این راه به کجا می رود. دوری گزینی کنشگران مستقل و پشتیبانان سابق از جریان پادشاهی خواهی

ایران گلوبال :

در زیر یک جمعبندی مختصر بر مبنای عنوان مقاله از کامنت های موحود در فضای مجازی است که بطور گزینشی انتخاب شده است . از آنجائیکه تعدادی از از کابران کامنت شأن عمومی نبود، بدون نام نویسنده گذاشته ایم . انتخاب کاربر ۱,۲,۳ برای جداسازی بکار گرفته شده است .

کاربر ۱

از پنج سال پیش، بارها و بارها نگرانی ام را بیان کرده ام که ظهور و رشد یک جریان راست افراطی سلطنت طلب، پدیده خطرناکی است که با حمایت رژیم میدان دار میشود تا درحد توان، فضای سیاسی را آلوده کند، نفرت پراکنی و قطب بندی ها را افزایش دهد، از همگرایی ایرانیان علیه رژیم جلوگیری کند، دموکراسی و حقوق بشر را به سخره بگیرد، شکنجه و سرکوب را امری موجه و قابل قبول جلوه دهد و همه چیز را به ابتذال بکشاند.

به تحولات یکسال گذشته بویژه هفته های اخیر نگاه کنید تا "شاه کار" رژیم و ابتذال این جماعت که مرشد هایشان، شعبان بی مخ و پرویز ثابتی هستند را بهتر بشناسید.

کاربر ۲

راستش این پدیده جدیدی نیست ، با تجربه خود که بسیار هم از رضا پهلوی پشتیبانی کردم و هنوز اعتقاد دارم باید از همه فعالین و شناخته شده ها که زحمت می کشند ،پشتیبانی کرد، در این دو سه ماه اخیر به نتیجه گیری غمباری برای اپوزیسیون پادشاهی خواه رسیدم ، هر روز خود را با آنها بیگانه و بیگانه تر احساس می کنم . امثال من/ما سوسیال رفرمیست ها و عمیقأ به جهات سیاسی لیبرال ، که بقول معروف تره هم برای چپ انترناسیونالیست و سنتی خورد نمی کنیم ، نمیدانیم به کجا تعلق داریم ، فقط نکته اتکا یا عصای تعادل روحی ام، انقلاب زن زندگی آزادی بوده است و خواهد بود. در این مرحله که نیاز به آرامش ، خونسردی برای همبستگی است ،عملا نیروهای طرفدار پادشاهی در کلیت خود در خلاف جهت عمل می کنند .

اگر ماهها و سالهای گذشته از سایبری های رژیم و یا سلطنت طلبان افراطی نادان برای اختلاف اندازی فاکت می آوردیم که آنها هم وجود دارند ،اما اعتقاد من این نیست که آنها در میدان سیاسی آتش بیار اصلی معرکه هستند .

من به وضوع می بینم که قلم بدستانی که حتی ادعای جمهوریخواهی دارند اما با نام ملت گرایی ، ایرانگرایی مدافع آقای پهلوی ، میداندار اصلی اختلافات، تفرقه ،نامه پراکنی ها بوده و بسادگی قابل تشخیص هستند . آنها عملا دست در دست چپ سنتی از ایران علیه هر حرکتی در خارج کشور به سابوتاژ همه جانبه مشغول هستند.

همین قشقرقی که در رابطه با نوبل راه انداخته اند آزمایش خوبی بود که دیدیم بلافاصله سیل نامه های خانواده شهیدان که چوب تفرقه و کوبیدن این دو درصد فعالین خارج کشور از هشت میلیون ایرانیان ، را در دست گرفتند. ابن وسط قلم بدستان پادشاهی خواه پنهان و آشکار به وجد در آمده اند . بقول یکی از دلسوزان اگر گلشیفته وکالت به شاهزاده رضا پهلوی می داد و پرچم شیروخورشید را کمی محبت می کرد ، هر بشکنی در شام نوبل می انداخت ، جماعت تئوری پرداز اینگونه به او و یا همراهان نمی تاختند . بلانسبت هر تازه کاری می فهمد که انتقاد منطقی را کسی رد نمی کند . آنها در عمل هیچ گونه

پایبندی به شعار انقلاب زن زندگی آزادی ندارند، اما چون کاسه داغ تر از آش علیه کمیته نوبل صلح که بر بستر همین شعار این جایزه را داد ، می تازند و حالا طفلک هنرپیشه هالیوود ، برای خود کرشمه اضافی رفت، دیگر نور اندر نور ، باید همه چیز را محاکمه کرد ... نه ما با سلطنت طلبان افراطی طرف نیستیم ، متاسفانه با فرهنگ تحمیلی تمامیت خواهی که بر بستری از نگرانی ها تقویت می شود، مواجه هستیم که هر روز خشمگینانه تر واکنش نشان می دهند.

به امید آرامش و شکیبایی بیشتر .

پ-ن از دوستان فرهیخته خاموش پادشاهی خواهان که بسیار دارم، کاری ساخته نیست . آنها احتمالا چون من زانوی غم را در آغوش گرفتند .

کاربر ۳

جانا سخن از زبان ما میگویی! تبریک میگم عزیز، خوشحالم که با فاصله گرفتن از سلطنت طلبان افراطی مانند همیشه فرهیختگی و استقلال اندیشه خود را علنی میکنی. من هرگز اندازه شما به آنان نزدیک نبوده ام ولی تا یکی دو سال قبل شخص رضا پهلوی را بدون آنکه پادشاهی خواه باشم با دقت و علاقه دنبال میکردم و گاهی سخنانش را بازتاب میدادم. دوستانی را هم در این رابطه از دست دادم. ولی اکنون که راست افراطی فاشیستی تمامیت خواه در دربار دست بالا پیدا کرده دیگر جایی برای همراهی و یا توجیه افکار مخرب و ضد دمکراتیک این جریان وجود ندارد. آنها مسیر خود را از همه اپوزیسیون و جنبش زن زندگی آزادی جدا ساخته و مانند مجاهدین ساز خود را میزنند. با این تفاوت که مجاهدین کمتر به پر و پای دیگران میپیچد ولی اینها بی نهایت گستاخ و حق به جانب و فحاش و بی تربیت تشریف دارند، با درود

کاربر ۲

ممنون عزیز از فیدبک رفیقانه ات , نزدیکی من با نیروها و دوستان لیبرال دموکرات پادشاهی خواه بسیار شفاف بود. دفاع من از رضا پهلوی آشکار بود و میدانم این آشکار گویی من، باوری در اطرافیان ایجاد کرد که طرفدار شکل نظام پادشاهی هستم . گاها خود را مجبور میدیدم بگویم پادشاهی خواه نیستم ، که تذکر درست شما کمکم کرد که تمامش کنم ، حرفم را بزنم .

من پارلمانتاریست باقی می مانم ، و رای «نمیدانم » نهایی خود برای شکل نظام را در زمان موعود اگر زنده باشم میدهم، که میشود یک رای پراگماتیک نه ایدیولوژیک . در سوئد هم اینگونه رای میدهم

کاربر ۴

درعجبم از موج حملات مشکوک به گلشیفته. اگر موجی هم میباید درست شه به همسر ایشونه که میتوانست موقعیت و مناسبتی برای اتحاد ومودت طیف های بزرگ ایرانیان بوجود بیاره، که برعکس. و همچنین از این تریبون برای مواضع شخصی وسیاسیش سود جست. غزه، ترامپ، عراق و... که اصلا موردی برای مطرح شدن نداشت.

از روی حملات غلو آمیز وبزرگ کردن رفتار و حرفای گلشیفته که حاشیه بود، میتوان پی برد، چه جریاناتی در به افراط کشوندنش دخیلن. یکی اصلاح طلبان، دوم ج.ا. و مجاهدین. که بنظر خود من اصلاح طلبان سردسته و پروموت کننده اصلی غلو و بزرگ نمایی و استفاده ازاین حملاتن. انگار از این فرصت استفاده کرده، کینه زن موفق هنرپیشه ای درغرب که نقش نسبتا موفقی هم دراعتراضات سال پیش داشت، و بقول خودشون "لخت" بودنش رو دراین جریان دارن میگیرن. وگرنه میزان این حملات و نفرت پراکنی برعلیه او بهیچ عنوان متناسب نیست.

