به نظر من همایش تورنتو چند ویژگی مهم داشت که یکایک این ویژگیها نشست مزبور را از سایر نشستهای اپوزیسیون در ۳۲ سال گذشته متمایز میکند؛
۱- همایش تورنتو نشان داد اپوزیسیون رژیم اسلامی در خارج مراحل خامی و ناپختگی را پشت سر گذاشته و به یک نوع بلوغ نسبی رسیده است. نگاهی به اکثر نشستهای اینگونهای در سه دهه گذشته نشان میدهد اپوزیسیون به حدی از سر ناپختگی عمل میکردند که بعضا بر سر مسائلی مثل پرچم، سرود «ای ایران» و موضعگیریهای حزبی و گروهی به جدال های پایان نا پذیر، دشمن شاد کن و غیر متمدنانه منجر میشد. درست به خاطر دارم، چندین سال پیش همین دعواهای کودکانه به قطع سیم بلندگو، مشاجرات تند و حتی بر خورد فیزیکی کشیده شد. حکومت اسلامی از داشتن چنین اپوزیسیونی نه تنها به خودش میبالید بلکه خیالش نیز راحت بود که با این حرکات کودکانه کسی نمیتواند عیش رژیم را منقص کند.
در این میان حدیث نشست تورنتو به گونهای دیگر شد. بلوغ اپوزیسیون که در آینه تمام نمای این نشست پیدا بود خبر خوشی برای رژیم نیست. تحمل نظرات مخالف، مدارا و گفتگو در یک فضای متمدنانه و بدور از تنش در اکثر نشستهای پیشین اپوزیسیون غایب بوده است. اگر الفبای دموکراسی را مدارا (تولرانس) هجی کنیم به یقین این نشست به خودی خود تمرین دموکراسی بود.
۲- در همایش تورنتو یک نوع همگرایی در میان نیروهای اثرگذار اپوزیسیون به چشم میخورد. جوهر این همگرایی چیزی نبود بجز ایده سکولاریسم. نظر به اینکه نحلههای مختلف اپوزیسیون در مورد فردای ایران بیشتر واگرایی دارند تا همگرایی، تقریبا در مورد سکولاریسم بیشترین حد از انباز شدن وجود دارد. حتی محورهایی نظیر دموکراسی و حقوق بشر به خودی خود نمیتوانست این درجه از همگرایی بوجود آورد. درست بخاطر دارم در تابستان گذشته دبیر کل حزب دموکرات کردستان در پاسخ کتبی به یکی از کنشگران سیاسی که خواهان مشارکت این حزب در پروسه ائتلاف بین اپوزیسیون شده به صراحت نوشته بود طرح شما حرفی نو در بر ندارد.
نگاهی به لیست شخصیتهایی که یا پیام دادند و یا شخصا حضور داشتند طیف رنگارنگی را نشان میدهد که از راست راست تا میانه و در نهایت گرایشهای چپ را در بر میگیرد. شاهزاده رضا پهلوی چه بخواهیم و چه نخواهیم یکی از چهرههای سرشناس و شاخص اپوزیسیون است با شهرتی جهانی. حزب دموکرات کردستان ایران با قدمتی بیش از شصت سال با صدور یک بیانیه به مناسبت قتل (اعدام) معلم آزاده فرزاد کمانگر در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ تمامی مناطق کرد نشین از پاوه تا مریوان، از دیواندره تا سنندج، از بوکان تا مهاباد و از سر دشت تا پیرانشهر را به اعتصاب پنج روزه کشاند. شخصیتهای جمهوریخواه و لاییک همچون مهندس شریعتمداری ودکتر فرهنگ قاسمی در میان اپوزیسیون وزنههایی خاص هستند. کنشگرانی نظیر حسن داعی، [مدیر یکی از رسانه های دیداری سیاسی به من گفت حسن داعی آنقدر خوب درخشیده که اگر امروز در ایران کاندید ریاست جمهوری شود حتما رای میآورد] دکتر سیروس آموزگار و سعید قاسمینژاد توپخانههای فکری اپوزیسیون هستند که همچنان «آتش تهیه» بر سر دشمن میبارند. در میان گریختگان از درون رژیم اسلامی حضور خانم حقیقت جو (نماینده دور ششم مجلس شورای اسلامی) ماشاءالله عباسزاده (کارشناس ارشد وزارت کشور) و حسین علیزاده [کاردار سابق رژیم در فنلاند (از طریق ویدئو)] برای حکومت اسلامی نومید کننده بود. حضور چهرههای شناخته شده جنبش دانشجویی نظیر منوچهر محمدی و حسن زارعزاده وجه جوانگرایی این نشست را پررنگ میکرد. از میان شخصیتهایی که مطالبات اقوام مختلف ایرانی را پیگیری میکنند باید از دکتر رضا حسینبر و دکتر رضا براهنی یاد کرد. حضور دهها شخصیت فرهیخته آکادمیک با دیدگاههای متنوع نشان داد که این همایش صرفا جمعی از کنشگران سیاسی نیست بلکه خازنی از اندیشههای گوناگون که هر کدام سرمایه ایی گرانبها برای ایران فردا هستند آن را مزین ساخته است. در میان اصحاب رسانهها، مشارکت فعال نیک آهنگ کوثر زیاد خوش آیند حسین شریعتمداری (گرداننده بوق خبری رژیم ولایت فقیه) نبود.
۳- میزبان همایش تورنتو (شبکه سکولار های سبز ایران) بر خلاف احزاب سیاسی کلاسیک که اغلب در صدد پیشبرد خط مشی حزبی خود هستند، در کمال فروتنی با طرح شعار «ایران از همه ما مهمتر است» هدف نشست را از سطح حزبی و گروهی به سطح ملی و میهنی ارتقا داد. طرح این شعار از دو جهت قابل توجه بود، نخست آنکه درمقابل شعار «ایران برای همه ایرانیان» که اصلاحطلبان سر دادند ولی عمل نکردند مطرح شد و دوم اینکه به تمامی پویندگان سیاسی این پیام را میداد؛ «ای کسانی که دل در گرو آزادی ایران دارید، مام میهن، ایران ما در خطر است. سی سال در گیریهای حزبی و گروهی بس است. لازم نیست کسی زیر پرچم کسی برود. بیایید بخاطر ایران که از همه ما مهمتر است دور هم بنشینیم و برای این درد مشترک چاره ایی بیاندیشیم.»
۴- عدم صدور قطعنامه یکی از وجوه بارز این همایش بود به چند دلیل مهم. اولا قطعنامه زمانی صادر میشود که حزب یا جریان سیاسی خاصی برای رسیدن به قدرت و یا شکل دهی ساختار قدرت سیاسی مدعی بوده و خط مشی خود جهت نائل آمدن به آن اهداف را بصورت منسجم ارائه میکند. شبکه سکولارهای سبز اصلا چنین رسالتی برای خود قائل نیست. همانطور که در طول چندین ماه گذشته گفته شده است، این شبکه با اعتقاد به اینکه تشکیل یک آلترناتیو سکولار در مقابل حکومت اسلامی ضرورت دارد نقش خود را فقط و فقط در قالب یک «کمیته تدارکاتی» تعریف کرده است. شبکه سکولار های سبز در نشست مزبور نیز نقشی بیش از میزبان نداشته و در نشستهای بعدی نیز همین نقش را ایفا خواهد کرد. هجمههای تبلیغاتی مبنی بر اینکه این شبکه قصد تعیین وزیر و وکیل دارد بیشتر به یک فکاهی میماند که یا از سر نا آگاهی بوده و یا از سرغرض ورزی توسط حاسدانی نشر داده میشود که در طول سه دهه گذشته نه خود کاری کردهاند و نگذاشتهاند دیگران قدم پیش گذارند و کاری بکنند. دومین تاثیر مهم عدم صدور قطعنامه تلاش در راه اعتمادسازی ما بین نیروهای اپوزیسیون بوده که در فضای سرڍ یخزده و بیمهری و اتهام پراکنیهای دشمن شاد کن سی سال گذشته هیچگاه امکان برقراری دیالوگی سازنده فراهم نبوده است.
۵- دیگر ویژهگی این همایش محوریت سکولاریسم به عنوان یکی از گفتمانهای امروز جامعه ایران و در همین حال چشم اسفندیار رژیم است. حکومت اسلامی چون در مقابل ایده های معقولانه جهان مدرن مانند لیبرالیسم، دموکراسی، حقوق بشر و سکولاریسم حرفی برای گفتن ندارد به نا چار دست به بدل سازی میزند. برای مثال در مقابل منشور جهانی حقوق بشر از «حقوق بشر اسلامی» صحبت میکند. در مقابل دموکراسی واقعی از «مردم سالاری دینی» دم میزند. در مقابل مدینه فاضله بر آمده از اومانیسم و لیبرالیسم «مدینه النبی» را جعل کرده است. در این میان در مقابل سکولاریسم نه تنها نمیتواند دست به بدلسازی بزند بلکه سکولاریسم پاشنه آشیل حکومت فقها میباشد.
۶- شفافیت در تامین بودجه این همایش از دو جهت قابل توجه است. نخست آنکه در جامعهای که سیاست علم به حساب نمیآید بلکه سیاست یعنی دسیسهچینی، سیاست یعنی دغل بازی، سیاست یعنی زد و بند پشت پرده با اصحاب قدرت، شفاف بودن در امر تامین مالی این همایش گام مهمی در راه تصحیح بر داشت نا درست و بسیار مخرب از مقوله سیاست است. آقای آرام حسامی سخنگوی شبکه به وضوح در یک گفتگوی تلویزیونی اعلام کرد هزینه برگزاری این نشست چیزی حدود ۵۵ هزار دلار بوده که توسط اعضا (به ویژه انجمن سکولارهای سبز تورنتو) و همچنین از طریق فروش بلیت ورود به همایش به مبلغ ۱۰۰ دلار برای هر نفر تامین شده است. دوم آنکه اصل استقلال و اتکا بر شانههای تکتک هم وطنان (عضو یا غیر عضو شبکه) میهن دوست خط قرمز این شبکه بوده به حدی که تصمیم گرفته شد هیچ رسانه خارجی حضور نداشته باشد. اصل استقلال در حالیکه برخی اپوزیسیون نماها (در قالب فرد، گروه یا رسانه) در راه روهای کنگره امریکا و یا پارلمانهای اروپایی کیسه به دوش گرفته تا مبلغی از دلارهای «مربوطه» را به جیب بزنند همواره نصبالعین شبکه سکولارهای سبز بوده است.
به هر روی باید گفت در همایش تورنتو بذری کاشته شد که امید میرود بر آن ثمری پر بها برای ایران فردا باشد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید