رفتن به محتوای اصلی

قناريهاي همسايه نميخوانند

قناريهاي همسايه نميخوانند

چراغ آسمان خاموش

چراغ خانه ها خاموش

تمام شهر تاريك است و بس دلگير

و روز و شب ندارد فرق

قلم سنگين

ورق تيره

و لبهامان فرو بسته

و تن ها خسته و مجروح

و فكر و ذهنمان درگير

به دست و پايمان زنجير

تمام بند بند استخوانهامان پر از درد است

***

فضا بسيار دلگيرست و ، وحشت مطلق

و بوي مرگ مي آيد

قفس ها ، تنگتر از قبر

قناريهاي همسايه، نميخوانند

و مرغ عشق عاشق نيست

و من تنها

و تو تنها

و تن ها جملگي تنها

***

چراغ خانه خاموش است و من بسيار ميترسم

من از تنهايي و تاريكي اين خانه ميترسم

و بغضم در گلو مانده

پر از فريادم اما ساكت و خاموش

دهانم دوخته با نخ

نخي از تارهاي عنكبوت پير انباري

و من از عنكبوت و مار و ، از كفتار ميترسم

من ترسو

توي ترسو

خدا هم مثل ما ترسو

ستاره.تهران

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید