار دهیم. آنان نظرات خود را هر روزه در پوشش کلمات زیبا میخواهند به ما دیکته بکنند ، هدف از این کار چیست ؟ نیروهایی وجود دارند که خواهان حفظ شرایط موجود (اشتاتوس کوئو) هستند، سعی بر این دارند که حرکت سیاسی شده و اندیشه وتصور ملت ، آذربایجان وطنی را به مبارزه شهروندی در چارچوب ایران محدود کنند. و بدین وسیله بار دیگر مفهوم ایرانییت را در ذهن فعالین ملی و خلق آذربایجان رواج دهند . همانگونکه که گقتم حرکتی ملی آذربایجان یک روند تکاملی را طی میکنند و باید این تله ها و مانع ها را از راه خود بردارد.

ترجمه از تورکی آذربایجانی

ب. افشار

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید