چپ یعنی سرطان
اکنون بیش از هفتاد سال است که جامعه ایران با سیاست و عقاید چپ آشناست و در این دوره زمانی، هیچ تحولی در سیاست چپ بوجود نیامد است.
فروپاشی شوروی، ریختن دیوار برلن و تحولات اروپای شرقی درسی برای چپ نشد و نخواهد شد. چپ همچنان مانندیک غده سرطانی جامعه ایران را در برگرفته و جامعه روشنفکری را نازا در مانده و اسیر توهمات و خیالات خود کرده است.
از این چپ مفلوک هیچ خیری به مردم و بویژه طبقه کارگر نخواهد رسید و اولویت برای چپ پیروی از سیاست خارجی روسیه است.
اگر بخش روشنفکران مخالف چپ درایت تاریخی میداشتند باید در سال 57 خود اقدام برای ایجاد سازمانی منسجم برای ورود به جهان دمکراسی میکردند و نه اینکه چشم به دهان عوامل کا گ ب میدوختند.
انتظار از چپ نه تنها نابخردانه بلکه بسیار ابلهانه است، چرا که چپ پیرو عقاید خود و دشمن آزادی و استقلال کشور است.
بجای انتظار چپ باید دست به پایه گذاری سازمانی زد که منافع ملی وآزادی های مدنی بورژوایی را در برنامه خود داشته باشد.
چپ مدافع تمامیت ارضی کشور نیست. کافی است برنامه سازمان چپ و گروههای بقول خودشان کار ملیت ها را بخوانید تا روشن شود چپ دشمن شماره یک تمامیت ارضی کشور ایران است. جریانات تجزیه طلب شاهکار همین جریان چپ است.
آیا چپ نبود که به انتصابات بجای انتخابات رای داد؟
در جریان جنبش مهسا چپ در همکاری با نظام جنبش را خفه کرد.
تا زمانیکه جریانی مستقل و ملی بوجود نیاید، سرطان چپ جامعه ایرانی را بیشترگمراه خواهد کرد.