کاربر ۵

در همین ارتباط افراطی های سلطنت طلب و پادشاهی خواهان اشتراک موضع دارند هر دو جناح با اهدای جایزه صلح نوبل به نرگس محمدی مشکل جدی دارند نگاه کن به مناظره غفوری فر و نماینده "حزب ایران نوین" با برنامه فرداد فرحزاد از تلویزیون ایران اینترناشیونا

کاربر ۲

میتوانم لیستهای طولانی از هوادارن سلطنت حتی قلم بدستشان را به این لیست ها اضافه کنم

کاربر ۴

دراینکه بین اونها هم هست هیچ شکی ندارم. اینا عده ای شون اصلا مشکوکن. خیلی هاشون از اصلاح طلبای مثلا سابقن، تهشون همونه. تو مذهب گیرکردن. با ظاهر مثلا امروزی. خیلی هاشون هم یجورین بهشون تو آلمانی میگن مُب. توده. دیروز

کاربر ۲

مصاحبه شیبانی رهبر حزب ایران نوین در برنامه با فرزاد فرحزاد باندازه کافی گویا است که چگونه فکر می شود ، البته با ادبیات مودبانه. من نمیدانم آقای شاهزاده رضا پهلوی به زن ایرانی که جایزه نوبل صلح گرفت تبریک گفت یا نه . فکر نمی کنید خود این ممکن است موجب گسترش کینه و تخریب از طرف هواداران پادشاهی شده باشد . از شما معذرت می خواهم قصدم پاسخگو کردن شما نیست ولی کم جلوه دهی یک جریان مخرب تمامیت خواه در نگاشته اول شما آشکار بود که توجه ام را جلب کرد .

با احترام

کاربر ۴

نگاه کن .... به اینهمه تهمت و افترا تو همین مدت کوتاه به آقای پهلوی. حالا چهل وچند سال اخیر و قبل از انقلاب رو اصلا بحساب نیاریم. هیچکس این گروهها رو نشونه نمیگیره. اصلا انگار فقط به اصطلاح سلطنت طلب ها فحش میدن وتمامیت خواهن. بنظر من خیر. این موجها از گروههای قدرت میاد که سیستم هم دارن. سه گروهی که بالا اسم بردم سیستماتیک و بابرنامه کار میکنن

کاربر ۲ 

خودت بهتر میدانی که نه سلطنت طلب فحش است و نه تمامیت خواه ،منتها عملکرد یک جریان سیاسی می تواند بار منفی به اتکا به تجربه های مرحله ای را به آن جریان پیوند دهد ، همانند ادبیات چپ سنتی ، و دیگر نیروهای آنتی دموکرات ... اصلا بحث من رضا پهلوی نیست ، انتقاد به او در بالا مطرح نبود. من مسئول حرفهای دیگران نیستم

کاربر ۴

مسلما .... من وشما از مواضع همدیگه خبر داریم. حسن نیتی که درشما میبینم که مثال زدنیه و در اینکه باصداقت وبدون تعصب نظراتت رو میگی شک ندارم. متوجه منظور شما شدم و باشما انقدر راحتم که حرف خودم رو هم زدم. خودت میدونی موضع سیاسی من طرفداری از سلطنت نیست، ولی بهمون چشم هم مواضع گروههای دیگه رو دیدم و میبینم. از این حیث و از این زاویه نظرم رو گفتم. درود بر تو

کاربر ۲

نفرتم از مواضع سیاسی دیگر گروهها، یکی از عوامل تعیین کننده ای بود که به نوشته های شادروان داریوش همایون روی آورم ، درواقع همایون من را با لیبرالیسم آشنا کرد، که برایم ارزش مندتر و مقدم تر از دمکراسی است. با بخشی از دوستان سعی داشتیم خود را با پیمان نوین هماهنگ کنیم و .... . اما دلسردی و فاصله گیری این مرحله از زندگی کنشگری من ، از جریان پادشاهی خواهی با انتقاد شفاف (به گمان من ) معنی اش نزدیکی با سکتاریستها ، فوم پرستان و آلوده شدن به توهمات ایدیولوژی انترناسیونالیستی نیست، بلکه حق حیات سیاسی مستقل خودم است که باید بگویم «نوع ما » چه رنجی تحمل می