رفتن به محتوای اصلی

دمکراسی کلیشه نیست، واژه ها بی تقصیرند

دمکراسی کلیشه نیست، واژه ها بی تقصیرند

امیر طاهری در مقاله ای با عنوان «کلیشه های مبتذل، ایدئولوگ پاسخ می دهد» دمکراسی را در کنار واژه هایی دیگر کلیشه مبتذل معرفی کرده است. او در مستدل کردن چنین گزاره ای می نویسد:« اینها مفاهیمی اند شکل گرفته در دیگر جوامع به ویژه در اروپای باختری و ریشه ای در فرهنگ و تاریخ و تجربه ایران ندارند. [بکار بردن این واژه ها] بمباران کردن توده مردم[ی] است که با این مفاهیم آشنا نیستند، زیرا اگر لازم بود معادل فارسی برایشان ساخته می شد...». او هدف از زدودن اصطلاحات بیگانه از ادبیات سیاسی را «دوباره ایرانی شدن» معرفی می کند و می نویسد:« آنچه ما می خواهیم دوباره ایرانی شدن است. در این راه خوشبختانه می توانیم از میراث دو قرن مبارزه سیاسی و اجتماعی و هزاران سال تجربه میهنی بهره گیریم. به عبارت دیگر نیازی به مفاهیم وارداتی نداریم...». 
  زدودن واژگان سیاسی بیگانه از زبان بطور عموم و مباحث سیاسی بویژه اگر صرفا برای اصلاح زبان و درک مفاهیم در ادبیات سیاسی و غیر سیاسی باشد، چندان تازگی ندارد. پیرایش زبان از واژه های عربی نامانوس و فرنگی یکی از دلایل تاسیس فرهنگستان ایران (تاسیس 1314) بوده است. 
 اما هدف اصلی طاهری از طرح این مقدمات، رسیدن به ذی المقدمه یعنی همان هدف یا اهداف اصلی از طرح موضوع است. او اهداف را چنین معرفی می کنذ: «نخست کوشش برای شکل دادن به یک گفتمان سیاسی در چارچوب تجربه تاریخی و فرهنگ خسروانی ایران که لازمه آن به گفته استاد ادیبمان ابتهاج فکر کردن با مغز خود است...و دوم...». 
 پرسش آنست که آیا ضرورتی داشت که برای طرح گفتمان سیاسی در چارچوب فرهنگ خسروانی اصطلاح دمکراسی مبتذل معرفی و شایسته طرد گردد ؟ آنگونه که نویسنده مقاله متذکر می گردد، «فرهنگ خسروانی» یک «گفتمان» سیاسی است. 
 در همین ابتدای کار، روزنامه نگار با تجربه ما دو اصطلاح فرهنگ خسروانی و گفتمان را مطرح میکند که ابهام در مفهوم آنها اگر بیشتر از دمکراسی وارداتی نباشد، کمتر از آن نیست. ایشان باید نخست توضیح کافی و قانع کننده در باره چنین فرهنگی ارایه دهد تا دیگران از حقیقت این فرهنگ آشنا گردند. قطع نظر از مفهوم چنین فرهنگی (فرهنگ خسروانی)، ایشان فرهنگ و سیاست را درهم می آمیزد، که چنین آمیزشی نیز در نفس خود موضوعی سخت مورد مناقشه است و کشور ما چوب این درآمیزی را با انقلاب اسلامی خورده است. فرهنگ و سیاست بر هم تاثیر می گذارند، اما تلفیق ارادی و مصنوعی فرهنگ با سیاست خطر ایجاد یک ایدئولوژی جدید را بالا می برد. 
 دیگر آنکه این واژه «گفتمان» که از جهت ترکیب حروف کاملا پارسی است از کجا آمده و معنایش چیست؟ ابهام و یا ایهامی که این واژه نو ظهور در خود دارد کمتر از مفهوم واژه وارداتی دمکراسی نیست. «گفتمان» ظاهرا ترجمه واژه «دیسکورس» است که در همان زبان های اروپایی معانی گوناگونی دارد مانند: گفتگو، ژرفا بخشی برای بالا آوردن موضوعی. علاوه بر اینها این واژه بنا به متن های مختلف معانی متنوعی به خود می گیرد. در ضمن واژه دیسکورس در سنت های تخصصی نیز مفهوم های خاص خود را دارد. این واژه در زبان شناسی، تاریخ اندیشه، فلسفه، علم ادبیات معانی متناسب با آن رشته ها را بازتاب می دهد، معانی همچون: نظرات، اشکال ادراک، یا شرایط نهادی زبانی، و در مفهومی ایدئولوژیک عبارت است از شیوه معین برای ارتباط گرفتن با جهان. آیا واقعا کسانی که  مرتبا واژه گفتمان را بکار می برند از مفاهیم واقعی آن مطلع هستند؟ به باور من کم اطلاعی کاربران این واژه، مجوزی برای حذف آن بدست نمی دهد. بهتر است حالا که واژه بیگانه دیسکورس معادل ترجمه شده ای یافته، دانایان به جای غضب بر نادانان، همت کنند و مفاهیم را برای کاربران روشن سازند.
  کاربرد وسیع واژه دمکراسی در صد سال گذشته به نوعی این واژه را در زبان فارسی بومی کرده است. همانگونه که زبان فارسی توانست واژه های عربی، ترکی و مغولی را در خود هضم و بومی کند، با واژه های وارداتی غربی نیز چنین کرده و خواهد کرد. یکی از دلایل ظرفیت عظیم ادبیات فارسی در ویژگی جذب و بومی سازی واژگان وارداتی است. واژه هایی مانند دمکراسی، سکولاریسم، سوسیالیسم و مانند آنها به سر نوشت واژه های عربی چون دولت، ملت دچار خواهند شد. تجربه نشان داده است که دیوار کشی فرهنگی کار درستی نیست. دولت هایی که به گرد خود حصار فرهنگی می کشند به سرنوشت های بدی گرفتار می شوند. در مراودات فرهنگی کلید دروازه را باید در جیب محفوظ داشت اما پنجره ها را باید باز نگهداشت تا هوا مسموم نگردد.
  خود آگاهی و اندیشیدن با ذخیره زبانی ذهن ارتباط مستقیم دارد. آنانی که مفاهیم را با معانی درست در ذهن ذخیره کرده اند، بهتر می اندیشند. مهم نیست که واژه ها از کجا سرچشمه گرفته اند، مهم آنست که آن واژه ها درست درک و فهم شده باشند و در جای مناسب خود بیان گردند. لزومی ندارد که یک واژه سرچشمه بیگانه داشته باشد تا درست فهمیده نشود، چه بسا واژه های فارسی که به جهت درست نیاموختن در ذهن با ایهام و ابهام ذخیره می شود و در روند اندیشیدن مشکل آفرین می گردد.
به این سبب فکر می کنم بد فهمی های ما از بسیاری از واژه های فارسی بسیار بیشتر از بد فهمی ها از واژگان بیگانه است. چند مثال شاید مقصود را بهتر روشن کند. پس از جنگ جهانی اول حزب کمونیست ایران تشکیل گردید. واژه کمونیست یک واژه بیگانه و وارداتی بود که برای اهل سیاست در آن دوران ماهیت آن حزب را روشن می کرد و همین روشنایی موجب عدم موفقیت حزب کمونیست در ایران گردید. پس از جنگ جهانی دوم افرادی از همان حزب و با اضافه شدن افرادی دیگر برای دور زدن واژه کمونیست، حزب توده را معادل با ماهیت حزب کمونیست ایجاد کردند. واژه «توده» بعنوان اسم حزب باعث سردرگمی بسیاری گردید و همین سر درگمی باعث شد که حزب توده بسیاری از با سوادان و بیسوادان را بسوی خود جلب کند و دردسر آفرین گردد. اگر آن حزب همان واژه کمونیست را که با ماهیت آن هماهنگ بود بر می گزید هم برای خودش بهتر بود و هم برای دیگران. واژه دیگر واژه «ملی» است. واژه ای فارسی با سر چشمه عربی که چه بصورت مستقل و چه بصورت اصطلاحات ترکیبی، بسیار ابهام زا و زمینه ساز سوء استفاده های سیاسی گردیده است مانند جبهه ملی، ملی مذهبی، ملی گرا. به این ترتیب می بینیم که بکار بردن این واژه ملی، بی آنکه تعریف شود، می تواند دردسر آفرین گردد. مثال دیگر واژه خلق در اصطلاحاتی چون خلق قهرمان ایران، چریک های فدایی خلق، مجاهدین خلق و خلق زحمت کش، بسیار مبهم و توهم زاست. 
 در باره واژه سیاسی بسیار مهم مشروطیت نیز این موضوع صادق است. مشروطه خواهان این واژه عربی ِ فارسی شده را معادل حقوق اساسی گرایی( با اندک تسامح قانون اساسی گرایی) بکار بردند. واژه ای که درک مفهوم آن برای عموم سنگین بود. واژه ای که ما در دوران نو جوانی با شنیدن آن به یاد سرود از خون جوانان وطن لاله دمیده، شاهکار عارف قزوینی می افتادیم. این واژه بدون یک تعرف کامل قادر نبود مفهوم حقوق گرایی و قانونیت را به ذهن متبادر کند. تقصیر به گردن اصطلاح مشروطیت نبود، کوتاهی در تشریح و توضیح این اصطلاح توسط متولیان امور فرهنگی و سیاسی بود که در انتقال مفهوم و اهمیت این ترم سیاسی کوتاهی کرده بودند.
برای ساختن ایران آینده نیازی به قربانی کردن و تبعید واژگان نیست. بهتر است آنها را بهتر بفهمیم. 
 21.جولای. 2023/30.تیر.1402
 احمد تاج الدینی
  
            
  
 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
ایرانگلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید