دیدی چگونه ایران ، این افتخار دوران
با دست شوم دیوان ننگین ترین زمین شد ؟
دیدی که این گلستان ، این سرزمین نیکان
قربانی ِ تعصب ، ویران بنام دین شد ؟
آن شاه ِ " آریامهر" !! ، با آن روان ِ بیمار
گفتا بخواب کوروش ! خوابید و اینچنین شد
نسل جوان پریشان ، در کوچه و خیابان
نشکفته یا که پژمرد ، یا با ستم قرین شد
بشکست آتش کین ، دردا ! غرور ملت
گویی، اسیر کوره ، فولاد ِ آهنین شد
ایران ! چه دلگشا بود دیدار آخر ما
امّا دریغ اینبار ، دیدار ِ واپسین شد
بردند گوی سبقت ، این غربیان ِ بی دین
زنجیر ننگ و نکبت بر پای مؤمنین شد
ای هموطن ! بپا خیز ، ایران ز نو بنا کن !
هان! می توان دوباره ، پیروز و بهترین شد .
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید