رفتن به محتوای اصلی

منشأ زن ستیزئ ملایان

منشأ زن ستیزئ ملایان

منشأ زن ستیزئ ملایان نویسنده : حجت شهاب ازدیدگاه جامعه شناسی ، زن و ملا دو موجود انسانی هستند (البته اگر به ملا بشود انسان گفت!!)که در جامعه زندگی میکنند ، اماّ این زندگی از مسالمت برخوردار نیست . در جستجویئ عدم مسالمت و ستیزاین دو ، درهمان ابتدا ، متوجه میشویم این ضدیت نه از جانب زن ، بلکه از سوی ملا اعمال میشود . چرا اینگونه است واین تضاد ریشه در کجا دارد ؟ ... میدانیم هر ستیزی حکایت از تضاد و تعارض ِ طرفین ِ منازعه دارد و تضاد یکی ازاصل های مهم دیالکتیک یا منطق صورئ ارسطوئیست ، بنا بر این ، باید از اسلوب های منطق ، برای کالبد شکافی آن استفاده کرد ، چون تضاد یکی از مبانی مهم و بنیادین فلسفه است .برای نشاندادن ریشه های این تضاد ، ابتدا طرفین منازعه را تعریف کنیم تا معلوم شود این دو، که مقابل هم قرار دارند ، نمایندۀ کدام جناح از جامعه و مسئولیت آنها در چیست ؟ابتدا تعریف زن .در احوال زن آمده که اوعضو مؤنث جامعۀ بشری که مسئول ِتداوم ، پویائی و استمرار نسل آدمیست و هر پدیده ای با تداوم ، پویائی و استمرارهمراه و همکنش باشد ، حرکت جزئی ازهستی اوست ، زیرا پویائی بدون استمرارو تداوم بدون حرکت تحقق نمی یابد. یعنی حرکت را اگراز وجود او بیرون کنیم ، تداوم به سکون و استمراربه ا یستائی و پویائی ، به انقیاد و جمود تبدیل میشود .درنتیجه ، حرکت همواره در وجود وهستی زن قراردارد که طبیعت در ضمیر او نهاده است . ضمیری که با باروری ، پیوندی تنگاتنگ دارد و باروری حرکتیست بیولوژیک و حیاتمند و منشاء تضاد او باسکون و ایستائیست که هرلحظه از حرکت زیست شناختی « بیولوژیک » باز ایستد ، دیگرعضو پویا ، زاینده و بالندۀ جامعه محسوب نمیشود ، بلکه تبدیل به اورگانی عقیم و نازا میگردد . و هر عضو عقیمئ خواه و ناخواه از دایرۀ زایندگی ، بالندگی وپویائی کنار میرود . پس زن با حرکت ، پیوندی اورگانیک دارد و حرکت بیولوژیک و حیاتمند او ، در زایندگی ، بالندگی و پویائی عینیت می یابد . در نتیجه ، زن در تجزیه ، تحلیل و استنتاج فلسفی ، یعنی حرکتی پویا ، اورگانیک ، زایا و حیاتمند ، زیرا آوای زایندگی در پیکر هستی زای او طنین می افکند .و درتعریف ملا آمده است که او نمایندۀ نهاد دین و متوّلئ دستگاه روحانیت و نهاد روحانی پاسدار سنت ، مظهرونماد ایستائی و سکون و مخالف با هر تغییر، تحوّل و پویائیست و در عمل ، نهاد ملاها دستگاه ِعقیم سازنده و نازا نگاه دارندۀ جامعۀ بشریست ... عقیم سازنده و سترون نگاه دارنده از این روی که در گذشته احکام و مبانی آن ساخته و پرداخته شده و بحکم جبر از همان روز و لحظۀ توّلد و سازمان یافتن و پای به دایرۀ هستی نهادن ، مثل همۀ دستاوردهای مادی و معنوی انسان ، مُهرکهنگی و فرسوده شدن را در ارکان و ساختارش حمل میکند و هرچه از عُمر آن میگذرد و سالمندتر میگردد به همان نسبت با بدعت و نوشدن ناسازگارتر میشود. و درجامعه ایکه سنت حضوری سنگین و فراگیردارد و نظارت در همۀ امور و شئون جامعه میکند ، صحبت از تغییر و تحوّل که در نفس زندگی جاریست ، بی معناست ، چون پویائی بعنوان ضد آن نهاد ، اگر بالنده و شکوفا شود ، خطریست که ارکان و چارچوب سنت و احکام و مبانی ِانقیاد کنندۀ آنرا تحدید میکند و برای اینکه سنت و احکام آن پابر جا بماند و در و دروازه همواره برپاشنیۀ منا فع متولیان و دکانداران ِ نهاد فرتوت دین بچرخد، از یکسو، باید احکام و فرامین ِخود را باجمیع ِابزار های اهریمنیش به خصوص احرم ترس، انفعال ، اقناع ، فشار و صدها ترفند دیگر، در روح و روان انسانها نهادینه کند و از سوی دیگر با هر تغییر، تحوُل و پویائی تاحد نابودی ومحو کامل آن بجنگد و سکون را جایگزین حرکت و ایستائی را به جای پویائی استوار سازد . یعنی همۀ مظاهر بالندگی را ، نازا غیر قابل تغییر گرداند تا در انقیاد سنت که خود این سنت فرزند اسطوره است ، فسرده و منجمد بماند تا سلطنت و سلطۀ او ابد مدت گردد. بنابر این ، تغییر، کابوسیست تنفرانگیز، در پیشگاه سنت و در محیطی که سنت قرنها احکام خود را با زور ، تحدید و فریب ، نهادینه کرده و کلیّۀ شئون جامعه را در قبضیۀ فلجزای خود دارد ، در برخورد با موجودی زنده و پویا بنام زن که همواره در تکاپو و همسو با تغییر و تحول است ، حرکت بخش جدائی ناپزیر وجود اوست ، در نتیجه تحقیر ، تنفر ، تبعیض و رویاروئی از ابتدائی ترین تظاهرات ِ روحی و روانی متولّیان ریز و درشت آن دستگاه ِبه زیر کشندۀ انسان از پایگاه انسانیست. زیرا این نهاد میخواهد همه چیز را در نظارت و کنترل ِ منجمد کنندۀ خود داشته باشد تا هرچه بیشتر انسان را بیگانه از خود و ًطبیعت ِ سازد تا از حوزۀ اقتدار و قدرت ِبظاهر کبریائی و سراپا مغلطۀ آمیز او خارج نشود ، هر خروجی از دایرۀ مذهب حرکتیست کفر آمیز. بی دلیل نیست خروج از اسلام را کیفر مرگ در نظر گرفته اند و مُلا نماینده و متولی این نهاد عقیم سازندۀ جامعۀ بشریست ، وظیفۀ او پاسداری از سنت و تابوهای مقدس نمائیست که بصورت قانون شرع در آمده که همواره بسود سکون و ایستائی و باورهای غیرقابل تغییر و مقدس نمای ِآن نهاد ِ بی بارور و نرینه صفت عمل میکند . و ظیفۀ ملا ، پاسداری از ارزشهائی که تنها با انطباق ِ هرچه بیشتربا سکون و ایستائی سازمان یافته اند . در نتیجه ضدیت ِ ملا با زن در این است که زن ، نمایندۀ حرکت و ملا ، پاسدار سنت و سنت مظهر سکون و ایستائی در جامعۀ بشریست . بنابراین منشأ جدال آنها درحرکت و سیروسلوک زن و جنبش جاری درآن سلوک ِحیاتمند ، با قید و بند های سکونزائیست که نهاد دین توسط متولیان ملا و مکلایش تحمیل میکند قرار دارد . و ملا بعنوان مجری احکام ، متوجۀ رفتار متناقض خود در برخورد با سرشت زن نیست . چون قدرت در دست اوست به هر نحوی که میخواهد خر خود را میراند. اونمی داند احکام تا زمانیکه درمیان کتابها و رساله قرار دارد ، جامد است ، بی حرکت است . اما وقتی که آنها از قوه به فعل بخواهند در آیند ، باید در ملات آن عنصرحرکت را مخلوط کنند تا جاری شود . ولی ملا با جاری بودن و هر آنچه رونده و جنبنده است سر ِ عناد دارد. او میخواهد همه چیزمنطبق با الگوی ازلی باشد ، بدون تغییر و تحوّل . ملا با دید یک بُعدی و افق فکر کوتاه ، زن را تنها در سه بُعدش می بیند « طول ، عرض و ارتفاء ، ماده ای برای کامجوئی و لذت » ابعاد دیگر هستی او برایش جذابیتی ندارد وجلوه های آنرا نمی بیند یا از آنها بیخبر است . این بی خبری آگاهانه و جاهلانه ، منشاء تقابل ، تخا لف و تعارضیست که اجازه نمیدهد آن دو دست در گردن هم اندازند . البته قرارهم نیست که بیندازند ! زن میخواهد پویا بماند و ملا ایستائی را تحمیل میکند، این یکی جویباریست جاری ، آن یکی دُملیست آماس کرده در بخش ِ قدامئ دستگاه عصبئ انسان جاهل ، این یکی در گذر زمان شکوفه میدهد ، آن یکی کپک بر جبین و سیمای هستی می افکند ، چون رو به کهنگی و فساد دارد . این یکی به بار مینشیند و نو به نو میوه های پر نشاط میدهد و هم نوع خود را تکرار میکند تا نسل انسانی استمرار یابد ، آن یکی خرافات عفونت زای بر خاسته از زیست انگلی را در محیط های بکر پخش میکند تا انسداد درشریانهای هستی ایجاد کند ، این یکی پای از سکون ِ اسارتزا بیرون میکشد ، آن یکی یوغ ایستائی بر گردن این می نهد .

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید