به دنبال سخنرانی اخیر رضا پهلوی در محفل نفوذی تابلو دار و رسوای جمهوری اسلامی-عباس فخراور- و تاکید چند باره شاهزاده مبنی بر عضویت برخی از سپاهیان و دیپلماتها و نمایندگان سابق جمهوری اسلامی در سوپر شورای شاهنشاهی، سیلی از انتقادات و حملات جدید روانه رضا پهلوی شد که آخر چگونه ممکن است کسانی که زمانی در کشتار و شکنجه و تعقیب آزادی خواهان و تشکیل گروهای سرکوبگر سپاه و ...نقش عمده‌ای را داشته اند و سالها با جیره و مواجیب جمهوری اسلامی امرار معاش نموده اند به یکباره مدحی وار، پهلوی تر از رضا پهلوی و آزادیخواه تر از هر آزادی خواه دیگر تصمیم گرفته اند علمدار سرنگونی رژیمی بشوند که از گوشت تا پوست استخوان وابسته بدان هستند!
ابراز اشتیاق این گروه به ظاهر بریده از جمهوری اسلامی به مبارزه با رژیم، چنان قوی و وصف ناشدنی است که موجبات تعجب و حیرت کسانی شده است که خود عزیزی را در راه مبارزه از دست داده اند! به راستی این همه روحیه و شوق انقلابی و ضد جمهوری اسلامی از سوی کسانی که حتی یک سیلی از این نظام اسلامی, نخورده اند،با چه منطقی قابل توجیه و توصیف میباشد؟!
خمینی با آن همه حماقت و بیسوادی، وقتی علاقه شدید و بیش از حد مجاهدین خلق را به اسلام و مسلمانی مشاهده کرد، به آنها مشکوک شد و در اوج ضعف و درست زمانی که به مجاهدین نیاز داشت ترجیح داد آنها را از خود و حکومت براند، اما آنان که خمینی را بیمار روانی و دیوانه میدانند، اندازه آن جلّاد روانی تفکر و تامل نمیکنند و از درک توطئه رژیم و چرایی این همه اشتیاق وصف ناشدنی سفیران وزارت اطلاعات عاجز هستند و تلاش میکنند صدای منتقدین را نیز در نطفه سرکوب کنند.
این انتقاد‌ها و حملات به حق به رضا پهلوی طبیعتا و ذاتا نمیتواند مورد پسند نفوذی‌های اطلاعاتی جمهوری اسلامی و گروهک مشکوک موسوم به "کمپین سفارت سبز" باشد؛ چرا که تداوم موجودیت و فلسفه وجودی آنان که در نفوذ به اپوزیسیون معنا و مفهوم پیدا می‌کند با این افشاگریها با خطر جدی مواجه میشود و به خوبی واقف هستند که ادامه این روند در تکمیل مأموریت شوم نفوذشان به اپوزیسیون چنان اخلالی ایجاد خواهد کرد که مجبور خواهند شد قبل از تکمیل و به سرانجام رساندن ماموریتشان به تهران برگشته و پرده آخر سناریوی خود را با تکیه بر آن صندلی داغ و معروفی که پیشتر سردار مدحی و زمانی بر آن تکیه زده بودند،زود هنگام به اتمام برسانند.
اکنون گروه‌های مستاصل و درمانده سلطنت طلبان بعد از ۳۴ سال بی برنامگی و دریوزگی سیاسی در چنگال طرح امنیتی و اطلاعاتی گرفتار شده اند و وزارت اطلاعات تا آنجا به این گروه‌های درمانده نفوذ کرده است که شاهزاده متوهم آنان را نیز مجاب به همکاری در طرح خیالی موسوم به "سوپر شورا" کرده اند،اما این وسط , سایت "حقوق انسانی و اولیه بشر" و فضائل عزیزان را مزاحم و موی دماغ خود یافته اند. از این رو این گروهک به یکباره خوابنما میشود و خبر از کشف یک گزارش "خیلی محرمانه"ای میدهد که از "سوی نهاد‌های امنیتی تهیه و در اختیار رهبر نظام اسلامی قرار گرفته است!" و بر منبای آن گزارش موهوم "خیلی محرمانه" اضافه می‌کند که "شورای ملی" و ....تنها آلترناتیو و بزرگترین خطر برای جمهوری اسلامی بوده و ..."
گروهک امنیتی و اطلاعاتی "سفارت سبز" آنچنان با عجله و شتاب این به اصطلاح توطئه و بیانیه رژیم را کشف نموده است که فراموش می‌کند به مخاطب از همه جا بی‌خبر و غیر اطلاعاتی توضیح دهد که اگر آن گزارش خیالی موصوف آنطور که خود ادعا میکنند "خیلی محرمانه" بوده که تنها در اختیار رهبر نظام اسلامی قرار گرفته است، پس چگونه سفیران ضّد نظام اسلامی! "سفارت سبز" بدان دسترسی پیدا کرده اند!سؤالی که البته بی پاسخ خواهد ماند.
به خاطر دارم زمانی که نوریزاده و شهرام همایون سردار مدحی را که ۲۰ سال در رده‌های امنیتی در خدمت جمهوری اسلامی بود، در بوق و کرنا تبلیغ و بعنوان اپوزیسیون برانداز جان انداخته بودند، تنها صدای اعتراضی که از همان ابتدا به مطرح کردن مدحی بلند شد، صدای اعتراض ضعیف و بی‌رمق همین راقم سطور بود، اما آن زمان به این صدای اعتراض آن قدر تاختند که در بین هیا هوهای جنبش خیالی "جمع یاران" و ارتش ۵۰ هزار نفری مدحی، محو و نابود شد و مدحی آنچه را باید نمیکرد، کرد و به ریش نداشته ما هم با تکیه به آن صندلی معروف در تهران تا توانست خندید.
برخی, جریان مدحی را صرفاً یک طرح خام و پیش پا افتاده موردی قلمداد کردند، اما دیدیم که آن صندلی به جز مدحی، شاهد جلوس کنندگان دیگر نیز بود و خواهد بود و همه قرائن و شواهد نیز مؤید تلاش دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی برای بی آبرو کردن اپوزیسیون خارج از کشور میباشد.به عبارت دیگر جمهوری اسلامی بعد از ترور‌های رستوران مکنوس دیگر استراتژی خود را دستکم در مواجه با فعالان خارج از کشور تغییر بنیادین داده است و به جای قتل فیزیکی، قتل ماهیتی و شخصیتی می‌کند.
پروژه مسخره سوپر شورای شاهزاده نیز بخش کوچکی از عملیات (مدحیسم) برای بی آبرو کردن مخالفان جمهوری اسلامی در خارج از کشور میباشد که رضا پهلوی خواسته یا ناخواسته در حال کمک به این پروسه اطلاعات و امنیتی "مدحیسم" میباشد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.
توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید