دیباچه ای بر پیوند سومری و ترکی 5- و متن کامل
14.01.2017 - 13:58
اشاره :
دیباچه ای بر پیوند سومری و ترکی، متن کامل اش به صورت pdf
منتشر میشود. چاپ جدید باز بینی و تکمیل شده است.
منتشر میشود. چاپ جدید باز بینی و تکمیل شده است.
در حقیقت نوشته نگاهی ست به ارتباط موجود بین دو زبان.
دیباچه ای بر پیوند سومری و ترکی متن کامل PDF
دیباچه ای بر پیوند سومری و ترکی متن کامل PDF
5
لوحه هایی هست که سومریان عنوان صد شغل را نوشته و به یاد گار گذاشته اند.
ولی در کل می توان با توجه به جامعه آنان این اقشار اجتماعی را به راحتی تشخیص داد:
اقشار اجتماعی در جامعه « کی ان گیر»:
0- حاکم. که توسط ریش سفیدان ، افراد با نفوذ و دارا، انتخاب میشذند یا در جنگها قدرت را به دست میاورذند.
1- گروه های اجتماعی جامعه:
حاکم و اشراف و خویشان شان .
2- کاهن و راهبه ها و افراد شاغل در امور دینی
3- افراد شاغل در امور دیوانی و کاتبان
4- سربازان
5- کشاورزان میانه حال و فقیر
6- ماهیگران
7-دامداران و چوپانها
8-صنعگران رشته های مختلف ( مشغول با گل، فلز، چوب، و غیره)
9- هنر مندان ( نقاشی و مجسمه سازی و پیکر تراشی و خوانندگان و غیره)
10- فروشندگان و تاجران
--------
11- بردگان :( اسیران جنگی، مقروضان که قدرت پرداخت نداشتند) و کنیزان .
12- کارگران - بناها و معمارها و شاغلین در کانال کشی ها و آبرسانی ها.
13- نوکران که مدت محدودی پیش آقایی به علت عدم پرداخت قرض کار میکرد.
14-افراد مشغول با علوم و تدریس و فرهنگ و پزشکی و غیره
15- شغلهای فرعی دیگر مثل خوابگزاران و فال گیران و مانند اینها
اینها تقریبا گروههای مهم جامعه را نشان میدهند.
برده داری کلا در اوایل نبود و یا خیلی کم بود. ولی بعد ها یکی از شیوه های تأمین نیروی کار و تولید شده بود. و در تولید وجود آنها قابل ذکر است.
توجه به این اقشار جامعه ی در مدت 4 و 5 ... هزار سال قبل از میلاد را شامل میشود. از مرحله پیدایش طایفه ها و تشکیل شهرها و مادرشاهی و پدرشاهی.
اقشار یاد شده در اوج ترقی شهر ها وجود داشتند. و به تدریج پدید آمده اند. در طول تقریبا 5 هزار سال ق.م.
*
رد پایی که میتواند باشد:
طایفه ی کنگر لو
kən-gər-lu
و کنگر
kən-gər
توضیح در پایین.
*
e ،ə ،a
تغییر و تبدیل صدا ها :
در سومری ane را ene نیز گویند که به معنای ضمیر O در ترکی ست.
تبدیل و تغییر صدا را نشان میدهد.
در ترکی ترکیه ə استعمال نمیکنند و به جایش e به کار می برند. تبدیل شدن ə به e یا برعکس. el=əl دست. در ترکی آذربایجان و ترکیه.
در کلمه ی سومری ki en ğir صداهای i و e به ə در واژه یkən-gər -luتبدیل شده است. و lu باقی مانده:
kən-gər-lu


çon-qa-ra-lu
---
---
ço-nga-ra-lu
یا
çon-nga-ra-lu
یا
çon-nga-ra-lu
ممکن است املاء درست ، در اصل و در باستان زمان، به شکل دو حالت مذکورباشد.
در این صورت توضیحی برای آن ندارم.
کلمه را با نون عنه بنویسیم ço-nga-ra-lu یا بدون آن -که درستش با نون عنه است، در آنالیز معنی ، یا معنی احتمالی ، تفاوت مهمی ایجاد نمیکند.
---
çon-qa-ra-lu
در این صورت توضیحی برای آن ندارم.
کلمه را با نون عنه بنویسیم ço-nga-ra-lu یا بدون آن -که درستش با نون عنه است، در آنالیز معنی ، یا معنی احتمالی ، تفاوت مهمی ایجاد نمیکند.
---
çon-qa-ra-lu
طایفه و اسم روستاست : چونقارالوی پل ؛ چونقا رالوی یکان، واقع در اورمیه
این طایفه را به همراه اسم اش çon-qar-a-lu
dan-gir-a-lu
نیز گویند. تبدیل
: q بهg و çبهd
در لهجه ی ترکی اینان صدای نون عنه، ng وجود دارد.
این صدا در سومری هم هست.
اینها لهجه مخصوص ترکی دارند و کلمات را با صدای مخصوص تلفظ میکنند:
چون قارالیسان؟ چون قارالو هستی؟
çon -qa-ra-lı-san
را چنین تلفظ میکنند
çon-ga-ray-lı-yaın
یا dan-ga-ray-lı-yaın
نون عنه در ترکی قشقایی و ترکمنی نیز وجود دارد .
dan-gir-a-lu
به معنای : دارای خدا - با خدا "تانری لی" می تواند باشد
خدا dan-gir در سومریdin-ğir
i به a و
d به ç تبدیل شده. در نام طایفه
dan-gir-a-lu
a کوتاهra ست. به خاطر تکرار حرف بیصدا یکبار آمده.
ra در سومری برابر « با»؛ به سوی-به طرف است.
پیرمردان و پیر زنان این طایفه خود را چنین معرفی میکردند:
صرف نظر از تلفظ مخصوص آنها -که اینجا توجه را به معنی جمله جلب میکنم - میگفتند:
چون قارالی یام - دانگر آ لو یام : از طایفه ی چون قارالو هستم - صاحب خدا می باشم.
اما آنها معنی جمله دوم را نمیدانستند و هر دو جمله را به یک معنا -یا تکرار یک چیز- می فهمیدند.
لو=لی
از سوی دیگر
چون قارا : قره قورود خوراکی .
چون قارلی: تولیدکنندگان و دارندگان قره قورود.
ÇÖN
یعنی تبدیل شو. برگرد. از مصدر چؤنمک. برگشتن، تبدیل شدن.
تغییر یافته ی آن میتواند çonباشد
çön-qara
برگشته به سیاهی -در تولید قره قورود - از سپیدی به سیاهی
در محاوره بشود çon-qara= قره قورود
چؤن قارا! امر به سیاه شدن. سیاه شو! منظور تیره رنگ شو!
میتواند هر دو زاویه همدیگر را تکمیل کنند:
مردمی که قره قورد تولید میکردند و به din-gir اعتقاد داشتند .
çon-qara-lu-yam
اهل روستای چون قارالو هستم.
dan-qara-lu-yam
صاحب دانگیر یا خدا هستم. معتقد به دانگیر ام.
**
ğ: ng
Ki-en-ngir
Ki-en-ngir سرزمین ، جا یا مکان en ها .
معنی en
خدا، کاهن، حاکم، فرمانروا، آقا، خان ، فرد آزاد و غیر برده یعنی آزاد از بردگی.
en [LORD] wr. en; u3-mu-un; umun "lord; master; ruler" Akk. bēlu
en [PRIEST] wr. en "a priest" Akk. entu; enu
Ki-en-ngir
با معنانی و منظورهای مختلف استعمال شده:
- جای غیر بردگان
-جای کاهن ها و خدایان و حاکمان مقدس. و جای اوجاق ها.
که اصطلاحاً به سومر معروف شده است.
En
en سرور و ارباب. علامت مذکر
نشانه ایست برای مردان که مقامهای سه گانه ی خدا و حکمدار و کاهن را کسب میکردند. شاه-کاهن-خدا میتوانستند باشند. شاهانی که به مقام تقدس و خدایی میرسیدند. با دانگر -خدا- فرق دارد. دقیق تر «شاه -کاهن خداگونه ».
NİN
هایز ص 52
بانو، الهه، خانم، علیاحضرت علامت خدایی برای زنان- در سومری کهن برای مذکر هم کاربرد داشت
اصول دستور زبان سومری
این واژه هم وضعیتی مانند en دارد که بیشتر در مورد جنس مؤنث استعمال شده است.
ki:
سرزمین، وطن
yer; ölkə
Ngir:ğir
ĝir [NATIVE] wr. ĝir15 "native, local"
فرد محلی ،
yerli
----------
در ترکی
gir ؛ qır
به معنی جای ، محل و چیز متعلق به محل یعنی محلی yerli
gir=qır = جا=جای
daş-qır
سنگلاخ
çan-qır
جایی که قلوه سنگها بهم میخورند و صدا میدهند- وقتی آدم راه میرود. در فارسی سنگلاخ
çan-qır
çan از چالینماق میاید: صدا دادن
معنی سومری و ترکی با هم مطابقت دارند. قیر ترکی ğirسومری ست.
**
Kən-gər-lu
که میتواند صورت قدیمی اش ki-en-ngir-lu باشد ، -شخص منسوب به کنگر یا Ki-en-ngir
کنگرلو: نام یکی از طایفه های ترک در آذربایجان-ایران.
luدر سومری شخص معنی میدهد. شکل کنونی آن در ترکی : li ;lu
به احتمال زیاد این طایفه از طوایف سومر است. که نام محل سونت اش را با خود دارد.
Kən-gər
کنگر
گیاهی ست کوهی و علفی و خود رو ، با برگهای بریده و خاردار. و گلهای صورتی. از ساقه ی زیر زمینی و جوان آن
خورشت درست میکنند. کنگر را به پنیر نیز میزنند.
احتمال دارد این گیاه نیز نام اش را از سرزمین Ki-en-ngir داشته با شد و برای اولین بار در آن مکان و توسط اهالی محلی آنجا شناخته شده باشد.
با توجه به حکومت چند هزار ساله ی اهالی کی ان گیر یا سومر، و قلمرو گسترده ی آنها و همینطور طوایف اتصالی زبان دیگر مانند لولوبی ها وغیره ، که خویشی یا به احتمال زیاد یگانگی زبانی با سومریان داشتند، کی ان گیر و رد پای فرهنگ آن به طرق مختلف در آذربایجان دیده میشود.
**
ng=ğ=ĝ
KALAM
Kanam:kanaga
سرزمین
122 ، زبان سومری ص
Friedrich delitzsch
Friedrich delitzsch
KALAM = gi-li9-mu-um
kalam [LAND] wr. kalam; ka-na-aĝ2; ka-naĝ "the Land (of Sumer)" Akk. māt
به نوشته ی آرنو پوبل "سرزمین " yer معنی میدهد.ص 89 لوئز هایز
و بر این نظر است که کلمه ی( Ki-en-ği(rاز کالام آمده است. به معنی سومر.
در ترکی فعل kalmak یا qalmak به معنی ماندن را داریم.
qalam یا kalam
=بمانم . به معنی جای ماندن و « جای زندگی» .
فعل دیگر kalamak یا qalamak است. به معنی روی هم چیدن - و بزرگ کردن .
qala یا kala به معنی قلعه است که معنی ماندن و روی هم چیدن( یا بزرگ) هم میدهد
قالا به دو معنی: بزرگ و جای ماندن می تواند باشد.
kalam :qalam
qala: kala
در ترکی به معنی جای بلند برای ماندن یا زندگی ؛ جای مستحکم و دست نیافتنی برای ماندن یا زندگی؛.جای بلند یا بزرگی که میتوانم آنجا بمانم و زندگی کنم. = وطن و سرزمین.
نگاه سومری به فنومنها ، بازتاب در وا ژه ها ، « زمین و ماندن و زندگی و بزرگ و بلندی» مانند نگاه زبان ترکی به پدیده ها ست. کلمه، تلفظ، معنی، نگاه به فنومن یکی ست.
**
نگاه سومری و ترگی به پدیده ها
ts=z
Amarzuen Nibru-a Enlil-e mu -pad-a
جمله ی سومری ، هابز. ص. 192
معنی : آمارسین-در نیبور- به وسیله ی -انلیل - انتخاب شد. ( نامش آشکار شد به معنی برگزیده شدن)
Amarzuen آمارت سو ئن اسم شخص.
در نیبرو. در ترکی میشود: Nibru-da
در نیبرو. نیبرو اسم مکان.Nibru-da
Enlil-e
به وسیله ی انلیل . انلیل اسم خدا یا فرمانروای باد.
در ترکی گفته میشود:
بوسیله ی انلیل، با انلیل= Enlil-lə= Enlil-ilə
. تبدیل شده است. در اسم شخص lə سومری در ترکی بهe
mu
در ترکیad به معنی اسم است.
pad-a
آشکار شدن نام به منظور برگزیده شدن mu pad-a
به این افعال ترکی توجه کنیم:
apart-dır-maq
Apart-maq
چیزی را توسط شخص دیگری بردن با یک فرمان یا خواهش.
ad apart-dır-maq
کسی را به وسیله ی شخص دیگر برگزیدن . معروف کردن.
-----
mu pad-a
در ترکی گفته میشود:
ad apart-dı-rıl-dı
----
جمله سومری:
Amarzuen Nibru-a Enlil-e mu -pad-a
در ترکی به چنین شکلی در آمده است:
Amarzuen Nibru-(d)a Enlil-(l)ə ad -(a)par(t)(dırıl)d-ı
آمارسین-نیبورو دا -انلیل له- آد آپارت(د) دیریلدی( آدلاندیریلدی- آدی چکیلدی)
آمارسین-در نیبور- به وسیله ی -انلیل - انتخاب شد. ( نامش آشکار شد به معنی برگزیده شدن)
دو جمله را با هم مقایسه کنید. جمله ی سومری شکل باستانی جمله ی ترکی ست.
و تغییرات به خوبی دیده میشود. چنین تغییرات و یگانگی در رابطه با زبانهای فارسی و انگلیسی و آلمانی وجود ندارد.
این رابطه تنها با زبان های اتصالی به خصوص ترکی برقرار است.
روش جمله بندی و بیان در جمله ی ترکی زیر نیز مانند جمله ی سومری ست:
ساختمان جمله ی سومری بالا مانند جمله ی ترکی زیرا ست:
d=t
قانونمند.
Kərəm Ərz rum-da Əsli- lə ad -apar(d)-dırıldı (ad-landı(
کرم-اصلی-له-ارض روم-دا - آد-آپار دیریلدی ( آد آپار دیرماق)
کرم در ارض روم - بوسیله ی اصلی- انتخاب شد(اسم برده شد- نامش آشکار شد-منظور انتخاب شد)
نگاه به پدیده ها -و انعکاس شان در جمله- در حالت کلی مانند نگاه زبانی در ترکی ست.
در جملات ترکی اصل کلی و معمولی این است که « جزئیات اول، کلیات بعد میاید. یعنی فرعیات در آغار، اجزاء اصلی بعد میایند: علت، چگونگی طرز نگاه به پدیده هاست.
مانند: xumar göz-dən yaş gəlır خمار گؤز-دن یاش گلیر: از چشم خمار اشک میاید
pəncərə-dən daş ləlir پنجره-دن داش گلیر: از پنجره سنگ میاد
1خمار- 2 گؤز دن-3 یاش -4 گلیر
1خمار-2 از چشم -3اشک-4میاید
خمار نسبت به چشم و چشم نسبت به اشک به ترتیب از جز به کل قرار گرفته اند. این ترتیب میتواند کمی عوض شود:
یاش خمار گؤز دن گلیر. اشک از چشم خمار میاید. یا سنگ از پنجره میاید.
در جملات سومری هم مانند این ترتیبات و اندکی تغییر وجود دارد: اما اساسا مثل جملات ترکی با فاعل-مفعول-فعل
S-O-V
ردیف میشوند. مگر اینکه « تکیه» ی خاصی، روی کلمه ای وجود داشته باشد و ترتیب تغییر کند.
aşak-da -gal جمله سومری.
ترکی ekin geniş´dir مزرعه گسترده و بزرگ است - دور.
فعل در آخر قرار گرفته است.
منبع:01 Hübner & Reizammer „Inim Kiengi 2-2, Sumerisch in Wort und Schrift“
Marktredwitz-1987 s. 74-75
جمله ی سومری:
Nanna-ra Urnammu-(ke) e-ani mu-na-du
Falkenstein, A. …. S. 51-52منبع
ترجمه:
برای ناننا ، او رامو ، خانه اش را ساخته است
ترکی:
Nanna´ya Urnammu evini tikibdi
-----
سومری:
e-a(k) en-ki, ke temenmu-si-ge
بنای خانه را انکی گذاشت..
ev´in en-ki temelini goydu
مفعول خانه پیش از فاعل آمده. صفحه ی146 ب.کری- سومریان.
ama Ba-u
e Sil-bu-bu-ta
Gu-de-a
nam-ti mu-na-si
ص 142 .F. Delitzsch
-----------------
ترکی
ana Bu-a
ev-də, Sil-bu-bu ev-in-də
Gu-de-a ya
dirilik yaratdi
اول عناصر فرعی- دوم عناصر اصلی
مادر Ba-u در معبد Sil-bu-bu برای Gu-de-a زندگی بخشید
-----
این نزدیکی و مانندگی کم و بیش در قسمتهای دیگر دستور زبان نیز وجود دارد.
این نزدیکی ها و گاها یگانگی ها بعد از پنج شش هزاره اهمیت ویژه دارد.
add-am پدرام
atam در ترکی
e-mu خانه ام
ev-im درترکی
add-ani پدرش
ata -ni= atasi در ترکی
En-lil-la به طرف انلیل
En-li-lə در ترکی
فعل هستن و بودن
en =بودن- هستن - وجود داشتن var olmaq
en
in هم تلفظ و نوشته میشود
in هم تلفظ و نوشته میشود
:en
هستم - هستی- هست
eş هستید
seiend; beingوجود ،هستی enیا ena
am وan :
seiend
وجود ، هستی
--------
Delitzsch ص 93
ترکی:
olan
olmaq
varam-varsan-var
var- dılar
olmaq
varam-varsan-var
var- dılar
وقتی از زاویه ی نگاه دو زبان به فنومنها می نگریم یگانگی آنها شگفت انگیز است. علت مسئله پیوند ریشه ای دو زبان است.
22.
/ d \ utu kur-kur-ra di-bi-še 3 kud- / de 3 \
(منبع EPSD = Die Pennsylvania sumerischen Wörterbuch)
Utu who decrees judgments for all countries
Utu اسم
kur:
mountain, land
di=law قانون
Kud:قطع کردن - بریدن
kəsmək= qit-maq
to cut
kud [CUT] wr. kud; gur5 "to break off, deduct; to separate, cut off; to cut; to incise; to decide; to make clear" Akk. harāşu; napādu; parāsu; harāşu; parāsu; harāşu
معنی جمله:
Utu yer-yer qanun kəsdi(qitdi(
اوتو به همه سرزمین ها قانون وضع کرد.
32.
]igi]-ni kur-ra bi2-in-la2
gözün dağ-a saldi منظور
He has lifted his gaze over the mountains
o baxışın çölə dağlara saldı
معنی جمله:
او چشم به کوهستان دوخت. نگاه خود را متمرکز کوهستان و سرزمین کرد.
گوُز eye چشم :igi
سرزمین- کوهستان -کوه :kur
:alواژه ی سومری
to hang:آسماق ، تاخماق
آویزان شدن-کردن -نگاه انداختن و دوختن - - نظاره کردن، باخیش تیکمک-گؤز سالماق.
bi2-in-la2 نظاره کردن . چشم دوختن به اطراف -یا با نگاه خود اطراف را تحت تسلط در آوردن
منبع EPSD
زاویه نگاه به پدیده ها قابل اندیشه است.
---------------
منابع:
*منابع :1-Friedrich delitzsch خود آموز کوچک سومری-زبان آلمانی
**گرامر سومری از Dietz otto Edzard زبان انگلیسی
*** اورمیه آغیزلاری Talib Doğanزبان ترکی
دستور زبان سومری : جان لوئیز هایز
فرهنگ سومری
گرامر سومری
ترکمنها-سومریها ب کری
.....
SON
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
آ. ائلیار
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!