در ایران آخوندی ما نه چیزی به

..... وجود نداشته و لیبرالیسم اقتصادی وجود نداشته در ایران پیاپی می گویند و می نویسند!

اگر اقتصاد ایران مانند سوئیس و سنگاپور و تایوان بود ما می توانستیم از مرکانتیلیسم سخن بگوئیم اما آیا اقتصاد ایران مانند سوئیس و سنگاپور و تایوان است؟

و یا هنگامی از سرمایه داری بر پایه لیبرالیسم می توان سخن گفت که اقتصاد ایران مانند ژاپن و آلمان باشد اما اقتصاد ایران مانند ژاپن و آلمان است؟

آن چه که اقتصاد ایران بر آن استوار است کلپتوکراسی است و روشن است که در سایه کلپتوکراسی ما نه مرکانتیلیسم خواهیم داشت و نه لیبرالیسم!

نویسنده این نوشتار در بخشی از این نوشتار چنین نوشته است:

"..... در اقتصادی که چند صد میلیارد دلار سالانه آن در بازارهای غیر شفاف در معرض غارت بی حساب قرار دارند این ثروت ها توسط این دلالان رانت خوار از طریق رانت های انرژی فسیلی، رانت های ارزی، بازار مسکن، بازارهای مواد مصرفی وارداتی، بازار سهام، طلا و مواد خام، بازارهای مالی در نظام بانکی و غیره به دزدی و غارت این ثروت ها می پردازند ....."

و یا:

"..... آنها از طریق واگذاری امتیازهای تشکیل واحد های تولیدی و خدماتی به خودی ها نه تنها امکان استفاده از رانت های ارزی را برای خودی ها فراهم می نمایند بلکه از طرق راه اندختن بانک های خصوصی شرایط را برای استفاده از اعتبارات گسترده و فراوانی که نظام بانکی می تواند برای آنها فراهم نماید آماده تر می نمایند، می دانیم که اعتبارات خلق شده توسط این بانک های خصوصی که تحت عنوان اصلاحات نظام بانکی عرضه می شوند به طور نمونه چه امکانات وسیعی در ثروتمند شدن های نجومی افراد معدود و به بهای فقر میلیون ها نفر چه تاثیرات تورمی شگرفی را در بازار مسکن و سایر موسسات تجاری فراهم می نمایند ....."

با این روال و آن چنان که نویسنده نوشته است کجای این اقتصاد مرکانتیلیستی یا لیبرالیستی است؟ آن چه که نویسنده نوشته است ویژگی های اقتصاد کلپتوکراتیک است و در یک اقتصاد کلپتوکراتیک سخن گفتن از مرکانتیلیسم و لیبرالیسم نادرست است، در سایه کلپتوکراسی ما نه مرکانتیلیسم خواهیم داشت و نه لیبرالیسم و در سایه کلپتوکراسی ایران نه سوئیس خواهد شد و نه ژاپن!

اقتصاد رژیم ولایت فقیه تنها بر یک پایه استوار است و آن هم کلپتوکراسی است و در ایران آخوندزده چگونه از مرکانتیلیسم و لیبرالیسم اقتصادی می توان سخن گفت؟