رفتن به محتوای اصلی

نامه ای به ایرج مصداقی و به خاطر تاریخ !

نامه ای به ایرج مصداقی و به خاطر تاریخ !

ایرج سلام و خسته نباشی . نامه ات به مسعود رجوی بازتابهای گسترده و مختلفی داشت . من تقریبا همه را دیدم و خواندم بدون هیچ تعجبی . از انواع جوابها با نامهای مستعارمجاهد....تا اطلاعیه شورای مسعود رجوی و تا روضه حاج ابولقاسم خان و هق هق گریه هوادار و بقیه حرفهای انواع موافقان نامه.....

 همان روز اول انتشارنامه طی مکالمه ایی کوتاه ضمن تحسین کارت ؛ گفتم که برای من دروهله اول اهمییت موضوعات مطرح شده در نامه ؛ فاکتها و منابع مستند ؛ و ......مطرح نیست بلکه دروهله اول و مهم خود نوشتن است . درشرایطی که صحنه سیاسی ایران آبستن حوادث است ؛ این نامه شاید میتوانست تلنگری باشد به شخص مسعود رجوی و رهبری عقیدتی شورایشان . ولی متاسفانه نشد و نمیشود . پس صحنه سیاسی درآینده برای رهبری مجاهدین صحنه تاثیرگذاری نیست . داشتن هرگونه نقش سیاسی درآینده بعد از حکومت اسلامی بسته به حوادث یهویی نیست ! حتی کردیت سیاسی غرب هم تابع حوادث یهویی نیست . آنچه امروز میکارند فردا درو مکنند حتی یک کلمه با نقطه اش درمتن هر پاراگراف !

 بعد از دفاعیه حاج ابوالقاسم خان درمورد دفاعش ازجعل رسانه ایی عنصر مجاهد خلق درمورد جنبش 1388 مردم و توضیحات خودت درهمین مورد ؛ به ذهنم زد که نکاتی را خطاب به تو و برای تاریخ بنویسم . جعل رسانه ایی توسط مجاهد خلق البته که با رویکردی ایدئولوژیک نه تنها اشکالی ندارد بلکه واجب است حکم و فتوایش را رهبرعقیدتی سالها پیش داده بود . خودت به اسطوره تاریخی ندا آقا سلطان درخیابان اشاره کردی که چطور مجاهد خلق با تف و سیریش تلاش کرد آن را هم مصادره کند و بچسباند به ندا حسنی ؛ که قربانی حماقتهای رهبری مجاهدین درآتش سوزیهای 17 ژوئن شد !

 یکی از آنها با نام مستعار با نقل قول خودت نوشته بود : "همیشه احساس می کردم یکی مثل من بایستی سخن بگوید ، "ایرج مصداقی"..... و بعد گفته بود : خوبه آدم اینقدر اعتماد به نفس داشته باشه،.....

 این مجاهد خلق یا هوادار ظاهرا عنایت ندارد که میدان روشنفکری امروز دست برقضا مصداقی را بهتر میفهمد .اتفاقا درک جامعه سیاسی فعلی به نوعی گره خورده است درماهییت و وزن اشخاص . اینکه غلط باشد یا درست ....ولی فعلا همین است . بنابراین موضوع اعتماد به نفس یک حرف است واینکه مخاطب ایرج چه کسی باشد ...حرفی دیگر ! جرم یا گناه ایرج نامه نوشتن و حتی محتوای آن نیست ایرج بارها نامه های مختلف و شدیدتری به مقامات حکومت اسلامی نوشته بود واین بارهم به هرکس دیگری هم به جز مسعود رجوی مینوشت ؛ آنوقت نه تنها مشکلی نبود بلکه اعتماد به نفسش بارمثبت پیدا میکرد . ایرج مصداقی درنوشتن نامه به مسعود رجوی نیازی به اعتماد به نفس نداشت فقط تصویری واقعی و نه ارزشی از شخص مسعود رجوی با کمی شجاعت لازم داشت . حرف دیگرتشخیص شرایط و جو موجود برجامعه بیمارسیاسی ایران است. طیف روشنفکرامروز با همین مختصات فعلی ؛ ایرج مصداقی زیادش هم هست .

 نکات دیگری را یک مجاهد دیگر مطرح کرده بود که مطابق همان فرهنگ آشنای مجاهد خلق ؛ باید به آن نگاه کرد . این نوشته شامل 10 بند است که آخرین بند آن اتحاد و همبستگی است . و اولین بند هم مالاندن شخص مصداقی با روش مجاهد خلق است . این همان روشی است که اطلاعیه شورا هم درلفظ " نادم "؛ و درنشستهای انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین در"کادرتیرخلاص زن".....با آن آشنا هستیم . دربند اول و آخرش و طبعا بقیه بندها به نظرمن مخاطب نویسنده ؛ فرد ایرج نیست بلکه با نام ایرج حرفهایش را برای بقیه جامعه سیاسی رله میکند .

 تمامی ارزش های یک زندانی سیاسی - عقیدتی نه متعلق به فرد بلکه جریانی است که امر مبارزه را به پیش برده و هرگونه اعلام برائت از آن بمنزله فاصله گرفتن از آن ارزشها محسوب شده و نمی تواند بنام آن سازمان و یا ایدئولوژی افتخارات گذشته را منسوب به خود سازد.

 -این فرهنگ لغت و ادبیات مختص مجاهد خلق است. یعنی جریان مربوطه تشکیل شده است از سیمان وآهک و یونجه تازه و آدامس جویده سقز.....! امر مبارزه هم با فرغون و کلنگ وماله پیش رفته است ! تمام انرژی و اعتبارجریان هم ازتوی جوب وکف بازار با بیل جمع شده است . اجزای تشکیل دهنده جریان یا سازمان مربوطه مشتی جنس یا مواد اولیه خام هستند . صاحب یا مالک جریان مربوطه هم از همان رحم مادر و بدو تولد شخص مسعود رجوی بود که تمام داشته های امروز را ازهمان کودکی درجیب داشت !! صلاحییت ایدئلوژیک مسعود دراین امر مربوط به قبل ازتولد است . فقط هنوز مشخص نیست موقع تولد با چه رمزی وارد شده است ؟ " یا علی " یا حسین " یا رموز دیگر.....

 - درقرارگاه اشرف هم رسما گفتند کسانی که از زندان رژیم زنده بیرون بیایند حتما تیرخلاص زده اند ! یکی ازقوانین انقلاب ایدئولوژیک مریم هم ممنوع بودن قطب سازی یا قطب شدن بود . قطب یعنی هرکسی که ازرهبر عقیدتی صلاحییت وتوان بیشتردارد و قیمت بیشتری داده است ! به همین دلیل موارد مشخصی مثل علی زرکش و مهدی افتخاری ( فرمانده فتح الله ) را به هرشکلی سرشان را به سنگ کوبیدند تا رهبرعقیدتی پا بگیرد . مطابق همین قانون مجاهد خلق ؛ تمام کسانی که درکهریزک به آنها تجاوز شد....هم ربطی به خود قربانیان ندارد و همه چیزمتعلق به کروبی و موسوی واصلاح طلبان است ! کلا انسان کیلو چند ؟

  -ایرج مصداقی چون تشکیلاتی نبوده است پس حرفهایش معتبرنیست . مستند نیست ویا منابعش رژیمی هستند . بعد هم فاکت آورده که چرا ازقربانعلی حسین نژاد دفاع شده است ؟ موضوع ورود شخص رهبرعقیدتی به تمایلات جنسی افراد را خیلی های دیگرمطرح کردند ؛ نه از بابت دفاع ازفرد.......که درجایگاه ضدیت با فرهنگ پائین تنه آخوندی و یا دفاع ازحرمت انسان ؛ و مسائلی که رهبرعقیدتی مطابق فرهنگ آخوندی فکرمیکند ضد ارزش است . ایرج مصداقی اشاره واضحی دارد به حرفها و فاکتهای رهبرو موقعییت فعلی حسین نژاد و مالاندن به شیوه های آخوندی توسط رهبرعقیدتی . نفرات دیگری هم بودند و هستند ؛ با تجربه ترازایرج ؛ کسانی زبان به اعتراض گشودند که اگریک دهمش عضو همین شورای رهبرعقیدتی بود ؛ حالا رهبرکبکش قارقارمیکرد ! ولی خروس ایدئولوژیک یک پا دارد .

 - قبلا هم نوشته بودم که چون تمام ارگان و بافت مجاهد خلق ؛ دارای بار وارزش ایدئولوژیک است پس افراد هم ارزششان ایدئوژیک میشود . وزیرخارجه امریکا و شخص خامنه ای و مریم رجوی و ایرج و اسماعیل وE,T .......همه دردستگاه رهبرعقیدتی بار و معنای مشابهی دارند . سرسوزنی خارج از خط بزنی حتما رژیمی میشوی ! منتها موارد سیاسی وسنگین مثل وزیرخارجه امریکا و یا رئیس جهمورفرانسه را بسته به منافع بلدند که فاکتور بگیرند یعنی دریک کلام با موجودات خرزور سیاست میکنند و با ضعفا تیغ کشی . بقیه با هروزن و جایگاهی و سابقه ایی خارج از دستگاه رهبرعقیدتی که کوک کردند بدون شک و سوال یا مامورند و یا درخط رژیم !

 - نگارنده اطلاعیه یا مجاهد خلق آگاه است که خائن است ویا ناآگاه و اینا........اگر نمیداند پس از انقلاب ایدئولوژیک چیزی نگوید بهتراست مایه تمسخروطنزمیشود. اگرهم آگاه است که میداند منظور ازفازدوم انقلاب جنازه سازایدئولوژیک ، یعنی اینکه اگر رهبرعقیدتی درهمان عملیات فروغ ( 1367 ) به تهران میرسید آنوقت تعمیق انقلاب ایدئولوژیک درجمع محدود 5000 نفره دیگرلزومی نداشت بلکه تیغ و درفش وسرکوب رسمی استالین وخمرهای سرخ  وکره شمالی را انقلابی وتوحیدی وسیاسی ؛ برای همه مردم ایران تجویز میکرد !

 - نگارنده یا نمیداند و یا نمیخواهد بداند که مهمانخانه و سالهای قبل از جنگ اول خلیج را ما هم دیده بودیم و2 بارتجربه اش را داشتیم ؛ تفاوتش با دهه 1370 با آن سرکوب مطلق استالنیستی وزندانهای انفرادی درهمان مجموعه اسکان..... 2 درک نوین میخواهد . درباره اش قبلا کمی گفته ام ولی شک نکنید که بقیه و بعدها خیلی بیشتر خواهند گفت ؛ مگراینکه درهمان لیبرتی یا اشرف دفن شوند ! والا زندانهای رسمی درقرارگاه اشرف و پروژه رفع ابهام درسال 1373 که تحت نام کشف نفوذی؛ ناراضیان تشکیلاتی وناباوران ایدئولوژیک را زیرشکنجه کشیدند و تعدادی هم کشته شدند....شاهدانش هنوز زنده هستند . همه هم به ایران و بارژیم نرفتند . این ماجراها ساخته و پرداخته وزارت اطلاعات نیست . شخص مسعود رجوی مبتکرو کارگردان تمام صحنه های ایدئولوژیک بوده وهست  موضوعش را از زبان شاهدان مختلفی نوشتم با جزئیاتی مثل زدن با دمپایی به صورت مخالفان.....که درنشست نهایی با شخص مسعود رجوی و صحبتهای او ؛ معلوم داربود که خودش پشت ریزترین کارهای اجرایی پروژه رفع ابهام است . ( مسعود گفته بود : این دعوای خانوادگی و زدن چند دمپایی به سروصورت خواهروبرادر....تعدادی کشته و زخمی....درهرخانواده ایی ممکن است پیش بیاید و طبیعی است ! ) به تاریخ یادآوری باید کرد : ازیک جمع 5000 نفره ؛ 400 تا 500 نفرمشکوک به نفوذی رژیم بودند و همه هم نهایتا امضاء کردند که برای تروررهبری آمده اند و همه هم انگشت زدند که با انقلاب مریم زنده و انسان شدند !!!

 - ازمطرح شدن ایرج مصداقی با نامه نوشتن ومواردی مشابه درمیگذرم . یعنی طرف با یک نامه میخواهد مطرح باشد . درجایی هم نوشتند که این نامه خط سیاسی مشابه اکبرگنجی را دارد . البته قضاوت با چنین سرعتی کارهرکسی به جز آخوند نیست .  حتی اگردرگذرزمان این فرضیه محقق شد ؛ خوب و بد اتنخابش با خودش . این چه ربطی به حرفهای ما دارد ؟ آقای مسعود رجوی درهمان پیام طولانی گفته بود : کسانی که با ما مخالفند یا مامور رسمی رژیمند و یا ازحالا برای آینده سیاسی طرحی دارند ! حالا فقط سوال اینه که برای صحنه سیاسی کدام جریان یا فردی طراحی نمیکند ؟ البته به جزعنصر مجاهد خلق ! آنها همان طرحهایی 33 سال پیش را درآرشیو دارند .

 بند ۱۴- نگارنده حاضر هیچگاه این واقعیت را بدور نمی دارد که مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران بری از اشتباه و خطا می باشند. در تاریخ، کدام جریان و سازمان آزادیبخش در مبارزه با توطئه ها، دسیسه ها، جنگ روانی و سرکوب دشمن در مواضع خود مصون از اشتباه و خطا بوده است؟ مگر جاده مبارزه صاف و اتوبانیزه و فضای حاکم بر ان آرام و مطلوب است؟ هر تغییر و تحولی لازمه اش خطا و درس گیری از آن در مسیر ارتقاء و تکامل است. اصل انتقاد و انتقاد از خود یک اصل مبنایی در هر تشکیلات محسوب شده که هیچگونه فرمالیستی را هم بر نمی تابد. لذا با اذعان بر این امر، انتقاد از مواضع سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت در راستای ارتقا مبارزه و در نیل به هدف باید همواره جاری و ساری باشد اما تفاوت بنیادین بین انتقاد و تخریب و دروغ و شایعه پراکنی در خدمت به دشمن قهار وجود دارد که اگر آن اولی با طیب خاطر مورد استقبال و پذیرش است این مورد دوم بخاطر آنکه در خدمت دشمن ضد بشری قرار دارد باید وسیعا و سریعا دفع و از محیط مبارزاتی طرد شود....پایان بند 14 .

 - نگارنده به انتقاد فکرمیکند ویا معتقد است . نگارنده به تفاوت بین انتقاد و تخریب به زعم خودش اشراف دارد ؛ ولی به ما هم یاد نمیدهد که انتقاد سازنده از نظرش چه شکلی است و تخریب یعنی چه !؟ آیا چطوری تمام این منتقدین حرفشان مخرب است ؟ درتاریخ ما ثبت میشود که دریک نامه 200 صفحه ایی شامل سیاست و تشکیلات و ایدئولوژی وانبوهی حرفهای دیگر....حتی یک مورد انتقاد ندیدند و کل نامه را مخرب معرفی کردند. قبل از ایرج هم خیلی ها گفته بودند وخلاصه تمام روشنفکران ساکت و غیرساکت ؛ درقرن 21 هنوز نمیدانند انتقاد یعنی چه و تخریب کجای مش باقره !؟ فقط جهت یادآوری ؛ انتقاد سازنده که مجاهد خلق آن را تحمل میکند از کم بودن گوشت ساندویچ فلان هوادار کمی فراتراست و حداقل  استراتژی و خط را در برمیگیرد !

 - نگارنده بعد ازمالاندن وزدن همه حرفها ؛ حکم طرد شدگی نیروهای سیاسی را از صحنه صادرمیکند فقط معلوم نیست خطاب به کی ؟ یعنی کی باید کی را طرد کند ؟ چون جریان ایدئولوژیک مجاهدین رهبرعقیدتی از نظراجتماعی سالهاست سرآمد طرد شدگی در جامعه ایران است ! بازیگران زمین سیاست هم جریان مجاهدین را رسما طرد کرده اند و البته زمین سیاست صاحبش رهبرعقیدتی نیست . یعنی دریک کلام کلاه مبارک را سفت بگیرید که عمو سام درجاخالی دادن استاد است ! طرد کردن بقیه پیش کش .......

 - نگارنده بالاخره مدعی میشود که انتقاد یا نامه سرگشاده جزو فرعیات است واصل داستان اتحاد وهمبستگی با محوریت سازمان مجاهدین مسعود رجوی است . جهت سرنگونی و ایجاد سکولاریسم و بقیه ماجرا....نگارنده فقط به روی مبارک نمیآورد که اتحاد سیاسی با نیروی ایدئولوژیک ؛ اگرممکن و شدنی بود حالا همه نیروهای سیاسی موجود دور مجاهد طواف میکردند ؛ نه اینکه از 600 عضو شورا 590 نفرش مجاهد باشند . سکولاریسم اگر با توحید درتضاد نبود حکومت اسلامی هم تاریخا تثبیت شده بود . تمام این نوشته یا اطلاعیه را اهالی زمین نوشته اند . آنها نزدیک خودمان هستند؛ فقط 33 از زمان امروز عقبند !

  

11.05.2013

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید