استاد بایزید مردوخی یکی از مؤثرترین چهرههای برنامهریزی چهاردهه اخیر ایران است که تاکنون منشا خدمات زیادی به ایران و نظام برنامهریزی کشور بودهاست. تبار دکتر مردوخی به خاندان معزّز مردوخ کردستانی بازمیگردد که چهرهای سیاسی، فرهنگی و عالمان مذهبی بیشماری از میانشان برخاستهاست و بیگمان بایزید مردوخی یکی از برجستهترین فرزندان این خاندان است که در چهاردهه اخیر برای توسعه ایران و همچنین توسعه و پیشرفت کردستان خدمات ارزشمندی را به نام خویش ثبت کرده است.
بایزید مردوخی دوران ابتدایی و متوسطه تحصیل خود را در سنندج سپری کرد و دروس دانشگاهی خود را در تهران و ایالات متحده پی گرفت. بنا بر علاقه شخصی وارد سازمان برنامه و بودجه شد و تا دوران بازنشستگی در ردههای گوناگون سازمانی برنامه و بودجه فعالیت کرد. بخش زیادی از تلاشهای مردوخی معطوف به بخش صنعت و معدن و توسعه این بخش بوده است.
دکتر مردوخی از لحاظ نظری وابسته به مکتب نهادگرایی است. این مکتب اقتصادی معتقد است عملکرد اقتصادی تا حد زیادی تحت تأثیر عملکرد نهادها، اعم از نهادهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است. در این مکتب علمی توجه به ساختارها برای تغییر اقتصادی اهمیت ویژهای دارد. کانون نظریهپردازی این دیدگاه اقتصادی چندمحوری و چندضلعی است. یکی از نامآورترین چهرههای جهانی این مکتب «داگلاسنورث» است که به خاطر ایدههایش یک بار جایزه نوبل را به دست آورده است. نورث معتقد است نهادها قید و بندهایی هستند که شرایط فعالیت اقتصادی در جامعه را تعیین میکنند. دغدغه اصلی نهادگرایان این نکته است که تفاوت عملکرد بلندمدت اقتصادی میان کشورها به طور اساسی با تحولات نهادی یا تفاوت ساختار نهادی میان کشورها مرتبط است. در واقع نهادگرایان تلاش میکنند تا ساختار یا ساختارهایی را که بر عملکرد اقتصادی تاثیر میگذارد شناسایی و تغییر را تبیین کنند. نهادگرایان بر این اعتقادند که این ساختار لزوما اقتصادی نیست و معمولا غیراقتصادی، تاریخی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. از دید نهادگرایان عملکرد اقتصادی زیر تاثیر متغیرهای غیراقتصادی است. در ایران هم مرحوم دکتر حسین عظیمی یکی از مهمترین و شاخصترین چهرههای این مکتب اقتصادی است. دکتر عظیمی در آثارش نهاد آموزش و پرورش را یکی از مهمترین نهادهای مرتبط و مؤثر بر توسعه میدانست و فرهنگ را مبنای توسعه برمیشمرد. کانون نهادگرایی ایران امروز در دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی میتپد. نهادگراها بر این باورند که موانع توسعه در ایران، تاریخی و نهادی است و رفع آنها نیاز به اجرای یک برنامه ساختاری دارد. نهادگرایان در دودهه اخیر مهمترین منتقدان روند برنامهریزی، بودجهنویسی و اجرای برنامههای توسعه کشور بودهاند و البته در دورهای از دولت محمد خاتمی نیز موفق شدند حضور فعالی در اقتصاد کشور داشته باشند. این حضور البته به این معنا نبود که این نحله فکری از ایدههایش کوتاه آمده یا مسیر دیگری را برگزیده است؛ به عنوان نمونه بایزید مردوخی در جایی با انتقاد آشکار از روند بودجهنویسی در ایران میگوید: «اساسا بودجهنویسی در ایران فرایندی علمی نیست بلکه بیشتر امری مبتنی بر بدهبستان است. البته این مسئله تا حدود زیادی طبیعی است، به هر حال ۳۰ استان و بیش از ۲۰ وزارتخانه بهعلاوه دهها سازمان و… طالب بخشی از درآمد ملی هستند و خود را در آن سهیم میدانند. همین مسئله، بودجهنویسی را برای دستیابی به یک منطق علمی در نخستین گام به چالش میکشد، چالشی که همواره بر سر راه بودجه ایران بوده است. متاسفانه در تمام طول این سالها برای غلبه بر این شرایط یک الگو و یا چارچوب مناسب نیز طرحریزی و تعریف نشد. همه اینها باعث شده است که از سالها پیش به این نتیجه رسیدهام که در روند بودجهنویسی ما کار علمی صورت نمیگیرد، بلکه بودجهنویسی در ایران بیشتر به فعل چانهزنی شبیه است. کار چانهزنی هم احتیاجی به کارشناس ندارد. بلکه باید عالیترین مقامهای دستگاههای دولتی چانهزنیهای خود را انجام دهند تا لایحهای تنظیم شود. این کار یک بار دیگر باید در مجلس میان نمایندگان و مقامات دولتی تکرار شود تا لایحه به قانون بودجه تبدیل شود و همین قانون بودجه هم هیچ گاه به طور کامل اجرایی نمیشود و وقتی هم این اتفاق به طور مستمر رخ میدهد طبیعی است که دولت راحتتر است که قانون بودجه نداشته باشد و در طول سال بر اساس همین چانهزنیها بودجه دستگاهها را تخصیص دهد.» مردوخی از این نظر یک نهادگرای ایرانی است که معتقد است گره کور توسعه کشور با ساختار کنونی دولت در ایران ناگشودنی است. وی با دقتی مثالزدنی معتقد است: «به نظر من هیچ کس نباید برای تحقق منویاتش که مورد علاقه مردم هم هست با وجود این نظام اجرایی آبرو گرو بگذارد چون حتماً ریخته میشود.»
مردوخی بر این باور است که به دلیل نبود تجددِ نهادینهشده در فرهنگ و جامعه ما متاسفانه هنوز به اقتضائات دنیای مدرن واقف نشدهایم. طبیعی است وقتی جامعه و اقتصادی به اقتضائات دنیای جدید واقف نشدهاند، نمیتوانند گام های مطمئنی برای توسعه بردارند. مردوخی معتقد است توسعه نیازمند مشارکت عمومی است و بدون مشارکت مردم به صورت نهادمند نمیتوان مسیر توسعه را بهدرستی پیمود. همچنین مردوخی برای تمرکززدایی از ساختار دولت و برنامهنویسی اهمیت ویژهای قائل است. وی میگوید: «دولت باید از تمام ظرفیت کارشناسی در بدنه اجرایی کشور بهخوبی استفاده کرد. همچنین روابط استانها با مرکز از این حالت دستوری خارج شود. باید به ماموران گفته شود که برای فلان مسئولیت در استان مربوطه زحمت بکشند. البته اختیارات لازم هم باید به آنها اعطا شود. همچنین باید جامعه هم در انجام کارها مشارکت داشته باشند. این روش که پنج کارشناس پشت درهای بسته برای کل کشور تصمیمگیری کنند، در کل دنیا ارزش خود را از دست داده است. چون هیچ کس خودش را تا این حد عقل کل نمیداند که از راه دور برای جزئیترین واحد مملکت تصمیمگیری کند.»
این انتقادهای ساختاری بایزید مردوخی از نظام برنامهریزی و توسعه کشور هیچ گاه موجب نشد تا مردوخی لحظهای در ارائه خدمت به نظام برنامهریزی کشور درنگ کند و از زیر بار مسئولیتهایش شانه خالی کند. مردوخی تا آخرین ساعات و لحظات کاری در برنامه و بودجه کشور حتی بعد از ابلاغ بازنشستگیاش در پی حل و فصل مسائل کشور بود. پذیرش دبیری صندوق ذخیره ارزی در دولت دوم محمد خاتمی به یکی از وجوه بارز شخصیت و نظام اندیشندگی مردوخی بازمیگردد. وجهی که کمتر در میان دولتمردان این دیار فرصت عرض اندام داشته است! مردوخی فقدان آیندهنگری را یکی از بزرگترین مشکلات، آفتها و مصیبتهای برنامهریزی ملی میداند و بنا بر این بار مسئولیت سنگین دبیری صندوق ارزی کشور را برای نهادمندکردن آیندهنگری بر دوش گرفت. هر چند با تغییر دولت در ایران این آرمان هم به کناری نهاده شد! اگر بتوان یکی از مهمترین مشخصههای فکری مردخی را برجسته کرد با قاطعیت میتوان روشنترین وجه فکری مردوخی را آیندهنگری و آیندهبینی دانست.
از سوی دیگر تلاشها و فعالیت بیوقفه علمی و کارشناسی در حوزه کلان و ملّی هیچ گاه موجب نشد تا دکتر مردوخی از توجه به کردستان غافل شود. از منظر علایق نظری و نیز آرمان های فردی دکتر بایزید مردوخی برای توسعه اقتصادی، فرهنگی و سیاسی زادگاهش کردستان، چه در عرصه فعالیت شغلی و حرفهای در سازمان برنامه و بودجه و چه در دیگر فعالیتهای علمی و فرهنگی در حوزه عمومی گامهای استواری برداشت. انتشار دهها مقاله و نوشتار در زمینه توسعه مناطق کردنشین ایران، تلاش برای تاسیس یک نهاد فعال در حوزه اجتماعی یعنی «جبهه متحد کرد»، انجام پژوهشهای گوناگون درباره موانع توسعه کردستان و نیز راههای غلبه بر مشکلات توسعهای این دیار بهویژه با فعالیت و پذیرش مسئولیت بخش صنعت و معدن در پروژه پژوهشی «توسعه جامع استان کردستان» و عضویت در کارگروه مبانی اندیشگی برنامه چهارم بهویژه در بخش اقوام ایرانی که راقم این سطور افتخار همکاری با دکتر مردوخی را در اینجا داشت، نشان از تعهد اخلاقی و انسانی دکتر مردوخی است. متاسفانه در جریان پژوهش طرح جامع توسعه استان کردستان و در اثر حادثه رانندگی، دکتر مردوخی یار و شفیق زندگی یعنی همسرش و نیز یکی از فرزندان دلبندش را از دست داد.
دکتر مردوخی در کنار این فعالیتهای حرفهای و از نظر شخصیتی انسانی فرهیخته، معتقد به حقوق انسانی، بهشدت منظم، جدی و مسئولیتپذیر است. در سده اخیر، همچون درازنای تاریخ ایرانِ نو، کردستان شخصیتهای نجیب، متخصص، ایراندوست و مؤثری تقدیم ملت ایران کرده است و بیگمان یکی از مشعلهای فروزانی که کردستان به ملت ایران هدیه کرده است، دکتر بایزید مردوخی است؛ نامی که یادآور تلاشی سترگ برای توسعه اقتصادی، سیاسی و فرهنگیِ ایران ماست. نامی که آینده ایران مهمترین دغدغه فکری اوست.
این یاداشت در نکوداشت تلاشهای دکتر مردوخی در روزنامه شرق منتشر شده است
*پژوهشگر مطالعات قومی در ایران
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید