رفتن به محتوای اصلی

آوریل 2016

تظاهرات شجاعانه دست فروشان فقیر اهوازی

بعضی از تظاهر کنندهای دست فروش افشاء کردند که یکی از دلایل توطئه اخراج انان، عدم پرداخت رشوه و حق حساب به بعضی از ماموران شهرداری بوده است، انان به فعالین حقوق بشر و مدنی میگفتند،

چپ در بحران و راست در بدنامی

با تضعیف جنبش های کارگری و چپ ترقی خواه و انسان دوست، گرگ های دست راستی فرصتی بدست آورده اند تا بشریت را زیر نام اسلامیت به قعر تاریخ پرتایب کنند. بیشترین صدمه را در گسترش سیاست های نئوفاشسیتی ، طبقه کارگر و زحمتکشان دیده اند . جنگ های خاورمیانه و شمال آفریقا، دست راستی ها را بی آبرو کرده است. آیا نیروهای چپ قادر خواهند شد، با اتکا به زحمتکشان از بحران و خمودی که به آن دچار آمده اند، اعتماد به نفس را به خود و به طبقات از نفس افتاده باز گردانند؟

ادعای "ربوده شدن صبری حسن‌پور در ترکیه"، ترفند یا واقعیت؟

در شرایطی که اذهان عمومی و توجّه تمامی دولِ جهان روی مبارزه با ترور و تروریزم متمرکز شده است، یک شهروند اروپایی به عنوان توریست به ترکیه می رود و در آنجا "ربوده" می شود، "ربایندگان" با بوق و کرنا خبر دستگیری او را اعلام می کنند اما کسانی که اصرار بر ربوده شدن این شهروند اروپایی در ترکیه دارند و ظاهراً برای نجات جان او می کوشند، نه دولت ترکیه را متهم به بی‌تفاوتی کرده‌اند تا این جریان را پیگیری کرده و گزارش دهد، و نه از دولت هلند خواسته‌اند که دولت ترکیه را وادار به پیگیری و گزارش علنی کند.

از ابتکار عظیم زاده و عبدی پشتیبانی کنیم!

جرقه ی تشکیل ارتشی از کارکنان و بیکاران سراسر کشور با اقدام یک معلم و یک کارگر زندانی به عنوان سمبل پیوند " اندیشه و عمل" زده شده است و می‌تواند بادرهم شکستن کلیت استبداد خون آشام، آزادی مردم و آبادی میهن را به ارمغان بیاورد

آدم بدون حوا

تمام روز اول را سرگرم جمع‌وجورکردن وسایلی که آدم در طول سال‌ها انباشته و موقع اسباب‌کشی با خود یدک میکشد در خانه‌ی جدیدم بودم. البته زیاد کار نداشت، چون آپارتمان را با آشپزخانه و مبل از مستأجرهای قبلی به ازای مبلغی گرفته‌بودم.
روز دوم آسوده‌خاطر از ردیف‌کردن اساسی‌ترین چیزها سر کار رفتم. از آنجا که در این شهر جز با یک همکارم با کسی دیگر رابطه‌ی دوستی چندان نزدیکی نداشتم، تصمیم گرفتم در خانه‌ی جدید مهمانی گشایش ندهم. چه کس دیگری را میتوانستم دعوت کنم؟
خانه را به وسیله‌ی همین دوست و همکارم پیدا کرده‌بودم. او هم در همین منطقه، جایی آرام اما بسیار موردپسند جوانها، زندگی می‌کرد. من مدتی بیشتر از شش سال جستجو کرده‌بودم تا این آپارتمان بزرگ و راحت را به ازای قیمتی مناسب بدست آورم.