دو ـ سه نکته برای تأمل، در دومین سال خیزش
محمد علی اصفهانی
۱۱ مهر ۱۴۰۲
نخستین سالگرد خیزش انقلابی زن، زندگی، آزادی، گذشت و وارد دومین سال شده ایم. مقداری از آنچه در بارهٔ این خیزشِ دیگر تبدیل شده به جنبش باید نوشت را در مقالات متعدد پیشین نوشته ام. (۱)
نوشتهٔ حاضر، فقط دو ـ سه نکته را در معرض خرد جمعی قرار میدهد بدون آن که حامل قطعیتی و نتیجهگیرییی نهایی باشد.
ـــــــــــــــــــــــــ
بهجز در شرایط استثنایی، و البته محتمل، بدون یک اتحاد عمل مقطعی فراگیر، که شامل حضور فعال و کم و بیش متشکل کارگران ـ در معنای وسیع این کلمه که محدود به آنچه معمولاً طبقهٔ کارگر نامیده میشود نیست ـ (۲) نیز باشد، این جنبش یا خیزش انقلابی، برای رسیدن به نتیجهیی ماهیتاً متفاوت، تضمینهای کمتری دارد.
تصویر اعتصابهای موفق و تعیینکنندهٔ پنجاه و هفت را اگرچه وسوسهگر است، باید نخست، یا دستکم در مراحل نخستین، از برابر دیدگان خود دور کنیم، و به واقعیت جامعهٔ امروز ایران برگردیم.
اگر در جایی بتوان دست به اعتصابهای کامل کلاسیک زد، طبعاً هیچ درنگی جایز نیست، اما جدای از آن ـ و شاید هم به تعبیری برای آمادهسازی شرایط تحقق آن ـ میتوان به دست از کار کشیدن در ساعات معین و از پیش تعیینشده و هماهنگشدهیی در هر روز یا در روزهای معینی از هفته فکر کرد.
یک مورد فرضی را در نظر بگیریم:
هر روز، به مدت دو ساعتِ هماهنگشده، همگان، فعالیت خود را متوقف کنند، و بعد دوباره از سر بگیرند.
در آن صورتِ مفروض، چه پیش خواهد آمد؟
یک:
لطمهٔ چندانی به درآمد (حقوق کارکنان، یا درآمدهای دیگر برای غیر حقوقبگیران) نخواهد خورد.
اگر دولت و کارفرما، میتوانند در یک اعتصاب کامل کلاسیک، از پرداخت حقوقِ ماهیانهٔ اعتصاب کنندگان خودداری کنند، در اعتصاب مفروض، چنین کاری برای آنها آسان نیست.
از این گذشته، آنها میدانند که در صورتی که به بهانهٔ چند ساعت اعتصاب در هفته، به جای کسر احتمالی، از پرداخت کل حقوق خودداری کنند، با کمی بدشانسی، راه را برای اعتصاب کامل کلاسیک، و نیست بالاتر از سیاهی رنگ، با دست خود هموار خواهند کرد.
درآمدهای دیگر ـ برای غیر حقوق بگیران ـ هم با مجموعاً چند ساعت توقف کار در هفته، خیلی آسیب نخواهند دید.
دو:
این اعتصاب مفروض، همهٔ دستاندرکاران را به نیروی خود، و به امکان عمل خود، امیدوار خواهد کرد؛ و به تناسب میزان گسترش سراسری احتمالیاش، تمرین خوبی خواهد بود برای امر حیاتی سازماندهی و تقسیم کار در مبارزه.
این را هم فراموش نکنیم که اعتصابهای با اهداف صنفی هم در خدمت جنبش هستند، و فراگیر شدنشان کار ج.ا را دشوار میکند.
سه:
به شعار و سر و صدا و تظاهرات و اینجور چیزها در این مورد معین نیازی نیست، و حتی شاید بهتر باشد که به منظور بستن راه هر نوع بهانه یی برای ورود نیروهای سرکوبِ مستقیم به صحنه ـ در این مورد معین ـ از سیاسی کردن غلیظ آکسیون خودداری شود و تکیهها بیشتر بر وجوه مدنی یا حتی ـ اگر لازم شود ـ صرفاً صنفی باشد.
این اعتصاب مفروض، اگر احتمالاً به وسایل حمل و نقل عمومی و غیر عمومی، و مغازهها و کار و کسبهای معمولی گسترش بیابد ـ و باید نیز چنین شود تا موفق یا موفقتر باشد ـ کلاً فضای جامعه را در ساعات هماهنگشدهٔ معین ـ و به تَبَع آن در تمام شبانه روز ـ دیگرگون خواهد کرد.
روح فردی با روح جمعی فرق دارد؛ و جمع، اگرچه مجموعهیی از فردهاست، روح دیگری دارد که به تناسب آحاد تشکیل دهندهٔ آن، متغیر است، و از فرد به جمع، و از جمع به فرد منتقل میشود؛ و در این بده و بستان و این تبادل ارگانیک میان جمع و فرد، و فرد و جمع، امید یا سرخوردگی، اعتماد یا عدم اعتماد به نفس، ابعادِ مضاعف در مضاعف مییابند.
ـــــــــــــــــــــــــ
این انتظار که باز عدهیی به خیابانها بیایند و شعار بدهند و سرکوب شوند و دوباره روز از نو، نه انتظار شرافتمندانهیی است و نه انتظار الزاماً تحققیابندهیی.
در شرایط کنونی، هر اندازه در تحلیل مبارزهٔ مسالمتآمیز و مبارزهٔ غیرمسالمتآمیز و جایگاه هر کدام از این دو، نوشته شود باز هم کم است.
ولی من، عطف به آنچه در این باره، قبلاً بارها نوشته ام، پرسش ـ و نه پیشنهاد ـ زیر را مطرح میکنم:
ـ اگر منتظر به خیابان آمدنهای مشابهِ موارد پیشین، و سرکوب شدن دوبارهٔ مردم ماندن، نادرست و غیرشرافتمندانه است، آیا میتوان به تدارک نوعی جنگ و گریز غیرمسالمتآمیز با هدف تسخیر خیابانها و مراکز مهم فکر کرد؟
طبعاً منظور، راهکارها و شاهکارهایی نیست از نوع تخیلات و توهماتِ آن نهانشده از بیم جان خویش، که از کنج امنِ عیش، و امن و عیش، مرتباً این و آن را به «آتش، جواب آتش» دعوت میکند و از آنها «فدای حد اکثر» میطلبد.
در نظر او، جانِ آدمیان، قاپ قمار در کوچه و بازار است، و خون و رنج و شکنج این و آن متاعی است برای سرقت و به خرید و فروش گذاشتن در سرسراها و راهروها و کریدورهای خونینِ تئوریسینها و بانیان و آمران و عاملان و فرماندهان میدانی جنگها و اشغالها و برپاکنندگان زندانها و شکنجهگاههای آشکار و پنهان و سازماندهندگان انواع فجایعی که از اینسو تا آنسوی جهان شاهدش هستیم.
نتیجهٔ راهکار های او را در یکی دو سال اول دههٔ شصت ـ با آن همه امکانات و توان نظامی و نیروی انسانییی که آن زمان در اختیارش بود ـ دیدهایم، و سرگذشت خود او را از پس از آن تا به امروز.
آنچه او امروز تبلیغش را میکند، اگر به فرض محال، بهجز تعداد بسیار اندکی از سادهدلترین و خوشباورترین جوانان کم سن و سالِ دورمانده از سیر تکامل همنسلان خویش، خریداران دیگری هم در جامعه داشته باشد، باز هم در اوج خود، از نظر کارایی به سطح یکهزارم آنچه در یکی دو سال اول دههٔ شصت ـ با آن نتایج نامطلوب و با آن هزیمت و شکست مهیب ـ گذشت نخواهد رسید.
(...)
ـــــــــــــــــــــــــ
یک برهمخوردگی غافلگیرکننده و ناگهانی موازنهها و معادلههای موجود در حاکمیت ج.ا، هم ممکن است که نتایج بسیار خوبی برای مردم داشته باشد، و هم ممکن است که پیآمدهایش خوب نباشند.
اما، در مجموع، به نظر میرسد که بدون چنان برهمخوردگی ناگهانی و غافلگیرکنندهیی، توان هرچند متزلزلتر از همیشهٔ ج.ا در سرکوب، تا مدتی همچنان باقی بماند، و دشواریهای مبارزه، بیشتر شوند، و فرصتها از دست بروند.
دریافتن فرصتها، و مبارزه و جنبش و خیزش و انقلاب، به هر حال، ریسک هایی دارند که گریز از آن ریسکها، و همه چیز را پیشاپیش، قطعی و تضمین شده خواستن، منجر به بیعملی خواهد شد، و فرجامی بدتر از از آنچه این گریز، گریز از آن است خواهد یافت.
خامنهای به عنوان رهبر ج.ا، محور یا تکیهگاه نوعی توازن ـ توازنِ البته متغیر به تناسب برآیند نیروهای درونیِ در حال جنگ یا رقابت با یکدیگر ج.ا در هر مقطع ـ است، و حذف فیزیکی طبیعی یا غیر طبیعیاش میتواند به چنان برهمخوردگی ناگهانی و غافلگیرکننده و به احتمال زیاد سازندهیی بیانجامد.
والعاقل یکفیه الاشاره.
۱۱ مهر ۱۴۰۲
ققنوس ـ سیاست انسانگرا
-------------------------
۱ ـ از جمله، چند نوشتهٔ زیر به همین قلم:
و این، خیز بلندی است تا ارتفاع انقلاب ـ ۲۷ مهر ۱۴۰۱
www.ghoghnoos.org/aak/221019.html
و حالا، در آستانهٔ دومین سال خیزش زن، زندگی، آزادی ـ ۲ مرداد ۱۴۰۲
www.ghoghnoos.org/aak/230724.html
و به خصوص:
و حالا در فاصلهٔ میان دو طوفانِ پیش از رنگین کمان ـ ۱۲ فروردین ۱۴۰۲
www.ghoghnoos.org/aak/230402.html
۲ ـ در این باره، از جمله نوشته های زیر به همین قلم:
اول ماه مه در متن خیزش انقلابی زن، زندگی، آزادی ـ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
www.ghoghnoos.org/aak/230501.html
گریزی به روز کارگر، در متن مبارزات جاری ـ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
www.ghoghnoos.org/aak/210501.html
چند پرسش و اندکی درنگ به بهانه ی اول ماه مه ـ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹
www.ghoghnoos.org/aak/200501.html
ده کلمه به بهانه ی روز جهانی کارگر و بقیه ی قضایا ـ ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۶
www.ghoghnoos.org/aak/v960211.html
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید