رفتن به محتوای اصلی

«تایم» و فریادهای یک ملت غمگین

«تایم» و فریادهای یک ملت غمگین

بلاخره رای گیری مجله تایم برای انتخاب تایثرگذارترین شخصیتهای سال ۲٠١٠ میلادی بطور رسمی و با پیروزی قاطع مهندس موسوی بر ۲٠٠ شخصیت فرهنگی، ورزشی و سیاسی پایان یافت. بنابر برخی آمار ارائه شده آقای موسوی با اختلاف بیش از ۴٠٠ هزار رای با نفر قبل از خود، به ١,000,228 رای در نظر سنجی مجله تایم رسید. در بسیاری از سایت ها و وبلاگ های هوادار آقای موسوی، این نتیجه را کلا به حساب تلاش و پشتکار سبزها گذاشتند. بنده البته نه به حزب و گروهی خاص تعلق دارم و نه قصدم پشتیبانی از شخصی خاص است. اما مطمئنم همان قدر که سبزهائی که رای دادند خوشحال هستند، آن عده ای هم که سبز نبودند و رای دادند و حتی آنها که رای ندادند اکنون خوشحالند.

این رای گیری، و این پیروزی، جدای از تفاسیری که سبزها از آن کردند و به کرات در این روزها در سایتها و وبلاگهایشان نوشته اند، برای بنده از زوایای دیگری مورد توجه است. در ذیل یکی از بحث های در همین مورد در بالاترین، کاربری آماری به شرح زیر ارائه داده بود:

"...سر تغییر نامه خلیج فارس که نامه ای به نشنال جئوگرافی نوشته شد... تنها ١۲٠ هزار نفر به آن رای دادند..."

با توجه به آمار یک میلیونی اکنون و با فرض اینکه آمار ارائه شده در بالا درست باشد، حقیقتا این آمار جای بسی شگفتی است. شگفتی وقتی بیشتر می شود که دولت ایران کنترل خود را بر روی اینترنت مدام افزایش می دهد و هر روز شاهدیم که سایتهای بیشتری فیلتر می شوند، قطعی های پیاپی و کندی سرعت اینترنت که دیگر داستانی همیشگی شده است.

با توجه به تمام این تفاسیر و اینکه این رای گیری تنها در اینترنت اطلاع رسانی شده بود و با توجه به اینکه "...بر اساس آمار کسب شده ۴۰درصد کاربران ایرانى در رده سنى ۱۵ تا ۲۴ سال هستند که با توجه به گروه سنى خود ۴۱درصد از اینترنت بهره مند شده اند و این در حالى است که ۵۰درصد از کاربران اینترنت بین ۳۴ تا ۵۵ سال سن دارند که با توجه به جمعیت آمارى این گروه سنى ۳۷درصد بیشتر از رده هاى سنى دیگر از اینترنت استفاده مى کنند و تنها ۸درصد کاربران بالاى ۵۵ سال سن داشته که با توجه به جامعه آمارى این گروه سنى ۳۹درصد کمتر رده هاى سنى دیگر با اینترنت سرو کار دارند." می توان چنین نتیجه گیری کرد که عمده ی شرکت کنندگان در این نظر سنجی را جوانان تشکیل داده اند.

در بهمن ماه سال گذشته نیز سایت آمارهای جهانی اینترنت به رسم هر ساله خود آمار ضریب نفوذ در کشورهای مختلف را اعلام کرد که در این بین ضریب نفوذ اینترنت ایران، بیش از ۵۶ درصد اعلام شده بود. البته بگذریم که مرکز آمار ایران و همچنین شرکت فناوری اطلاعات آمارهای متفاوتی را در همین زمینه ارائه کرده اند. با توجه به هر سه آمار ارائه شده، مشخص می شود که نفوذ اینترنت در ایران روبه گسترش است و این گستردگی از حدود یکسال پیش و با وقایع بعد از انتخاب، رشدی صعودی داشته است.

اما مسئله مهم در اینجا این است که عمده ی جوانان کنونی کشور با مشکل بیکاری روبرو هستند. سایت فرارو، نرخ بیکاری را برای سالی که گذشت، سال ۸۸، حدود ‌11.2 درصد اعلام کرده است . البته احتمال اینکه این رقم بالاتر از رقم اعلام شده هم باشد وجود دارد. برای مثال هنگامی که به سایت آمار ایران مراجعه می کنیم، با ارقام متفاوتی مواجهه می شویم که توسط دستگاههای دیگر ارائه شده و درسایت آمار ایران آن ارقام مردود اعلام شده اند، نکته جالب تفاوت چند میلیونی در این ارقام است. همچنین خبرهائی که از اخراج کارگران کارخانه های مختلف و واحدهای تولیدی پیوسته به گوش می رسد، ما را متقاعد می کند که این آمار نمی تواند صد در صد صحیح باشد.

البته در کشوری که دو دستگاه مسئول در مورد آمار کاربران اینترنتی آماری متفاوت ارائه می دهند دیگر آمار بیکاری که جای خود دارد، و طبیعی است که دولتی که خود مسبب این بیکاری است در ارائه این آمار تقلب کند.

قبل از ادامه بحث، بد نیست به این نکته هم توجه کنیم که ما جزء کشورهای غمگین دنیا هستیم و به لحاظ شادی در جهان در رتبه ۲٠۲ قرار داریم. مجله اقتصادی «فوربس» مردم ‌١٠ كشور جهان را به عنوان شادترین ساكنان این كره خاكی اعلام كرده که ایران در رتبه ی ۲٠۲ قرار گرفته است، یعنی در واقع ما ایرانی ها غمگین ترین هستیم. یكی از معیارهای انتخاب این ‌١٠ كشور به عنوان شادترین كشورها در جهان، میزان تولید ناخالص داخلی در این كشورها بوده است. همچنین مقایسه تورم در بین كشورهای جهان نشان می دهد میزان تورم در ایران بسیار فراتر از حد جهانی است به گونه ای كه تنها چهار كشور فقیر اریتره،گینه، میانمار و زیمباوه، تورمی بیش از ایران دارند و ١۷۴ كشور تورمی كمتر از ایران و گاه در حد صفر و زیر یك در صد دارند.

با تمام این تفاسیر واین آمار و ارقام، طبیعی است که ما کشوری با مردمانی غمگین داشته باشیم. اما این مردم غمگین، چرا چنین حرکتی کردند؟ فایده ی یک عکس بر روی یک مجله خارجی، برفرض که آن مجله از معتبرترین مجلات سیاسی جهان هم باشد، برای مردم ایران چیست؟

در واقع مردم ما غمگین اند و خسته. آنها می خواهند از هر فرصتی برای اعلام موجودیت خود و البته نشان دادن خود استفاده کنند. اگر این "خود را نشان دادن" منتج به شادی هم بشود که بسیار عالیست. نمونه ی دیگر این منافذ شادی بخش را در تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز و حمایت چندصدهزار نفری مردم تبریز از این تیم می بینیم. نمی خواهم از اهالی شریف تبریز ایراد بگیرم که تبریز با ستارخان و باقرخان شناخته شده تر است تا با تراکتور سازی، آنها هم حق دارند. جوانان تبریزی و حتی بزرگسالان آن دیار، چه خوشی ای دارند؟ دولت برای شاد کردن آنها، وبرای تفریح آنها چه امکاناتی را به آنها داده است؟ تیم فوتبال تراکتورسازی تنها بهانه ای برای ابراز شادی و البته همبستگی و اتحاد اهالی تبریز است. در نبود امکانات تفریحی، کار مناسب و درآمد مکفی، این تراکتورسازی است که مردم آن دیار را به وجد می آورد تا لحظاتی از غمهای خود فاصله بگیرند.

نمونه دیگر این خوشحالی که از سوی ایرانیان این روزها شاهدش هستیم، ذوق زدگی برای پیروزی مهرزاد مرعشی، جوان ۲۹ ساله ایرانی در مسابقه "آلمان در جستجوی سوپر استار" است که توانست روز شنبه ۱۷ آوریل ۲۰۱۰ در فینال این برنامه به مقام اول برسد. او که از میان ۳۵۰۰۰ داوطلب به مرحله نهایی مسابقه رسیده و پیروزی خود را همراه خانواده و بسیاری از یاران خود جشن گرفت و البته دل صدها جوان ایرانی را نیز کمی آن سوتر در ایران شاد کرد.

می توانیم این را به حساب عرق ملی بگذاریم، می توانیم بخاطر دستبند سبز مهرزاد مرعشی خوشحالی کنیم، اما دلیل اصلی است که جوانان ایرانی نمی خواهند دیگر افسرده باشند وگرنه هیچ سنخیتی بین مرعشی و موسوی نیست، اما ما از موفقیت هر دو خوشحالیم. طبیعی است وقتی که از خوشحالی در کشورخود منع شویم، خوشحالی را در خارج از کشور جستجو کنیم.

جوانان ایرانی خسته اند. خسته از سیاست مدارانی که حتی حرف زدنشان نیز باعث سرشکستگی برای این مردم است. حرف هایی که تنها باعث خجالت برای جوانان ایرانی است واین خجالت خود یکی دیگر از عوامل افسردگی و غمگینی جوانان و مردم ایران است.

در واقع نکته ی مهمی که در پس تمام این تفاسیری که از برنده شدن آقای موسوی در این رای گیری وجود دارد، اما اظهار روشن شدن "امید" در دلهای جوانان ایرانی است. انسان با امید زنده است و این امید است که به دلها شادی می بخشد. جوانان ایرانی نشان دادند که همت مضاعف یعنی چه. تنها در چند روز نتیجه رای گیری کاملا دگرگون شد تا آنجائی که صدای کیهان هم در آمد.

مخلص کلام اینکه، انتخاب موسوی، ابراز شادی از موفقیت مهرزاد مرعشی و... اعلام این نکته است که جوانان ایرانی خسته شده اند، از این همه غم و غصه خسته شده اند، می خواهند شاد باشند، می خواهند با امید و دلی شاد ایران را دوباره به جایگاهی که لایقش است برسانند. امیدواریم که اینگونه بشود.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید