رفتن به محتوای اصلی

مادرم تبریزی و بچه ی مارالان

مادرم تبریزی و بچه ی مارالان
پگاه ستایش
عنوان مقاله:
آموزش به زبان مادری-مبارزه برای احقاق حقی بدیهی

مادرم تبریزی و بچه ی مارالان بوده؛ازدواج کرده با یک شونیست فارس کاشانی که در مدرسه عالی ارتباطات با هم دوست شده بودن. پس زبان مادریم ترکی یا بقولی(تورکی) است چون کاملا بلد هستم.

بخاطر شغل والدینم در شهرهای مختلف مدرسه رفتم وخیلی از زبانهای محلی را هم یاد گرفتم.جوریکه وقتی به مازندران میروم کسی نمیداند که اصلا ترک هستم.متوجه میشوند که یک لهجه ای دارم ولی وقتی در ساری هستم مردم گمان میکنند آملی هستم و برعکس.یا وقتی کردی حرف میزنم کمترکسی متوجه میشه که کرد ویا (کورد) نیستم.
ولی درتمام این مدت و قبل از اینکه این مقالات بسیار علمی را درمورد ضررهای درس خواندن بزبان "غیرمادریم" بخوانم اصلا حس نمیکردم که چه بدبختی سرم آمده. و اصلا هم اینطور نبود که حرف فارسها یا کردها را اول بزبان ترکی درمغزم ترجمه کنم تا بفهمم. و گمان نمیکنم چنین مطلبی درست باشد مگر اینکه شخصی دارای سندرم عدم یاد گیری باشد.
نمیدانم اگر بزبان "مادری" درس میخواندم تا کجا پیشرفت میکردم.شاید رئیس جمهور آمریکا میشدم یا جای پوتین مینشستم.
ولی همه میگن که شخص بسیار موفقی هستم و خوشحالم از اینکه سایر زبانها را هم بلدم.
دائی کوچکم هم که الالقاعده ترک زبان است و حتی درتبریز دانشگاه رفته و بعد مهاجرت کرده به لاهه در دادگاه بین المللی لاهه دارای پست مهمی است البته پس از تکمیل درسش در سوربن. شاید او هم از زندگی عقب افتاده و حقش بیشتر از این بوده نمیدانم فقط میدانم که درس خواندن بزبانهای فارسی و انگلیسی و فرانسه و یاد گیری زبان هلندی کوچکترین ترمزی در این جایگاهی که اکنون دارد؛نداشته.برای همین وقتی اینگونه مقالات بسیار هم "علمی" را میخوانم و با خودمان مقایسه میکنم سردر نمیارم چه میگویند.شنیده ام که سیاسیون وقتی هدف دیگری دارند؛مردم را مغزشوئی میکنند.یاشاسین بیزَ همشهری میز.